واکاوی چرایی مرگ زودرس کسبوکارهای ایرانی (قسمت اول)
استارتآپهایی که جوانمرگ میشوند
شکستخوردگان دنیای استارتآپها، شانس بیشتری برای موفقیت در آینده خواهند داشت. از این رو درصد زیادی از استارتآپهای شکل گرفته در دنیا سرنوشتی جز شکست ندارند. اما این روند در ایران کمی متفاوت است.
استارتآپها در همه دنیا ویژگیها و شاخصههای مشخصی دارند. از جمله آنکه ثبات و اطمینان خاطر در مورد حوزه فعالیت و نحوه تجارت این کسب و کارها روشن نیست. در واقع هیچ تضمینی برای توسعه و پیشرفت استارتآپها وجود ندارد. با دانستن این موضوع میتوان دریافت که کسب و کارهای نوپا در سراسر جهان عموما با شکست همراه میشوند. البته این شکست با نمونههای دیگر در عرصههای اقتصادی تفاوت زیادی دارد.
شکست در عرصه کسب و کارهای نوپا عموما به ظرفیت و انگیزهای برای پیشرفت تبدیل شده و زمینه را برای حرکت سریعتر کارآفرین مهیا میسازد. شکستخوردگان دنیای استارتآپها، شانس بیشتری برای موفقیت در آینده خواهند داشت. از این رو درصد زیادی از استارتآپهای شکل گرفته در دنیا سرنوشتی جز شکست ندارند. اما این روند در ایران کمی متفاوت است.
ایران در سالهای اخیر میزبان استارتآپهای زیادی بوده است اما عموم این استارتآپها در جوانی به پایان راه میرسند و اعلام شکست میکنند. راز این جوانمرگی در میان استارتآپهای ایرانی چیست.
نگاه غیرعلمی به کسب و کار نوپا
یکی از فعالان حوزه استارتآپ که سابقه راهاندازی و حضور در کسب و کارهای نوپای زیادی داشته است یکی از مهمترین دلایل جوانمرگی در استارتآپهای ایرانی را توجه بیمطالعه به بازارها میداند. بسیاری از افراد که قصد راهاندازی کسب و کاری جدید دارند با مشاهده یا مشورتهای شفاهی، بیتوجه به مباحث علمی و شاخصهای آماری کسب و کاری را آغاز میکنند.
این فعال حوزه استارتآپ در مثالی به توجه کسب و کارها به حوزه فعالیتهای مرتبط با غذا و فستفود اشاره کرده و میگوید: «در ایران این باور به صورت شفاهی میان مردم رواج پیدا کرده است که هر کاری که به خوراکی و تهیه غذا مرتبط باشد پر سود و موفقیت آن به نوعی تضمین شده است. این در حالی است که بسیاری از کسب و کارهایی که در این وادی قدم گذاشتهاند با شکست روبرو شدهاند.»
این نوع برخورد با راهاندازی کسب و کارها عوارض زیادی به دنبال خواهد داشت. از جمله این خسارتها میتوان به بیتوجهی به المانهایی اشاره کرد که میتواند در نهایت به پیروزی ختم شود. افرادی که در حوزه راهاندازی کسب و کار جدید پیش از هر چیزی به میزان سود و بازده مالی توجه میکنند در واقع از عواملی چون امکان ایجاد ارزش افزوده، جامعه هدف و روشهای جذب و جلب مشتری غافل میشوند.این غفلت در نهایت استارتآپ نوپا را به سوی شکست راهنمایی خواهد کرد.
استارتآپها به صورت کلی در سه سال ابتدایی فعالیت، سودی ایجاد نخواهند کرد. این استارتآپها در صورتی که در مسیر درست گام بردارند در بهترین حالت در پایان سه سال میتوانند هزینههای جاری خود را تامین کنند. اما وقتی دست اندرکاران استارتآپها به دنبال به دست آوردن سود حرکت کنند، با وضعیت سه سال اول، از کار ناامید شده و دست از کار خواهند کشید.
بیبرنامگی، آفتی جدی
امروزه در جهان هر سازمان، نهاد و مجموعهای دارای برنامههای تجاری یا همان بیزینس پلن است. این وضعیت در ارتباط با مجموعههای عامالمنفعه مانند خیریهها نیز مصداق دارد. آرمان شهریاری یکی از فعالان حوزه استارتآپ که در راهاندازی برخی فروشگاههای آنلاین با ویژگیهای منحصر به فرد نقش داشته است در این ارتباط معتقد است که ایجاد بیزینس پلن به این منظور است که ورودیها و خروجیهای مجموعه قابل بررسی و تحلیل باشد. چرا که در صورت فقدان ورودی نمیتوان توقع خروجی نیز داشت. عدم داشتن برنامه تجاری در نهایت به ناتوانی در سنجش بازار نیز ختم خواهد شد. عدم درک صحیح از نیازهای بازار موجب میشود که کسب و کار با بن بست روبرو شود.
برخی فعالان حوزه استارتآپ بر این باورند که در این میان باید بر اساس فرضیه هالیوود عمل شود. فرضیه هالیوود میگوید که پیش از آغاز کسب و کار باید در نظر داشته باشیم که سناریوی مورد نظر تا چه اندازه امکان فروش و جذب مخاطب خواهد داشت و مزایای اقتصادی آن چه خواهد بود. مزایای اقتصادی الزاما به معنی سوددهی نیست.
راههای جذب کاربر نیز یکی از مهمترین بخشها است. به عنوان مثال اگر وارد حوزه خاص میشوید باید در نظر داشته باشید که پیشتر گروهها و نهادهای متفاوتی در این کار وارد شده و مشغول فعالیت هستند. در این شرایط کسب و کار شما چه تفاوتی با دیگر رقبا دارد.
نظرات