آسیه حاتمی مدیرعامل ایرانتلنت در گفتوگو با تجارتنیوز مطرح کرد:
رشد اقتصادی بدون مشارکت زنان امکانپذیر نیست
ساختار کار و اشتغال جامعه ایران همچنان تنوع جنسیتی بالایی ندارد. زنان بهعنوان نیمی از جمعیت کشور، کمی بیش از 11درصد از اشتغال کشور و حوزههای مدیریتی را در اختیار دارند. نگاه جنسیتی، عدم باور به توانایی زنان و انتظارات کمالگرایانه زنان از خود را میتوان مهمترین دلایل عدم تصاحب مشاغل ردهبالا توسط زنان در ایران دانست. در گفتوگو با آسیه حاتمی مدیرعامل ایرانتلنت، به بررسی این موضوعات و همچنین از عدم امکان رشد اقتصادی بدون مشارکت زنان پرداختهایم.
طاهره خواجهگیری / به گزارش تجارتنیوز ، بیش از ۲۰ سال از راهاندازی پلتفرم ایرانتلنت میگذرد؛ جایی که بستری برای برقراری ارتباط میان کارجویان و کارفرمایان است. برای بررسی وضعیت مشارکت زنان در بازار کار، بفرمایید که طی این سالها چه میزان از رزومهها توسط زنان جویای کار ارسال شده است و آیا تغییراتی ملموسی در رشد مشارکت زنان در بازار کار بهوجود آمده است؟
طی ۵ سال اول از شروع به کار ایرانتلنت، ۲۵درصد رزومههایی که آپلود میشد، متعلق به زنان بود ولی در ۵ سال اخیر، این میزان به ۳۵درصد رسیده است؛ یعنی میزان تقاضای شغل از سمت زنان نسبت به سابق، یک و نیم برابر شده است.
چه تغییراتی در تقاضای زنان برای مشاغل مختلف و مشارکت زنان در بازار کار ایجاد شده است؟
زنان و دختران جرات بیشتری برای تقاضای مشاغل مختلف پیدا کردهاند. ۱۰سال پیش، دختران کمتر برای مشاغلی چون برنامهنویسی یا مشاغل تحلیلی، رزومه ارسال میکردند ولی الان اوضاع بسیار متفاوت شده و زنان تقاضای زیادی برای چنین شغلهایی دارند.
البته برخی مدیران فنی هم رزومههای ارسالی از سمت دختران برای مشاغل نامبرده را رد میکردند اما در این زمینه هم ما شاهد تغییر نگاه جنسیتی یا سلیقههای شخصی برای استخدام افراد هستیم و بیشتری به توانایی افراد توجه میشود تا جنسیتشان.
تجربه دیگری که ما داریم این است که معمولا زنان زمانی برای یک شغل درخواست ارسال میکنند که از توانایی 100درصد برخوردار بوده و بینقص باشند. درحالیکه آقایان چنین نگاهی ندارند و با توانایی ۵۰درصد هم برای یک شغل رزومه ارسال میکنند و شانس خود را برای گرفتن آن شغل از دست نمیدهند. زنان هم باید به این باور برسند که قرار نیست یکشبه تبدیل به یک متخصص بشوند.
آنها باید موقعیتهای شغلی را فرصتی برای تمرین، آموزش و رشد در نظر بگیرند. باید به خود فرصت اشتباهکردن بدهند و از این مسئله هراسی نداشته باشند. این مسائل در نهایت به رشد میزان مشارکت زنان در اقتصاد ایران کمک خواهد کرد.
شما از تغییر ذهنیت زنان برای بهدستآوردن مشاغل صحبت میکنید؛ چه دلایلی برای این تغییر ذهنیت وجود دارد؟
من نقش دانشگاه را خیلی پررنگ میبینم. همچنین رویدادهای مختلف در سطح دانشگاه که دانشجویان را درگیر پروژههای عملی میکند، جرات و جسارت انجام کار را در ذهن دختران بهوجود میآورد.
البته تقاضای بازار و کمبود نیرو هم باعث شده کارفرمایان سلیقههای شخصی را کنار گذاشته و صرفا با نگاه مهارتمحور همه گزینهها را بررسی کنند و در نتیجه برای دختران هم فرصتهای کاری برابری ایجاد شده است تا ما شاهد مشارکت زنان به میزان بیشتری امور اقتصادی باشیم.
نکته مهم این است که همه افراد بهویژه زنان باید ببینند که میشود. وقتی نمونههایی از افرادی را میبینند که در موقعیتهای مختلف شغلی سخت قرار میگیرند و از پس آن برمیآیند، به این باور میرسند که آنها هم میتوانند. آموزش در قالب فیلم، انیمیشن، کتاب و… میتواند به فرهنگسازی در این زمینه کمک کند.
برای افزایش میزان اشغال زنان در ایران، باور جمعی باید اصلاح شود. مثلا در سینمای جهان زنان را در نقشهای کلیدی میبینیم که تعجب تماشاگران را در پی دارد؛ اما در نهایت این حضور و تصویر زنان در چنین موقعیتهایی عادی و طبیعی میشود. رسانهها در این زمینه بسیار موثر هستند.
