خبر فوری:

خبر مهم:

کد مطلب: ۱۹۴۷۱۲

حال و آینده رقابت در عصر گوگل، فیس‎بوک و آمازون

مهار غول‌ها؛ چگونه انحصار ابَرشرکت‌های تکنولوژی را بشکنیم؟

مهار غول‌ها؛ چگونه انحصار ابَرشرکت‌های تکنولوژی را بشکنیم؟

گوگل‌، فیس‌بوک، آمازون و شرکت‌های دیگر تاسیس شدند تا دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنند. امروز اما این شرکت‌ها متهم به اعتیادآور بودن، ایجاد فضای ضدرقابتی و مخرب برای دموکراسی هستند. تحلیل‌گران معتقدند، ابزار سنتی نمی‌تواند راه‌حل انحصارطلبی در حوزه تکنولوژی باشد و رگولاتورها باید به فکر راهکارهای جدید باشند.

الهام میرمحمدی: نفوذ و سلطه بیش از حد گوگل، فیسبوک و آمازون هم برای مصرف‌کنندگان بد است و هم فضای رقابتی را از میان می‌برد.

به گزارش تجارت‌نیوز ، ، در گذشته‌ای نه چندان دور، رئیس یک شرکت بزرگ تکنولوژی بودن، رویا محسوب می‌شد. از یک‌سو این شرکت‌ها درآمدزایی می‎کردند و از سوی دیگر، تمجید و تحسین دیگران را تجربه می‌کردند.

گوگل‌، فیسبوک، آمازون و شرکت‌های دیگر تاسیس شدند تا دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنند. امروز اما این شرکت‌ها متهم به اعتیادآور بودن، ایجاد فضای ضدرقابتی و مخرب برای دموکراسی هستند.

رگولاتورها آنها را جریمه می‌کنند، سیاستمداران آنها را بازجویی می‌کنند و بسیاری دیگر در مورد صدمات ناشی از قدرت و نفوذ بیش از حد آنها هشدار می‌دهند.

نباید فراموش کرد که بسیاری از واکنش‌های موجود علیه تکنولوژی نادرست و گمراه‌کننده است. این پیش‌فرض که کسب‌وکارهای بزرگ الزاما ظالم و تبهکارند، به‌هیچ‌وجه صحیح نیست.

به عنوان مثال، اپل را به عنوان یکی از ارزشمندترین شرکت‌های فهرست‌شده در جهان باید تحسین کرد. دلیل آن هم کاملا ساده است. اپل در حال تولید محصولاتی است که مردم می‌خواهند بخرند؛ حتی زمانی که رقابت بسیار شدیدی وجود دارد.

برخلاف ناشران، فیسبوک و گوگل به ندرت مسئولیت آنچه کاربران در پلتفرم‌های آنها انجام می‌دهند، می‌پذیرند.

باید این نکته را قبول کرد که اگر ارائه‌دهندگان خدمات آنلاینْ کوچک بودند، کیفیت این خدمات بسیار پایین می‌آمد.

مدارک مربوط به رابطه مستقیم استفاده از تلفن‌های هوشمند و کاهش خوشحالی به‌هیچ‌وجه کافی نیست. و اخبار جعلی تنها یک معضل آنلاین نیست و در فضای واقعی هم وجود دارد.

اما پلتفرم‌های بزرگ در حوزه تکنولوژی نظیر فیسبوک، گوگل و آمازون نگرانی‌ها در مورد عدم رقابت را افزایش می‌دهند.

بخشی از آن به این دلیل است که آنها اغلب از معافیت‌های قانونی بهره‌مند می‌شوند. برخلاف ناشران، فیسبوک و گوگل به ندرت مسئولیت آنچه کاربران در پلتفرم‌های آنها انجام می‌دهند، می‌پذیرند. همچنین، سال‌هاست که بیشتر کاربران آمریکایی در آمازون، مالیات فروش را پرداخت نمی‌کنند.

به عبارت ساده‌تر باید گفت، غول‌های حوزه تکنولوژی فضای رقابتی در بازار را از میان نبرده‌اند، بلکه خود آنها به تنهایی بازاری محسوب می‌شوند که زیرساخت‌ها و سیستم‌عامل‌های مورد نیاز را برای اقتصاد دیجیتال فراهم می‌کنند.

