تجارتنیوز گزارش میدهد:
فعالان اکوسیستم استارتاپی ایران از وضع موجود میگویند/ در ایران با کاریکاتور نوآوری مواجهیم
وضعیت کنونی اکوسیستم استارتاپی ایران از چندین جهت نگرانکننده است؛ ناپایداری اینترنت، فیلترینگ گسترده، مهاجرت سرمایه انسانی، کاهش اعتماد سرمایهگذاران به این حوزه و… تنها نمونههایی از مشکلاتی است که به عدم رشد زیستبوم فناوری منجر شده است. محمد کرمانی مدیرعامل آبی سفید، عادل طالبی بنیانگذار آژانس دیجیتال مارکتینگ منظم، رویین صمدزاده قائم مقام شیپور و حمید محمودزاده بنیانگذار دیدار نظرات خود را در مورد شرایط کنونی این حوزه با ما در میان نهادند که در ادامه میخوانید.
به گزارش تجارتنیوز ، اکوسیستم استارتاپی ایران مشکلات مختلفی دارد؛ برخی از این مشکلات مربوط به کمبود تیم خوب و سرمایه کافی است. اما مهمترین مشکلات مربوط به نبود زیرساختهای ایجاد یک زیستبوم نوآوری در ایران است. شرایط سیاسی اجتماعی کشور نیز مزید بر علت شده تا اوضاع نوآوری در ایران، چندان چنگی به دل نزد.
اکوسیستم استارتاپی ایران در موج سوم گیر کرده است
روئین صمدزاده، قائم مقام شیپور، در ابتدا مروری کرده بر شکلگیری اکوسیستم نوآوری در ایران: موج اول اکوسیستم نوآوری ایران با نسل اول شرکتهای استارتاپی در اوایل دهه 90 شمسی و با ورود سرمایهگذاران ایرانی با تجربه بینالمللی نظیر سرآوا و رهنما و به دنبال آن ورود برخی سرمایهگذاران خارجی نظیر راکتاینترنت، پامگرانت و سایر شرکتها شکل گرفت. شرکتهایی نظیر اسنپ، دیجیکالا، کافهبازار، دیوار، شیپور و علیبابا محصول موج اول هستند.
با شکلگیری اکوسیستم نوآوری و ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر و پس از آن CVC شرکتهای بزرگ در اواسط دهه 90 شمسی، به نوعی موج دوم اکوسیستم شکل گرفت که از دل آن دهها استارتاپ کوچک و بزرگ ایجاد شد.
اما چرا مسیر نوآوری در ایران با مشکلات متعدد مواجه شد؟ صمدزاده میگوید: شکلگیری اکوسیستم نوآوری با ایجاد زیرساختهای لازم در سایر بخشهای کشور نظیر بازار پول و سرمایه که لازمه توسعه و رشد شرکتهای استارتاپی است، همراه نشد. بازار پولی کشور نظیر بانکها، دارایی و نحوه اخذ مالیات و بیمه از استارتاپها و نیز بازار سرمایه کشور برای پذیرفتن شرکتهای استارتاپی را بهعنوان بخشی از اقتصاد کشور بهعنوان اقتصاد دیجیتال را آمادگی نداشتند.
به همین علت، پس از این دوره به دلیل نبود راهکاری جهت خروج سرمایهگذاران از استارتاپها نظیر عرضه سهام در بازار سرمایه عملا سرمایهگذاران خطرپذیر اولیه که طول عمر سرمایهگذاری آنها در دنیا در هر هدف سرمایهگذاری کمتر از 7 سال است، نتوانستند سرمایه خود را بهطور کامل و یا بخشی از آن را از سرمایهگذاریهای خود خارج کنند و این مهم منجر به کاهش تمایل سرمایهگذاران خصوصی به ادامه سرمایهگذاری شد.
