12 برش از 12 دولت
42 سال گذشته و در این مدت 12 دولت بر سر کار آمده. برخی میگویند در همه این دولتها در بر یک پاشنه چرخیده؛ دولت اول هر رئیس جمهور دولت وعده و مهار قیمتها بوده و دولت دوم، دولت رشته شدن همه پنبهها بوده است. استثنایی هم در کار نیست. از دولت اول میرحسین موسوی تا دولت دوم روحانی.
تنها خطمشیها فرق کرده و عددها. اما رویه و نتیجه یکی بوده. یک دولت نرخ ارز را چهار برابر گران کرده و تحویل بعدی داده و دولت دیگری 10 برابر. یکی تورم را 3 درصد کرده و یکی 50 درصد. رویه و خروجی یکسان بوده.
اما برخی معتقدند میان دولتها فرق هست. برخی دولت جنگزده بودهاند و پولی برای بهبود شرایط نداشتند. اما مشکل از آن دولتهایی است که میتوانستند و تدبیری به کار نبردند.
اما دولتهای قبل چه کردهاند و هر کدام چه دستاوردی داشتهاند؟ دولت اول و دوم عمر چندانی نداشت. پس معرفی دولتها را از دولت میرحسین موسوی و سال 60 آغاز میکنیم.
کابینه جنگ و اقتصاد دولتی
دو دولت میرحسین موسوی همزمان با جنگ 8 ساله ایران و عراق بود. ایران تازه یک انقلاب را پشت سر گذاشته و درگیر جنگ شده بود. در این دوران تنها هدف دولت «اداره جنگ» و «تامین معیشت مردم» بود و طبعا خبری از افزایش تولید، توسعه و عمران نبود. اقتصادی که با وقوع انقلاب رنگ و بوی دولتی به خود گرفته بود، به واسطه جنگ بیش از همیشه دولتی شد. بانکهای کشور از 36 بانک به 9 بانک تقلیل یافتند و همه دولتی شدند. صدها واحد صنعتی، بازرگانی و کشاورزی و شرکتهای بیمه به دولت یا بنیادها واگذار شد.
اما شاخصها در این دوره چه وضعی دارند؟ در این دوره تورم تنها یکبار به زیر 10 رسید اما تا 28 درصد هم پیش رفت. بالاترین نرخ نفت بشکهای 40 دلار بود اما اقتصاد نفت 5 دلاری را هم دید و سال 65 کل درآمد نفتی ایران 5.9 دلار بود. این دولت با دلار 27 تومانی آغاز شد. تا پایان جنگ نرخ دلار 5 برابر شد و به 145 تومان رسید. اما بعد از امضای قطعنامه 598، دلار به 59 تومان برگشت.
براساس آمارها خسارات ریالی جنگ 8 ساله 6 هزار و 535 میلیارد تومان و خسارت ارزی جنگ بیش از ۲۴۸ میلیارد دلار بود. خسارتی که جبران آن بر دوش دولت بعدی بود؛ دولت هاشمی رفسنجانی.
کابینه سازندگی و اقتصاد خصوصی
دولت «سازندگی» میراثدار اقتصادِ جنگزده ایران در دهه 60 بود. در ابتدای دهه 70، ایران با کمبود شدید در توانایی تولید برق، مدارس سه شیفته و یک سیاستِ خارجیِ نیمهویران شده مواجه بود. آن هم در حالی که منابع مالی کافی برای توسعه اقتصادی وجود نداشت.
هاشمی رفسنجانی برای این بازسازی از نهادهای بینالمللی وام گرفت. نهادهایی چون سپاه پاسداران را به میدان آورد و بخش خصوصی را هم وارد ماجرا کرد. نتیجه برای آن دوران قابل قبول بود. رشد ناگهانی سرمایهگذاری در پروژههای عمرانی و نرخهای بالای تشکیل سرمایه ناخالص از مهمترین دستاوردهای آن دوره بود. اما در مقابل مشکلاتی هم وجود داشت. اول اینکه او به اشرافگرایی متهم شد، دوم آنکه پای نظامیان به اقتصاد ایران باز شد و سوم آنکه این منابع مالی، تورم ایجاد کرد و تورم دولت هاشمی در دورهای به 49 درصد رسید. شرایط دولت اول خوب بود. اما در دولت دوم نارضایتیهای اجتماعی در شهرهایی مانند مشهد، ارک و اسلامشهر شکل گرفت.
