در شرایط تورمی چه سهامی بخریم؟ وارن بافت جواب میدهد
در اوایل دهه 80 میلادی، وارن بافت جملات هوشمندانهای پیرامون تاثیر شدید تورم بر بازار سهام اظهار داشت. در شرایط کنونی که بار دیگر شاهد تورم در بازارها هستیم، شاید بد نباشد که سرمایهگذاران بار دیگر سخنان گذشته بافت درباره تورم را مرور کنند.
الهام مشعوف: وارن بافت (Warren Buffett)، رئیس و مدیرعامل شرکت برکشایر هاتاوی (Berkshire Hathaway)، به دلیل اظهار نظر جنجالیاش مبنی بر خرید در زمان کاهش قیمتها، به شهرت رسید: از آن روز بترسید که عدهای روزبهروز برای خرید حریص و حریصتر میشوند، درحالیکه سایرین از ترس ضرر، دست از خرید میکشند.
به گزارش تجارتنیوز به نقل از سیانبیسی، وارن بافت همیشه بر این باور بود که سرمایهگذاری و باقی ماندن در بازار سهام، تنها راه حل است.
او همواره، جملات هوشمندانهای پیرامون تاثیر شدید تورم بر بازار سهام اظهار داشته است. در شرایط کنونی که بار دیگر شاهد تورم در بازارها هستیم، بهتر است سرمایهگذاران دلیل اصلی اصلاح قیمتها در بازار را دانسته و در عین حال، سخنان گذشته بافت درباره تورم را بار دیگر مرور کنند.
در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 میلادی، بافت، بخش قابل توجهی از نوشتههای سالانه برکشایر را به تورم آن سالهای ایالات متحده اختصاص داد، و همچنین تاثیر افزایش قیمتها را بر سهام، صورتهای مالی شرکتها و سرمایهگذاران بررسی کرد.
آمار و ارقام نشان میدهد که مالیات تورمی بسیار مخربتر از هر قانونی است که از سوی قانونگذاران ما اتخاذ شده است.
بافت در دورهای که در آن نرخ تورم به مرز 14 درصد و نرخ وام مسکن به 20 درصد رسیده بود، به سرمایهگذاری ادامه داد. بسیاری این دوره را بزرگترین شکست اقتصادی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم نامگذاری کرده بودند. وی که انتظار وقوع تورم را داشت، هیچگاه از آن نهراسید.
در سال 2010، زمانیکه بانک مرکزی ایالات متحده، سیاستهای انبساطی -خرید اوراق قرضه از مردم- را در پیش گرفت، بافت یک یادداشت قدردانی برای دولت ارسال کرد، و طی آن، بدون اینکه انتقادی از سیاستها و ناکارآمدی اقدامات دولت مبنی بر کنترل تورم بکند، تنها از فعالیتهای دولت در زمینه این سیاستها تشکر کرد.
اما او همان سال هشدار داد: ما سیاستهایی را دنبال میکنیم که اگر تغییر نکنند به تدریج شاهد تورم بیشتر در کشور خواهیم بود.
بافت طی مصاحبهاش که در سال 1977 با نشریه فورچون (Fortune) داشت، نظرش را در رابطه با تورم اینگونه بیان کرد: آمار و ارقام نشان میدهد که مالیات تورمی بسیار مخربتر از هر قانونی است که از سوی قانونگذاران ما اتخاذ شده است.
از زمان انتشار یادداشت بافت به سهامداران برکشایر هاتاوی، جهان و اقتصاد شاهد تغییرات بسیاری بوده است. نرخ مالیات بر درآمد تغییر کرده است. بازده اوراق قرضه و نرخ پسانداز در آن زمان بسیار بالاتر بود. و این نخستین نشانههای تورم است که در حال حاضر دیده میشود.
افزایش نرخ دستمزد در آخرین گزارش حقوق و دستمزد، آخرین بار بازار را به لرزه در آورد. از سوی دیگر، شاخص قیمت مصرفکننده در روز چهارشنبه، 14 فوریه، بیش از میزان مورد انتظار افزایش یافت.