از حضور زنان در پستهای مختلف شغلی و ذهنیتی که نسبت به این موضوع دارند، صحبت کردیم. براساس دادههای ایرانتلنت، چند درصد زنان ایران در پستهای مدیریتی یا کارشناسی حضور دارند؟
مطابق آماری که ما داریم، در رده کارشناسی، حضور زنان نسبت به مردان، ۴۰ به ۶۰درصد است. وقتی به آمار مدیران میانی نگاه میکنیم، درصد زنان ۳۰ و آقایان ۷۰ است و در مورد مدیران ارشد این عدد از ۱۷ به ۸۳ تغییر میکند. یعنی زنان تنها ۱۷درصد از مدیران ارشد را تشکیل میدهند.
کسبوکارتان در حوزه آنلاین حضور دارد؛ به نظر شما فضای دیجیتال چه فرصتهایی برای هرچه بیشتر شدن مشارکت زنان ایجاد کرده است؟ از جهت دیگری هم میتوانم این سوال را مطرح کنم؛ فضای دیجیتال چه سرعتی به افزایش تعداد زنان شاغل در جامعه ایران بخشیده است؟
فضای دیجیتال حضور زنان در ردههای مختلف شغلی را تقویت کرده است. درواقع، فضای آنلاین مانند یک موتور محرک برای زنان عمل کرد. به همین دلیل کسبوکارهای زیادی بهویژه با کمک سوشال مدیا توسط زنان راهاندازی شد و توسط زنانه مدیریت و اداره میشود.
بهعنوان مدیرعامل کسبوکاری که بیش از دو دهه قدمت دارد، چه تجربه شخصی از مواجهه با افرادی که دیدن یک زن در قامت مدیرعامل برایشان تعجببرانگیز بوده است، دارید؟ و اینکه آیا از وجود نگاه جنسیتی در استخدامها تجربهای برای شما ثبت شده است؟
تا همین چند سال پیش ما زنان کمتری را در جایگاه مدیرعاملی یک شرکت یا یک سازمان میدیدیم و به همان نسبت هم افراد باور کمتری داشتند که یک زن هم میتواند مدیرعامل یا بنیانگذار کسبوکاری باشد.
من هم با مسائل اینچنینی زیاد مواجه شدهام ولی بیشتر در حد یک مکالمه بوده و نه عاملی بازدارنده. همچنین بازخورد برخی دختران زمانی که با من مواجه میشوند و انرژی و امیدی که از خود بروز میدهند، جالب و دیدنی است.
در مورد بخش دوم سوال شما میتوانم بگویم که همین چند ماه پیش یک شرکت به ما اعلام کرد که قصد جذب ۱۰۰ نفر نیروی متخصص و از نخبگان دانشگاهی را دارد و اصرار داشت که هر ۱۰۰ نفر هم باید مرد باشند و از این بابت هیچ ناراحتی یا نگرانی نداشت.
این مسئله در حالی است که تنوع جنسیتی و ایجاد فرصت برابر در فضای اقتصادی برای مشارکت زنان و مردان، یکی از عناصر افزایش بهرهوری در هر کسبوکار و هر کشوری است.
بله و به همین دلیل است که من فکر میکنم الان ما در مرحله دایورسیتی قرار داریم یعنی در ابتدا باید این نکته را ثابت بکنیم که باید به دنبال دایورسیتی یعنی تنوعبخشی به فضای کار از نظر جنسیتی، سنی، قومی و… برویم.
باید ثابت کنیم که اصولا رشد کسبوکارها و به طبع آن رشد اقتصادی یک کشور بدون مشارکت زنان امکانپذیر نیست و توسعه پایدار در گرو ایجاد دایورسیتی است.
بهترین بهرهوری و بهترین خروجی کار، زمانی به دست میآید که تنوع وجود داشته باشد؛ چه از نظر جنسیتی، چه از نظر سنی و چه حتی از نظر رشته تحصیلی و دانشگاه محل تحصیل. ما نمیتوانیم از یک اقتصاد با استخدامهای سلیقهای، انتظار رشد و بهرهوری بالا را داشته باشیم. چون اصل رشد و توسعه بر مهارت و شایستگی سوار میشود فارغ از هر سلیقهای.
الان در همسایگی ما یعنی در کشورهایی چون عربستان، امارات و… قوانین تشویقی وضع کردهاند که کارفرمایان نیروهای بومی را هم جذب کنند.
بنابراین حضور سرمایهگذاران خارجی در این کشورها، صرفا درآمدزایی ایجاد نمیکند بلکه رشد و توسعه را هم به دنبال دارد چون نیروهای بومی هم در فرایند کار حاضر میشوند، مهارت میآموزند و رشد میکنند و در نهایت سرمایههای اصلی آن کشورها محسوب میشوند.
ما نمیتوانیم تاثیرگذاری نیمی از جمعیت کشور و اهمیت افزایش میزان مشارکت زنان در فرایندهای اقتصادی را نادیده بگیریم. نتیجه این کار، عدم رشد و توسعه اقتصادی است.
نظرات