علیرغم تورم و گرانی، اما در مجموع شرایط اقتصاد در آن دوران بد نبود. اما آنچه نادیده گرفته شد، مطالبات سیاسی و فرهنگی انباشته شده مردم بود. چیزیی که سبب شد مردم در سال 76 به دولتی رای بدهند که فقط شعار سیاسی میداد و نه اقتصادی.
روزگار خوش اقتصادِ دولتِ سیاستزده
سال 76 دولتی بر سر کار آمد که فقط شعارهای سیاسی داده بود؛ گفتگوی تمدنها، رشد جامعه مدنی و آزادی سیاسی. اما جالب اینکه روزگار اقتصاد در این دولت سیاسی، بهتر از ادوار دیگر بود.
دولتی با چند شاخه فکری و سیاستی که در آن هم چهرههای لیبرالی مانند محمدرضا نجفی و محسن نوربخش در آن حضور داشتند. هم محمد ستاریفرِ نهادگرا و هم کسانی مانند حسین کمالی که تا حدی «چپگرا» بودند.
در فضای بینالمللی رئیس دولت اصلاحات برای اولین بار ایده گفتگوی تمدنها را داد و در مسیر تنشزدایی جهانی پیش رفت.
شرایط اقتصادی هم مساعد بود. علیرغم افت درآمدهای نفتی، ایران حساب ذخیره ارزی را راهاندازی کرد. پروژههای عمرانی دولت قبل ادامه یافت. طرح توسعه فولاد و پارس جنوبی هم در این دولت آغاز شد. این دولت هم قرار بود طرح هدفمندی یارانهها را اجرا کند و هم ارز را تک نرخی کند که نشد.
اما دولت اصلاحات توانست نرخ تورم را در محدوده 10 تا 20 درصد کنترل کند. دلار را به سمت تکنرخی شدن ببرد، نرخ رشد اقتصادی 6 تا 7 درصدی ایجاد کند.
البته دولت اول خاتمی شرایط بهتری داشت. اما در دولت دوم، هم پایگاه رای خاتمی ناراضی بود و هم گروههای سیاسی او را در تنگنا قرار دادند. خاتمی گفته بود دولتش هر 9 روز با یک بحران مواجه بوده و رییسجمهور صرفا یک «تدارکاتچی» است.
آغاز روزگار ناخوش اقتصاد در دولت مهرورز
دولت اصلاحات اقتصاد ایران را در شرایط مطلوبی تحویل محمود احمدینژاد داد اما احمدینژادیها امانتدار خوبی نبودند. چه در عرصه اقتصاد و چه در عرصه سیاست، هر آنچه دولت قبل کاشته بود، رشته شد.
حضور دولت نهم و دهم کم کم به تنشهایی علیه ایران در فضای بینالملل دامن زد. برای اولین بار پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع شد. اگرچه واکنش رئیس دولت این بود که تحریمها را کاغذپاره خواند و گفت آنها میتوانند آنقدر قطعنامه بدهند که قطعنامهدانشان پاره شود. او در مقابل به جای تنشزدایی در سطح جهان، سعی کرد نوع و سبک مدیریتش را به جهان صادر کند و جهان را مدیریت کند.
غافل از اینکه در مدیریت شرایط داخل مانده بود. دولت احمدینژاد پردرامدترین دولتی است که بر سر کار آمده. در دولت او نفت به بشکهای 120 دلار رسید و درآمد نفتی ایران 700 میلیارد دلار بود. پولی بسیار که دست او را برای اجرای آرزوهی غیرکارشناسیاش باز کرد. پرداخت یارانه نقدی، پرداخت وام برای اشتغال، ساخت مسکن مهر و آغاز هزاران طرح عمرانی از جمله کارهایی بود که او انجام داد.
نتیجه اقداماتش در دو سال آخر بروز پیدا کرد. وقتی دلار 1000 تومانی به 3500 تومان رسید. تورم 40 درصدی نرخ رشد اقتصادی منفی 6.7 درصدی، میانگین اشتغال صفر و البته آغاز تحریمهای نفتی.
