تجارت نیوز بررسی میکند:
مردم به چه وعده اقتصادی رای میدهند؟ / چرا نامزدها وعده واقعی نمیدهند؟
کاهش تورم و افزایش یارانههای نقدی جزو مهمترین شعارهای اقتصادی است که تاکنون از طرف کاندیداهای ریاست جمهوری عنوان شده است. اما سوالی که وجود دارد این است که چرا آنها وعده افزایش نرخ رشد اقتصادی نمیدهند؟ وعدهای که اگر محقق شود میتواند بخش مهمی از مشکلات را حل کند.
به گزارش تجارت نیوز ، تا کنون نامزدهای بسیاری برای انتخابات خرداد ماه اعلام آمادگی کردند و هر کدام قولها و وعدههای مختلفی را به مردم دادند. از چند برابر کردن یارانه تا تورم صفر و منفی. اما مساله این است که در میان این شعارهای معمول، کدام شعار مغفول مانده و چرا کاندیداها آن شعارها را نمیدهند؟
یکی از این شعارها، بهبود نرخ رشد اقتصادی است. وعدهای که بسیاری میگویند اگر محقق شود، میتواند اشتغال ایجاد کند و با ایجاد اشتغال، مردم میتوانند حتی از دریافت یارانه بینیاز شوند. احتمالا دلیل این است که این شعار چندان برای مردم جذاب و ملموس نیست و البته تحقق آن برای سیاستمداران دشوار است و زمانبر. کاندیداها ترجیح میدهند شعارهای ساده و زودبازده بدهند، مانند چند برابر کردن رقم یارانه!
بررسی دو فرضیه برای وعده ندادن رشد
دو فرضیه درباره شعارهایی که کاندیداها میدهند وجود دارد. اول اینکه کاندیداها به طور طبیعی از شعارهایی که برای مردم جذابیت ندارد پرهیز میکنند و ترجیح میدهند وعدههای دم دستیتر و کوتاه مدتتر را به مردم بدهند که راحتتر بتوانند آرا آنها را جذب کنند. اما فرضیه دوم این است که خود کاندیداها اساسا اهمیت مسئله رشد اقتصادی را درک نکردهاند و بنابراین بهایی در شعارهای خود به آن نمیدهند.
در صورتی که فرضیه اول درست باشد یعنی نامزدها بر اساس ذائقه و علاقه مردم، شعارهای انتخاباتیشان را تنظیم میکنند باید گفت که این روش چیزی جز به تعویق انداختن مسائل اساسی اقتصاد ایران به آینده دور نیست. یعنی آنچه اولویتهای اصلی اقتصاد کشور است با مردم مطرح نمیشود و به جای آن مدام سیاستهای پول پاشی و پرداخت یارانه و وام به مردم داده میشود.
جامعهشناسان سیاسی معتقدند اگر یک کاندیدا واقعیتهای اقتصادی را با مردم در میان بگذارد و صراحتا بگویید که برخی مسائل اقتصادی و یا سیاسی مسائل بلندمدتی هستند که ظرف چند ماه یا حتی چند سال حل نمیشوند و باید برایشان دست کم برنامه یک یا دو دههای داشت، بهتر از آن است که با شعارهای پوپولیستی و به ظاهر مردمی، برنامههای انتخاباتی خود را حلال تمام مشکلات کشور معرفی کنند.
اگرچه احتمالا مردم هم تمایلی ندارند به نامزدی رای بدهند که وعده بهبود شرایط در یک دهه آینده را میدهد. آنها خواستار بهبود فوری شرایطاند.
ابرچالشها، نیازمند راهحلهای بلندمدت
آنچه اقتصاددانان تحت عنوان ابرچالشهای اقتصادی مانند بحران محیط زیست، نظام بانکی، صندوقهای بازنشتگی، مسئله کم آبی و بودجه نام میبرند، اساسا مسائلی نیستند که در چند ماه یا حتی در یک دوره چهار ساله ریاست جمهوری قابل حل باشد. اگر نامزدها صادقانه واقعیتهای هر یک از این ابرچالشها را با مردم درمیان بگذارند شاید در یک دوره دولتشان این مسائل کاملا حل نشود اما دست کم یک ریلگذاری صحیح علمی برای رفع آنها در سالهای گذشته طراحی خواهد شد.