بسیاری از خدماتی که آنها ارائه می‌دهند، رایگان است. اما در واقع کاربران، اطلاعات شخصی خود را به آنها می‌سپارند؛ و این بهایی است که کاربر به عنوان مشتری می‌پردازد.

اگرچه این شرکت‌ها در حال حاضر هم از قدرت بسیاری برخوردارند، اما ارزیابی و پیش‌بینی‌ سرمایه‌گذاران بازار سهام این است که تنها طی یک دهه، آنها دو یا حتی سه برابر بزرگ‌تر خواهند شد.

بنابراین، این نگرانی وجود دارد که غول‌های فناوری از قدرت خود در جهت گسترش سلطه و نفوذشان بر بازار و مصرف‌کننده استفاده کنند.

وظیفه پیچیده سیاست‌گذاران این است که بدون آنکه نوآوری را سرکوب کنند، به مهار انحصارطلبی آنها بپردازند.

مسابقه بی‌رقابت

در واقع باید گفت، پلتفرم‌ها با سود بردن از اثرات شبکه، موفق شده‌اند نفوذ خود را در بازار افزایش دهند.

به عنوان مثال، هرچه آمازون فروشندگان بیشتری جذب کند، خریداران بیشتری از این فروشگاه‌ خرید می‌کنند. و همین افزایش خرید دوباره منجر به جذب فروشندگان بیشتر می‌شود. و این فرایند همین‌طور تکرار می‌شود.

بر اساس برآوردها، آمازون بیش از 40 درصد از خرید آنلاین در آمریکا را به خود اختصاص داده است.

فیسبوک با داشتن 2 میلیارد کاربر در ماه، در صنعتِ رسانه‌ای قدرتمندترین پلتفرم محسوب می‌شود.

شرکت‌ها بدون گوگل نمی‌توانند به فعالیت خود ادامه دهند و باید گفت، گوگل در برخی کشورها 90 درصد از جستجوهای وب را پردازش می‌کند.

در حال حاضر، فیسبوک و گوگل دو سوم درآمد ناشی از آگهی‌های آنلاین در آمریکا را به خود اختصاص داده‌اند.

شرکت‌‌های تکنولوژی چین توانایی رقابت با غول‌های تکنولوژی را دارند، اما آنها دسترسی بی‌حدوحصر به مصرف‌کنندگان غربی را ندارند.

قانون‌گذاران هم در تلاش برای اندازه‌گیری میزان صدماتی هستند که متوجه مصرف‌کنندگان است. اما این امر زمانی که قیمت‌ها بسیار پایین است و ارائه خدمات رایگان، بسیار دشوار است.

البته به نظر می‌رسد قانون‌گذاران بنا را بر صداقت این غول‌های فناوری گذاشته‌اند. چراکه این شرکت‌ها خود بر این باورند، راه‌اندازی یک شرکت تکنولوژی جدید بسیار ساده است و آنها همواره در معرض سرنگون شدن از سوی استارت‌آپ‌های جدید هستند. مثال آنها هم شرکت‌هایی چون آلتاویستا (Alta Vista) و مای‌اسپیس (MySpace) است که پیش از گوگل و فیسبوک فعالیت خود را آغاز کردند، اما اکنون هیچ‌کس آنها را به یاد نمی‌آورد.

با این حال موانع ورود به این عرصه روزبه‌روز افزایش می‌یابد.

فیسبوک نه تنها بزرگ‌ترین پایگاه اطلاعات شخصی در جهان را در اختیار دارد، بلکه بزرگ‌ترین نمودار اجتماعی -فهرستی از اعضای این پلتفرم و نحوه ارتباط افراد- در اختیار این شبکه اجتماعی است.

آمازون بیشترین اطلاعات مربوط به قیمت‌ کالاها را در اختیار دارد. دستیارهای صوتی نظیر الکسای آمازون و دستیار گوگل کنترل بیشتری بر چگونگی استفاده از اینترنت می‎‌دهد.

اگرچه این‌طور به نظر می‌رسد که شرکت‌‌های تکنولوژیِ چین توانایی رقابت با غول‌ها را دارند، اما آنها دسترسی بی‌حدوحصر به مصرف‌کنندگان غربی را ندارند.