دولت اعتدال، وارث مشکلات اقتصادی
محصول سیاستهای خوب دولت اصلاحات را احمدینژاد درو کرد و محصول سیاستهای بد احمدینژاد به دولت روحانی رسید.
دولت روحانی در سال 92 در روزهایی بر سر کار آمد که ایران درگیر شدیدترین تحریمهای خود بود. نرخ ارز بالا رفته و تورم افزایش یافته بود. اقتصاد روزگار خوشی نداشت. وعده روحانی اما این بود که کاری کند که هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم.
دولت اول روحانی مصداق همین جمله بود. سال 94 مذاکرات هستهای به نتیجه رسید. برجام امضا شد. نرخ تورم کنترل و حتی برای دو سال پیاپی مثبت شد. نرخ رشد اقتصادی ایران به 12 درصد هم رسید و همه چیز مطلوب بود.
اما از اردیبهشت سال 97 ورق برگشت. آمریکا از برجام خارج شد، نرخ ارز جهید، تورم ماه به ماه بیشتر شد و سنگینترین تحریمهای نفتی و بانکی علیه ایران اعمال شد. نرخ دلار 800 درصد بیشتر شد و 30 هزار تومان را هم رد کرد. به گواه برخی آمارها صادرات نفت ایران به زیر 500 هزار بشکه در روز رسید و تورم 1400 به 50 درصد رسید.
مداخله دولت در اقتصاد افزایش یافت. از تاسیس قرارگاه مرغ گرفته تا کمیته رصد قیمت خرما. بسیج و سپاه هم برای کنترل قیمتها به میدان آمدند. اما نتیجه در ماههای آخر صفهای طولانی روغن و مرغ و گوشت بود.
در این میان از اواخر سال 98 به بعد کرونا هم مزید بر علت شد و به مشکلات دولت اضافه کرد.
فقط دکترمحمود احمدی نژاد ریاست جمهور ایران
ر.مشرف سلام و تبریک به رئیس جمهور منتخب ملت آقای رئیسی.امیدوارم دولت جدیدبیشتر به مشکلات معیشتی مردم خسته واقتصادموفق وپایدارواشتغال جوانان و درکل به فکر سفره مردم باشد درحقیقت خیلیهاحقوقی ندارند بیمه هم ندارند مثل من که ۵۹ سال سن دارم تاحالا کارگرساختمانم.خیلیها با همین یارانه ،معیشتی،سهام عدالت سرمیکنن.لطف کنید اگه مقدور یارانه هارو بیشتر کنید.متشکرم.به امیدایرانی آبادوسرترازتمام کشورهای منطقه و خوشحالی درحالی مردم.انشالله.
انتخابات تمام شد لطفا فقط نتیجه نهایی نظر سنجی را بذارید
انشالله دست مفسدان . رانت بازان .دزدان. بر سر اموال مردم و از جیب مردم کواته خواهد شد به امید خدا .
اینشاالله هر کسی ریس جمهور میشه به درستی از کشور محافظت کنه و بتونه دل مردم شاد کنه
رئیسی سلام
???????????????????????????
رای دادن هیچی عوض نمیشه 4سال دیگه همدیگرومیبینیم اینا قبلا هم بودن کارازجای دیگه خرابه
فقط رئیسی
والا ریسی آمد.توقوهقضایهچندکارکردکهنظرمردمنسبت.بهخودشبرایریسجمحورشدنشجلبکنه مگرنههیچکارینمیکرد رای دادنها غلطه ولیهمتیواقعا وعده که انجامنمیشه ندادرودبرهمتی وضعکشور با رای دادن بههمتیبهترمیشه
همون همهتی ام کاش مثل این به قول شما کار نمایشی میکرد ک بهش رای بدن ولی حتی ارزه انجام دادن کار رو هم نداره…!!!
بابا خدا وکیلی تو سر شما چی گذاشتن واقعا حیف به شخصیتم نمی نمی خوره وگرنه یه جور دیگه جوابتون رو می دادم متأسفم براتون
کاشکی همتی هم چهار تا کار میکرد تا بهش رای بدیم. البته کار سازنده نه بالا بردن نقدینگی و افزایش تورم