اما اگر فرضیه دوم درست باشد یعنی خود سیاستمداران اهمیت مسئله رشد را درک نکرده باشند، باید به سراغ بحثهای تئوریک و نظری رفت و دلیل خلاء آن را در پارادایم فکری نامزدها جستجو کرد.
در واقع از آنجایی که اگر یک سیاستمدار بتواند مسئله رشد را در یک بازه بلند مدت حل کند، به دنبالش بسیاری از مسائل دیگر مثل اشتغلزایی و افزایش سرانه تولید حل خواهد شد، دادن چنین وعدهای بسیار سخت خواهد بود. به همین دلیل یک نامزد اگر وعده رشد اقتصادی بدهد عملا چندین وعده دیگر را هم در دل آن مطرح کرده است.
رشد باید محدودیت الزام آور باشد
اما در اینجا ممکن است برخی اختلافات روششناختی و علمی نزد سیاستمداران و نامزدها وجود داشته باشد و اینکه برخی لزوما رشد اقتصادی را معادل رفاه عمومی در نظر نگیرند. از نظر منتقدین محاسبه رفاه یک کشور از مسیر محاسبه رشد اقتصادی ممکن نیست و کیفیت رشد با اثر آن روی کاهش فقر، بیکاری و حفظ محیطزیست و منابع طبیعی مشخص نمیشود.
این در حالی است که بسیاری از اقتصاددانان موضوع رشد را خط قرمز علم اقتصاد عنوان میکنند. از نگاه آنان رشد اقتصادی اولویت اول سیاستگذاران کشور نیست. از نظر آنها رشد اقتصادی یک مفهوم بلند مدت است و اینکه آمار بانک مرکزی در حال حاضر چه ارقامی را نشان میدهند یا رشد فصل قبلی چگونه بوده، نوسانات کوتاه مدت درآمد ملی را نشان میدهد و اینها اساسا مسئله رشد نیست.
رشد پدیدهای نیست که با منتشر کردن آمار فصلی بتوان به ارزیابی آن پرداخت. در اینجا ارتباط مستقیمی میان رشد اقتصادی و رشد تولید وجود دارد.
از نگاه اقتصاددانان مسئله رشد باید مانند تورم به عنوان یک محدودیت الزام آور در تصمیمات بلندمدت کشور مطرح باشد. البته برخی از سیاستمداران هم نوعی دوگانهسازی میان رشد اقتصادی و تورم را ایجاد میکنند و معقدند که اگر بخواهیم رشد اقتصادی بالا داشته باشیم باید تورم بالا هم داشته باشیم.
این فرضیه تقریبا ۳ دههای است که در اقتصاد دنیا مردود شده و تکنولوژی رشد غیرتورمی در کشورها پدید آمده و لزومی ندارد که سیاستگذاران بین رشد و تورم یکی را انتخاب کنند. هر چند که اگر این فرضیه هم درست باشد باید پرسید چرا در اقتصاد ایران هم تورم مزمن دو رقمی داریم و هم رشد پایین و منفی!
در مجموع به نظر میرسد که وقت آن رسیده که نامزدهای ریاست جمهوری به سمت یک پارادایم شیفت اساسی در دادن شعارهای انتخاباتیشان حرکت کنند و به جای وعدههای کوتاه مدت غیرعلمی، واقعیتها و آسیبهای مزمن اقتصاد ایران را با مردم درمان بگذارند.
آخرین اخبار و تحلیلهای اقتصادی درباره انتخابات ایران را در صفحه انتخابات ۱۴۰۰ تجارتنیوز بخوانید.
نظرات