صندوقهای بورسی کمکی به اکوسیستم نکردند
صمدزاده همچنین نقدی دارد بر نگرش برخی از سرمایهگذارانی که در اکوسیستم حاضر هستند: دیدگاه سرمایهگذارانی نظیر صندوقهای جسورانه نیز به دلیل دیدگاه مالکیت سنتی آنها نسبت به سرمایهگذاری کوتاهمدت و عدم شناخت ماهیت این نوع سرمایهگذاریها در کنار مشکلات و نوسات اقتصادی کشور عملا این صندوقها را از سرمایهگذاری بیشتر منع کرد که نتیجهاش این شد که بیش از نیمی از سرمایه این صندوقهای عمدتا بورسی، خارج از اکوسیستم است. بنابراین عملا تنها سرمایهگذاران CVC و حاکمیتی سرمایه لازم را برای سرمایهگذاری بیشتر در اختیار داشته و دارند. لازم به ذکر است که بانکهای کشور نیز همچنان دارایی اصلی استارتاپها را که دارایی نامشهود آنهاست بهعنوان وثیقه برای اخذ تسهیلات بانکی، به رسمیت نمیشناسند.
همه این عوامل در کنار پابرجابودن شرایط خاص ورود استارتاپها به بورس مثلا وجود سرمایهگذار خارجی در ترکیب سهامداران، سایز سرمایه مورد نیاز و عدم سرمایهگذاری سرمایهگذاران خصوصی یکی از معضلات فعلی این اکوسیستم در موج سوم خود است که عملا رشد و توسعه آن را با چالش جدی مواجه کرده است.
مشکلات رگولاتوری و مهاجرت نخبگان از دیگر دغدغههای قائم مقام شیپور است: محدودیتهای رگولاتور و نبود قوانین مشخص و مختص شرایط استارتاپها در کنار عدم امکان توسعه خدمات به خارج کشور به دلیل تحریمها نیز از دیگر دلایل کندشدن روند رشد عملیات و ارزش شرکتهای اینترنتمحور است. با افزایش روند مهاجرت نیروهای نخبه در سالهای اخیر که سرمایه اصلی شرکتهای دانش بنیان است و عدم امکان نگهداشت نیروها به دلیل کاهش ارزش ریال در برابر امکان درآمدهای دلاری، این شرکتهای را با چالش جدیدی مواجه ساخته است.
در ایران با کاریکاتور نوآوری مواجهایم
محمد کرمانی، مدیرعامل آبی سفید، در ابتدا به سراغ تعریف چالش رفته است: تعریف ما از چالش چیست؟ تاثیر چالش با استراتژی مناسب از بین میرود یا به فرصت تبدیل میشود. اما وضعیت فعلی نشاندهنده جنسی از چالش نیست؛ بلکه از جنس موقعیت نامناسب و با آیندهای تاریک و نامعلوم است. اقدامات اساسی برای تغییر این موقعیت انجام نمیشود. چالش چیزی است که بر آن فائق بیاییم یا با آن کنار بیاییم، فعلا انگار باید با همینی که هست، سوخت و ساخت!
این فعال استارتاپی در ادامه اضافه میکند: استارتاپها شرکتهایی کوچک با منابع محدود بوده و در مقابل نوسانات حساس هستند. برای توسعه، به محیط مناسب و سرمایه نیاز دارند. در ایران، به دلیل وجود سازمان تامین اجتماعی، عملا مالیات بر خدمات دوبرابر کالاست. به همین دلیل، صحبت درباره نوآوری، فعالیت مهندسی و افزایش بهرهوری به شکلی کاریکاتوریستی درآمده و وضعیت تامین اجتماعی در کشور در ۶۰ سال گذشته بدتر شده است. هیچ تصمیمگیری و سیاستگذاری مهم در این زمینه وجود ندارد و همه به دنبال دلایل دیگری برای دلالی و سیستم سفتهبازی و تورم بالا هستند.
ویسیهای هوشمند ناپدید شدهاند
کرمانی نگاهی هم دارد به مسئله وجود و حضور ویسیها در زیستبوم نوآوری ایران و میگوید: ویسیهای خصوصی که دارای منابع هوشمند بودند، ناپدید شدهاند و تنها تعدادی نهاد مالی بورسی و شرکت خصولتی باقی ماندهاند که دانش و هوش مناسب برای کمک به استارتاپها را ندارند.
بنابراین سرمایهگذاریها به دلایلی غیر از مسئله تیم، محصول و بازار انجام میشوند. میلیاردها تومان برای کپی شبکههای اجتماعی خارجی هزینه میشود، اما سرمایهگذاری در تیمهای کوچک توسط همان ویسیها صورت نمیگیرد؛ زیرا آینده روشنی برای شرکتها پیشبینی نمیشود. عملا به جای کارآفرینان پیشین، شاهد آن هستیم که کارمندان عنان کار را در دست میگیرند و پولهای خصولتی برای رضایت رؤسا سرمایهگذاری میشوند.