اگر این روند ادامه یابد، صنعت فناوری از جنب‌وجوش می‌افتد و مصرف‌کنندگان هم آسیب می‌بینند. از سوی دیگر، سرمایه‌گذاری‌های کمتری برای استارت‌آپ‌ها انجام می‌شود، بهترین ایده‌ها از سوی غول‌های فناوری خریداری می‌شود و در نهایت تمام سودها به آنها تعلق می‌گیرد.

ابزار سنتی نمی‌تواند راه‌حل انحصارطلبی در حوزه تکنولوژی باشد.

علائم نخستین این موضوع در حال حاضر مشاهده می‌شود. کمیسیون اروپا گوگل را متهم به قرار دادن سرویس‌های خرید آنلاین خود در جایگاه بهتری نسبت به سایر شرکت‌های رقیب کرده است. این امر رتبه رقبا را در نتایج جستجوها پایین‌تر می‌آورد.

فیسبوک هم مدام شرکت‌هایی را که ممکن است در آینده توانایی جذب کاربرانش را داشته باشند و به نوعی تهدید محسوب می‌شوند، خریداری می‌کند؛ نخست اینستاگرام، بعد واتس‌اَپ و به تازگی هم تی‌بی‌اچ (tbh).

تی‌بی‌اچ اپلیکیشن محبوبی است که با استفاده از روشی استراتژیک سعی دارد نوجوانان را به دوستی و صلح دعوت کرده و معضل خشونت را در میان آنها برطرف کند.

اگرچه شرکت آمازون می‌گوید، به افزایش رقابت کمک می‌کند، اما همان‌طور که صنایع مختلف از سوپرمارکت‌ها تا تولیدکنندگان تلویزیون مدعی هستند، این پلتترم با شناسایی و تشخیص رقبا، به راحتی آنها را در بازار تحت فشار قرار می‌دهد.

علاج عدم رقابت

چه باید کرد؟ در گذشته دو راه برای مقابله با انحصارطلبی وجود داشت. نخست شکستن انحصار از طریق آنچه برای شرکت نفت استاندارد (Standard Oil) رخ داد.

در اوایل قرن بیستم، دادگاهی در آمریکا حکمی صادر کرد که طی آن این شرکت بزرگ به دلیل انحصار در حوزه نفت به بیش از 30 شرکت مختلف تقسیم شد.

دوم رگولاتورها با قانونگذاری به تعدیل و کنترل بازار و در نهایت تنظیم سود بپردازند. چیزی شبیه آنچه برای شرکت ارتباطات راه دور آمریکا (At&T) اتفاق افتاد.

در سال 1984، دادگاه عملا به انحصارطلبی این شرکت پایان داد و غول ارتباطات را ناچار ساخت تا شرکت‌های وابسته منطقه‌ای خود را جدا سازد. اگرچه این شرکت هنوز بخش عمده‌ای از دادوستد تلفن راه دور را در دست داشت اما رقبای بزرگی چون شرکت ارتباطی ام‌سی‌آی (MCI) و اسپرینت (Sprint) برخی از این سهم را تصاحب کردند. در نهایت این جریان موجب شد، به دلیل رقابت، قیمت‌ها کاهش یابد و ارائه سرویس برتر امکان‌پذیر شود.

امروز هر دو رویکرد دارای اشکالات بزرگی است. ابزار سنتی نمی‌تواند راه‌حل انحصارطلبی در حوزه تکنولوژی باشد. شکستن انحصارطلبی به شیوه گذشته می‌تواند به تخریب نوآوری بینجامد. به این ترتیب شکستن و انهدام کامل انحصار می‌‌تواند منجر به فلج شدن سیستم اقتصادی این پلتفرم‌ها شود. در نهایت کیفیت خدمات و کالاهایی که به مشتریان ارائه می‌شود، کاهش می‌یابد.

فقدان یک راه‌حل ساده سیاستمداران را از دادن شعارهای ساده محروم کرده است. اما این بدان معنا نیست که قانونگذاران هم ناتوانند.

دو تغییر بزرگ در نگرش می‌تواند در جهت مهار کردن غول‌های فناوری کارساز باشد.

نخست آنکه، از قوانین موجود برای رقابت شرکت‌ها استفاده بهینه شود. یعنی قانونگذاران آنتی‌تراست باید با دقت بیشتری بر ادغام شرکت‌ها نظارت کنند و معاملات آنها را به خوبی ارزیابی کنند. بدین ترتیب، اگر شرکتی در حال حاضر بسیار کوچک است اما با این وجود تهدیدی برای شرکت بزرگ‌تر محسوب می‌شود، از ادغام آن جلوگیری کنند.