نباید فراموش کرد که بدترین عملکرد بازار سهام در دهه 1970 زمانی که تورم به بالاترین سطح رسید، رخ نداد. بلکه هنگامی که تورم با بیشترین سرعت افزایش یافت، بازار سهام افت کرد.
توضیح بیشتر اینکه، در فاصله سالهای 1972 تا 1973، تورم به بیش از 6 درصد افزایش یافت. و در سال 1974 به 11 درصد رسید. طی این دو سال، شاخص S&P 500 در مجموع 40 درصد کاهش یافت.
اگرچه نرخ تورم در سالهای 1979 و 1980 به 13.5 درصد رسیده بود، اما عملکرد شاخص S&P 500 مثبت شده بود.
تورم در حقیقت نوعی مجازات برای صاحبان کسبوکارهای ناموفق است.
در نهایت چه کسی بهتر از بافت میتواند مکانیسمهای ابتدایی را در شرایطی که بازار سهام درگیر تورم است، به ما ارائه دهد. در یکی از یادداشتهای مربوط به تورم و سهام، بافت به این نکته اشاره میکند که در زمان تورم، مشکلی وجود دارد که برکشایر راهحلی برای آن ندارد. تورم به بازده مالی سرمایهگذاری کمکی نمیکند.
در این مطلب به برخی از توصیههای دیگرِ بافت درباره سرمایهگذاری در دورههای تورمی اشاره میکنیم:
1- زمانی که اوضاع بازار سهام خوب است، تورم را در نظر بگیرید و نگاهِ روبهجلو داشته باشید.
در دورهای که برکشایر عملکرد مطلوبی داشت، بافت طی یادداشتی اظهار کرد: پیش از آنکه موفقیتمان را جشن بگیریم، باید نگاهی روبهجلو و قاطع داشته باشیم.
چند سال پیش، اگر ارزش سالیانه خالص هر سهمِ یک کسبوکار 20 درصد بود، موفقیت و بازگشت سرمایه آن کار برای صاحبانش تضمینشده بود. اما در حال حاضر، احتمال اینکه چنین نتیجهای حاصل شود، کمتر است.
چراکه نرخ تورم به علاوه افزایش مالیات بر درآمد، در نهایت تعیین خواهد کرد که آیا عملکرد داخلی شرکت، نتایج موفقیتآمیز به دنبال خواهد داشت یا نه.
2- در دورهای که تورم شدید بر جامعه حاکم است، درآمد برای صاحبان سرمایه تعیینکننده نیست.
متاسفانه در دوره تورمی، دیگر گزارش درآمدهای یک شرکت، تعیینکننده سود واقعی صاحب آن کسبوکار نیست. بلکه قدرت خرید، بیانگر میزان درآمد سرمایهگذاری است.
نرخ تورم بالا موجب افزایش مالیات بر سرمایه میشود که در این صورت سرمایهگذاری در شرکتها کار غیرعاقلانهای خواهد بود. تورم باعث میشود که میانگین مالیات قابل پرداخت سرمایهگذاران افزایش پیدا کرده، و پیشرفت آن کسبوکار به صفر برسد.
3- از شاخص فلاکت آگاه باشید.
شاخص فلاکت از افزودن نرخ بیکاری به نرخ تورم به دست میآید. زمانیکه نرخ این شاخص افزایش پیدا کند، توانایی خرید سرمایهگذار کاهش مییابد. ما هیچ راهکاری برای از بین بردن این شرایط نداریم.
4- تورم همچون کرمی است که شرایط سرمایهگذاری در کسبوکارهای ناموفق را برای سهامداران بدتر میکند.
تورم در حقیقت نوعی مجازات برای صاحبان کسبوکارهای ناموفق است. چنین کسبوکارهای کمسودی، ناچارند تا آنجا که ممکن است درآمدهای خود را حفظ کنند؛ حتی اگر به قیمت سختی دادن به سهمداران تمام شود.
درست مانند یک کرم که بدون در نظر گرفتن سلامتِ میزبان خود، روزانه مواد غذایی مصرفیاش را از بدن فرد تامین میکند، تورم نیز به طور روزانه، سرمایه شرکتها را کمتر و کمتر میکند. هرچه میزان موفقیت شرکتی کمتر باشد، بیشتر تحت تاثیر کرم تورم قرار میگیرد، و این کرم در نهایت، چیزی برای میزبان باقی نخواهد گذاشت.