از طرف دیگر، مهاجرت کمر هر کسی را که به تخصص، دانش و مهندسی نیاز دارد، میشکند. حتی کابینتسازان، لولهکشان و جوشکاران هم مهاجرت میکنند، چه برسد به برنامهنویسان و متخصصان داده! دانشگاهها نیز در تولید نیروی کار بیکیفیت بیش از پیش تلاش میکنند و خروجی آنها با دانش قدیمی و بیامیدی به آینده، ناکارآمد است.
شبکه ملی اطلاعات یعنی اینترنت نداریم
"همچنین، کیفیت اینترنت پایین است " مدیرعامل آبی سفید با بیان این جمله میگوید: طبق تصور آقایان برای دانشجویان سال اول دانشگاه که درسهای گذشته را میخوانند، دسترسی به اینترنتی که بتواند نرمافزاری بهروز تولید کند وجود نخواهد داشت. عملا اینترنتی نخواهیم داشت و عبارت "شبکه ملی ارتباطات" بهترین لغت برای چیزی است که اکنون به ما فروخته میشود.
وضعیت فعلی، همانطور که گفته شد، نشاندهنده این است که سازمان تامین اجتماعی در حال خوردن بخشی از خدمات است. سرمایههای خصولتی خرج میشوند و سرمایه خصوصی واقعی وجود ندارد. مهاجرت به یک هدف در زندگی انسانهای ایرانی تبدیل شده و کیفیت اینترنت پایین است. شرکتها و استارتاپها باید با این وضعیت برنامهریزی کنند.
در این حالت، اکثر فعالیتها با منفعت سریع شخصی انجام میشود. بنابراین آیندهای مملو از استارتاپهای خوب نخواهیم داشت. احتمالا در موضوعات خاصی میتوان شانس پدیدآمدن استارتاپهای جدید را داشت، اما بهطور کلی وضعیت مشابه ۱۵ سال پیش است و تصور میکنم که فناوری اطلاعات به سمت شرکتهای کوچک با مشتریان B2B و B2G حرکت میکند.
حکمرانی ناامیدی بر اکوسیستم استارتاپی ایران
حمید محمودزاده مدیرعامل دیدار، از دیگر افرادی که دیدگاه خود را در مورد شرایط کنونی اکوسیستم نوآوری کشور به تجارتنیوز گفته است: باید پذیرفت که تکنولوژی راه نجات کشورهاست، عدالت به معنای واقعی کلمه با تکنولوژی قابل اجراست. در همین فضای نوپای استارتآپی ایران میبینم که چگونه تکنولوژی کمک کرده که شخصی که در دورترین روستاهای آذربایجان یا جنوبیترین نقطه ایران یا در زابل و زاهدان زندگی میکند اکنون بتواند کالایی را که یک شخص در تهران دسترسی دارد با چند کلیک بخرد.
مالیات ارزش افزوده که آرزوی اخذش برای دولت محال بود، اکنون از طریق استارتاپها از کسبوکارها گرفته و به دولت داده میشود. عدالت به شیوه جذابی در روابط بین مسافران و تاکسیها برقرار شده است، به چند کلید در جای جای ایران میتوانی ویلا رزرو کنی و از امنیت سفرت مطمئن شوی و… بیتردید همه این امکانها با استارتآپها ایجاد شدهاند و آینده این کشور به دست همینهاست. اما در این روزهای سخت، "امید" که اصلیترین انگیزه کارآفرینان استارتاپی است هر روز کمرنگ و کمرنگتر میشود.
عدم درک مسئولان دولتی از این فضا، زیرساختهای آشفته، فیلترینگ، نوسانات نرخ ارز، بیمه و مالیات غیرسیستماتیک هم هر روز به این ناامیدی دامن میزند. امید، کارآفرین میآفریند، کارآفرین استارتاپ خلق میکند و استارتاپ، نخبهها را جذب میکند تا نخبگان ما که عصاره میلیاردها دلار سرمایهگذاری روی میلیونها دانشآموز هستند، در این ناامیدی اولین انتخابشان مهاجرت نباشد.