قطعا اگر چنین نظارتی وجود داشت، فیسبوک نمی‌توانست اینستاگرام را بخرد و ویز (Wayz) از آنِ گوگل نمی‌شد.

رگولاتورها می‌توانند شرکت‌های پلتفرم را ملزم کنند تا داده‌های جمع‌آوری‌شده را در اختیار رقبا قرار دهند و در عوض هزینه‌هایی از آنها دریافت کنند.

رسیدگی و ارزیابی بهتر شکایت‌های رقبا از سوی گروه‌های نظارتی هم کمک بسیاری به این موضوع می‌کند. آنها باید مراقبت باشند، پلتفرم‌ها تنها به محصولات خود اهمیت ندهند.

چیزی شبیه کمیته فنی مستقل که برای پرونده‌های ضدتراست بر علیه مایکروسافت در سال 2001 تشکیل شد.

همچنین، سلب مسئولیت از محتوای تولیدشده نیز باید حذف شود.

دومین تغییر رویکرد این است که قانونگذاران آنتی‌تراست باید بار دیگر در مورد اینکه بازار تکنولوژی چطور کار می‌کند، تفکر کنند و برای آن معادل پولی بیابند. بینشی که در حال حاضر میان اقتصاددانان و رگولاتورها وجود دارد این است که اطلاعات شخصی بهایی است که مشتری‌ها در ازای استفاده از خدمات می‌پردازند.

از طریق این داده‌ها، غول‌های فناوری اطلاعاتی ارزشمند را بر اساس رفتار کاربر، دوستانشان و عادت‌های خرید آنها به دست می‌آورند.

درست همان‌طور که آمریکا در قرن نوزدهم قوانین جدیدی را در مورد مالکیت معنوی تصویب کرد، حالا هم بازار نیازمند مجموعه قوانین تازه‌ای برای کنترل مالکیت و مبادله داده با هدف اعطای حقوق جامع افراد است.

این بدان معناست که افراد و کاربرها باید کنترل بیشتری روی اطلاعات شخصی خود داشته باشند.

یعنی کاربر داده‌های کلیدی و مهم خود را تنها در زمانی که شرکت‌ها نیاز مبرم به آن دارند، در اختیار پلتفرم‌ها بگذارند. مثلا بانک‌های مرکزی اروپا برای انجام عملیات باید اطلاعات حساب مشتری را در اختیار داشته باشند.

در فضای رقابتی استارت‌آپ‌ها می‌توانند بدون اینکه با شرکت‌های بزرگ ادغام شوند، بلوغ و رشد را تجربه کنند.

از سوی دیگر، رگولاتورها می‌توانند شرکت‌های پلتفرم را ملزم کنند تا داده‌های جمع‌آوری‌شده را در اختیار رقبا قرار دهند و در عوض هزینه‌هایی از آنها دریافت کنند. شبیه قانونی که برای مجوز پَتنت‌ها و ثبت اختراعات وجود دارد.

چنین الزاماتی برای به‌اشتراک‌گذاری داده‌ها می‌تواند با اندازه شرکت‌ها مرتبط باشد. یعنی هرچه شرکت‌ها بزرگ‌ترند اطلاعات بیشتری را در اختیار دیگران قرار دهند.

این مکانیسم می‌تواند داده‌ها را از آنچه غول‌ها برای سرکوب رقبا احتکار کرده‌اند، به روندی برای ارتقای نوآوری تبدیل کند.

قطعا هیچ‌یک از این دو راه‌حل آسان نخواهد بود. اما این نوع‌ سیاست‌گذاری‌ها می‌تواند بدون تخریب کامل غول‌های فناوری، آنها را مهار کند.

از سوی دیگر، انتخاب خدمات برای کاربران هم ساده‌تر می‌شود.

استارت‌آپ‌ها نیز می‌توانند به اطلاعات احتکارشده از سوی غول‌ها دسترسی داشته باشند و در نتیجه بدون اینکه با شرکت‌های بزرگ ادغام شوند، بلوغ و رشد را تجربه کنند.

در نهایت، سهامداران هم دیگر منتظر سودهایی که قرار است دهه‌های آینده از سوی غول‌ها نصیب آنها شود، نمی‌مانند.

منبع: اکونومیست

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.