5- بیشتر روی شرکتهایی که درآمدزا هستند، تمرکز کنید.
اولویت سرمایهگذار عمدتا خریدن سهام شرکتهایی است که پولساز و درآمدزا هستند.
زمانیکه یک جامعه با تورم روبرو میشود، شرکتها مجبور میشوند بیشتر سرمایه خود را صرف بقایشان بکنند. بنابراین، هر چقدر شرکتی درآمد بیشتری داشته باشد، امکان ادامه کسبوکارش در دوران تحریم بیشتر خواهد بود.
6- به دنبال شرکتهایی باشید که قادرند قیمتها را افزایش داده و بدون صرف هزینه زیاد، کسبوکارهای متعددی را اداره کنند.
البته که بیشتر ما از عهده خرید شرکتهای میلیاردی بر نمیآییم، اما سخنان بافت پیرامون کسب سود بیشتر در زمان تورم، دو نکته اساسی دارد که به آنها اشاره خواهیم کرد.
شرکتهایی که به خوبی میتوانند خود را با تورم سازگار کنند، باید این دو ویژگی را داشته باشند:
1- توانایی افزایش قیمتها (حتی در شرایطی که تقاضا بالا نیست و از ظرفیتها آنطور که باید استفاده نمیشود) بدون ترس از ضرر و یا از دست دادن سهم بازار.
2- توانایی تولید حجم زیادی از پول تنها با سرمایهگذاری اندک.
مدیرانی که این دو ویژگی را هدف خود قرار میدهند، اغلب با نتایج مثبتی روبرو خواهند شد.
7- همیشه به فردا فکر کنید، به خصوص هنگامی که تغییرات با سرعت بیشتری اتفاق میافتد
در حالی که بسیاری از سرمایهگذاران باید به آینده فکر کنند، هنوز ذهن آنها درگیر گذشته است.
زمانی که افکار درگیر گذشته بوده و سرعت تغییرات کُند باشد، دستاورد کمتری نیز در پی خواهد داشت، اما تغییرات بزرگ، نتایج فوقالعادهای به بار خواهد آورد، و تغییرات اقتصادی حاصل از آن باورنکردنی خواهد بود.
8- شرکتها نمیتوانند دولت را کنترل کنند.
نباید فراموش کرد که شرکتها تنها میتوانند اوضاع درونی کسبوکار خود را کنترل کنند. اما شرایط بیرونی و سیاستهای دولت که ممکن است بر روی ثبات ارز تاثیر بگذارد، از کنترل شرکتها خارج است. همین موضوع میتواند عامل مهمی در تعیین میزان سوددهی حاصل از سرمایهگذاری در یک شرکت باشد.
نوسان قیمت نفت به کشورهای خاورمیانه بستگی دارد، و دولتها در کنترل قیمت طلا و نفت نقشی ندارند.
به عنوان مثال دولت قادر است هر چقدر که میخواهد اسکناس چاپ کند و وعدههای مختلف بدهد. اما نمیتواند طلا یا نفت چاپ کند.
ممکن است قیمت یک کتاب برابر با قیمت نیم اونس طلا باشد و 15 سال بعد هم با وجود تلاشهای زیاد، قیمت کتاب تغییری نکند. نوسان قیمت نفت به کشورهای خاورمیانه بستگی دارد، و دولتها در کنترل قیمت طلا و نفت نقشی ندارند.
9- راه حلی برای تورم وجود ندارد اما میتوان به کنترل آن امیدوار بود.
در سال 1980، بافِت طی یادداشتی اظهار کرد: تورم ساخت دست بشر است؛ بنابراین ممکن است توسط خود او قابل مهار باشد. تورم نه تنها شرکتها را تهدید میکند، بلکه قانونگذاران و سایر ارگانهای قدرتمند را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد تا راهکار مناسبی در این مورد اتخاذ کنند.
اخیرا فعالیتهای صورتگرفته در بازار سهام نه به طور کافی، اما تا حدی توانسته در مقابل این تهدید بایستد.
نظرات