استارتاپهای ایرانی را درگیر فرعیات کردهاند
عادل طالبی، بنیانگذار آژانس دیجیتال مارکتینگ منظم نیز در مورد وضعیت امروز زیستبوم نوآوری ایران میگوید: کسب و کارهای نوآورانه، استارتاپها، فضای کسبوکاری جدیدی هستند. بهخلاف حوزههای قدیمی که محصول، تعاملات بازار، رفتار مصرفکننده، عوامل موثر بر خرید، استراتژیهای مدیریت کسبوکار و تولید و عرضه محصول یا خدمت در آنها تا حدود زیادی طی سالها و دههها و حتی قرنها شکل گرفته و مشخص است، در حوزههای نوآورانه، ارزشآفرینان باید به دنبال کشف ارزش، کشف و ساخت زنجیره ارزش و فهم درست رفتار مصرفکننده در هنگام روبهرو شدن با محصولات و خدمات نوآورانه باشند.
وی ادامه میدهد: در چنین فضایی که آزمون و خطا باید دغدغه اصلی استارتآپها باشد و وقت و انرژی موسسین و سرمایهگذاران استارتاپی باید صرف کشف بازار و اطمینان از تطابق محصول/خدمت با نیازهای بازار باشد، درگیر کردن استارتآپها با موضوعاتی مانند مجوزها، عدم وجود قوانین و مبهم بودن موضوعات مرتبط رگولاتوری عملاً استارتآپها را درگیر موضوعاتی میکند که آنها را از تمرکز روی محصول و بازارشان بازمیدارد.
منابع مالی، مسئله دیگر اکوسیستم است و طالبی نیز به آن اشاره دارد: علاوه بر این در حوزه نوآوری ما نیاز به منابع مالی و سرمایهگذاری داریم. در کشوری که از یک طرف گرفتار تورم دو رقمی است و از سوی دیگر حوزههای مطمئن و بیخطری مانند املاک، طلا و ارز با سود تقریبا تضمینشده و قطعی و متناسب با میزان نرخ تورم وجود دارد، قانعکردن سرمایهگذاران برای خطرپذیربودن و حضور در فضای استارتآپی بسیار دشوار است. سرمایهگذاری خارجی هم به دلیل نگاه امنیتی به حوزه نوآوری و فناوری عملا امکانپذیر نیست.
امیدی به رشد و توسعه نیست
منبع مهم دیگری که نوآوری به آن نیاز مبرم دارد، منابع انسانی است. منابع انسانی از جنبههای مختلف، چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت بسیار اهمیت دارد. به دلیل مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی که بازگوکردن آنها نه لازم است و نه امکانپذیر، عملا در این حوزه هم با مشکلات جدی روبهرو هستیم.
نیروی متخصص ما پس از چند سال کسب تجربه در حال مهاجرت است و آن بخشی از منابع انسانی هم که به هر دلیل امکان یا میل به مهاجرت ندارد، اسیر مشکلاتی است که به آنها اشاره شد و عملا بهرهوری منابع انسانی یکی از دغدغههای جدی استارتآپها است.
یکی از مهمترین ویژگیهای استارتآپها و آنچه یک استارتآپ را استارتآپ میکند امکان Scale Up کردن یا مقیاسپذیربودن است. به دلیل تحریمها و عدم امکان حضور در بازارهای جهانی برای این Scale Up کردن هم محدودیتهای بسیاری وجود دارد. همچنین استارتآپها و کسبوکارهای فعال در حوزه نوآوری نیاز به ابزارها و منابع نوآورانه دارند. تحریمها عملا امکان استفاده از منابع و ابزارهای جهانی را محدود یا غیرممکن میکنند.
چالشهای پیش روی اکوسیستم استارتاپی بر روی کاغذ با چند خط و چند کلمه قابل برشمردن هستند اما حل هر کدام از آنها به برنامهریزی استراتژیک و تغییرات جدی در ابعاد بزرگ و حاکمیتی نیاز دارد. چیزی که فعلا چشمانداز روشنی از آن نمیبینیم.
نه امیدی به حذف تحریمها وجود دارد، نه احتمال کاهش نرخ تورم، نه برداشته شدن نگاه امنیتی به حوزه نوآوری و فناوری، نه امیدی به بهبود شرایط اجتماعی برای نیروی متخصص و تحصیلکرده وجود دارد. در چنین شرایطی، افق پیش رو، افق روشنی به نظر نمیرسد و لااقل در کوتاهمدت نمیتوان به رشد و توسعه در این حوزه امیدوار بود.
نظرات