یکی از مشکلاتی که در حوزه مدیریت پیش میآید، مدیریت میکرو (Micromanagement) توسط برخی مدیران است. وجود چنین مدیرانی بازدهی سازمان را کاهش میدهد. هر چه مدیر میکرو در ردههای بالاتر نشسته باشد، تاثیر منفی این مدیریت بیشتر نمایان میشود. یکی از تاثیرات منفی چنین مدیرانی این است که عملا مانع رشد کارمندانشان میشوند. اگر
شغل شما چیست؟ برنامهنویس؟ نویسنده؟ بازاریاب؟ طراح لباس ورزشی در آدیداس؟ خلبان جنگنده؟ یا یک گرافیست در تجارتنیوز. فرض کنید چندین سال است در شغل فعلی خود مشغول هستید. وقت آن است که ارتقا شغلی بگیرید. منظورم فقط افزایش حقوق نیست. هر چند بهواسطه ارتقا شغلی احتمالا حقوق شما هم افزایش مییابد؛ اما منظور از
گاهی سر کار ممکن است به کسی بربخورید که «کار خودش را انجام نمیدهد». این کار ممکن است نوشتن یک گزارش توسط همکارتان یا حتی مدیر شما باشد که به نظر بیکار میچرخد. اگر نوشتن یک گزارش باشد شاید آن را «مشکل عملکرد» بنامید. اگر مدیر باشید ممکن است چنین چیزی را در بین همکاران
شاید این عنوان عجیب به نظر برسد. چگونه یک ارز یا پول دیجیتال رمزگذاری شده میتواند راه نجاتی برای برخی کشورها باشد؟ خصوصا در کشورهایی که وضعیت اقتصادی به قدری خراب است که فکر کردن به چیزی همچون پولهای دیجیتال بیشتر شبیه داستان علمی تخیلی است تا یک کار عملی. اما به نظر من اینگونه
نابرده رنج گنج میسر نمیشود. این ضربالمثل مشهور قرنها است در فرهنگ ما وجود دارد. البته این ضربالمثل تضمینی نمیکند که اگر رنج ببرید حتما موفق میشوید؛ اما یکچیز مشخص است. برای موفق شدن باید رنج ببرید؛ اما چه رنجهایی؟ رنجهای که در مسیر زندگی میبریم متعدد هستند. شببیداریهایی که به صبح میرسند. تلاش دائمی
هر کسی برای آینده خود برنامهای دارد. آنها که دانش و توان بیشتری دارند، برنامههای بزرگتر و بلندمدت میچینند. آنها که توان مالی یا علمی پایینتری دارند، برنامههای کوچک و کوتاه برای خود مینویسند؛ اما رسیدن به هر هدفی مستقل از چیستی آن، نیازمند و تلاش و کار است. تلاش و کار انرژی لازم دارد
هر سال مجمع جهانی اقتصاد گزارشی از شرکتهای پیشرو فناوری در جهان ارائه میدهد. همانگونه که احتمالا انتظار دارید امروزه شرکتهای زیادی در حوزه هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی فعال هستند و یا در دل محصولات و خدمات خود از هوش مصنوعی استفاده میکنند. اگر به فناوری و حوزه هوش مصنوعی و بهخصوص کاربرد آن
امروز صبح که از خواب بیدار شدهام، تا همین ساعت که حدود ۸ بعدازظهر است، تقریبا هیچ کاری نکردهام. ولگردی در یوتیوب، خواندن چند مقاله بیسروته و اتلاف وقت. احتمالا از این روزها برای شما هم پیشآمده است. روزهای کمبازده. روزهایی که شب قبلش هنگام خواب برنامهای برای فردا میچینید؛ اما صبح که از خواب
از روزگار کودکی، مادرم هر ساله مقداری شن از رودخانه فصلی نزدیک خانه را میآورد تا خاک گلدانهایش را تازه کند و گلهای جدید نیز بکارد؛ اما سال پیش مشکلی پیشآمده بود. دیگر شن در بستر رودخانه پیدا نمیشد. سنگهای ریزودرشت جای آن را گرفته بودند. چه شده بود؟ کمبود شن وجود داشت؟ در آن
این مقاله در ادامه مقاله قبل در مورد روشهایی است که شما میتوانید با آنها دیگران را برای سرمایهگذاری عاطفی در اهداف خود ترغیب کنید. اگر مقاله قبلی را نخواندهاید، بهتر است پیش ادامه، آن را در لینک زیر یا در اینجا بخوانید. در مقاله پیشین حکایت ما گرگهای تنها و دنیایی که در آن
آخرین اخبار