خبر مهم:

کد مطلب: ۹۲۹۷۵۵

یک کارشناس کشاورزی در گفت‌وگو با «تجارت‌نیوز» تاکید کرد:

جهاد کشاورزی تصمیم در مورد قیمت گندم را به استان ها بسپارد / انتخاب مدیران توانمند استانی از شخص وزیر مهم‌تر است

جهاد کشاورزی تصمیم در مورد قیمت گندم را به استان ها بسپارد / انتخاب مدیران توانمند استانی از شخص وزیر مهم‌تر است

مجلس این روزها مشغول بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی مسعود پزشکیان است. در میان 19 نامی که در این فهرست قرار دارند، غلامرضا نوری نیز برای وزارت جهاد کشاورزی معرفی شده است. او در صورت دریافت تاییدیه از نمایندگان، با چالش‌های متعددی مواجه می‌شود که به اعتقاد فاطمه پاسبان، کارشناس کشاورزی، نمی‌توان انتظار حل همه آنها را در یک دوره چهارساله داشت. این کارشناس در گفت‌وگو با «تجارت‌نیوز» تاکید می‌کند وزیر انتخابی باید به بسترسازی روی بیاورد و تصمیم‌گیری درباره برخی از امور را به استان‌ها بسپارد.

به گزارش تجارت نیوز،

وزارت جهاد کشاورزی نهادی است که با دو نکته مهم سروکار دارد: امنیت غذایی جامعه و معیشت حدود سه و نیم میلیون نفر از جمعیت کشور. چالش‌های عمده در این حوزه در سال‌های اخیر به خروج بخشی از شاغلان از بخش کشاورزی و کاهش سهم این بخش از اقتصاد کشور منجر شده است. 

شرایط به گونه‌ای است که چندی پیش اکوایران در گزارشی نوشت، در بهار امسال نسبت به بهار سال گذشته، سهم بخش خدمات از جمعیت شاغل مرد افزایش و سهم بخش‌های کشاورزی و صنعت در اشتغال آنها کاهش یافته. از سوی دیگر، از سال 85 تا 1402، سیر شاغلان بخش کشاورزی نزولی بوده است. به طوری‌ که در سال ۸۵ شاغلان این بخش با ۴.۸ میلیون نفر در بالاترین سطح قرار داشت و در سال ۱۴۰۱ به کمترین مقدار خود (۳.۵ میلیون نفر) رسید. 

در چنین شرایطی، فاطمه پاسبان، کارشناس کشاورزی، معتقد است امروز بخش کشاورزی چالش‌های متعددی دارد که نمی‌توان انتظار حل همه آنها را در یک دوره چهارساله داشت. بر همین اساس شاید بهتر باشد وزیر کشاورزی هم خود را درگیر حل آنها نکند؛ چراکه تنها ثمره آن، سردرگمی در کلاف پیچیده چالش‌هاست. او به تجارت‌نیوز می‌گوید هر فردی که سکان این وزارتخانه را بر عهده می‌گیرد، بهتر است بسترسازی و انتخاب دقیق مدیران استانی را در اولویت قرار دهد. همچنین تصمیم‌گیری درباره بعضی مسائل از جمله قیمت گندم را به استان‌ها بسپارد. 

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

چالش انتخاب مدیران استانی ناکارآمد برای بخش کشاورزی / برخی استان‌ها با کمبود نیروی انسانی متخصص و ماهر در  بدنه و ساختار ادارات کل جهاد کشاورزی مواجه هستند

*وزرات جهاد کشاورزی از آن دسته ارگان‌هاست که ارتباط قابل توجهی با استان‌ها، در سطوح مختلف شهری و روستایی دارد. اکنون بهره‌برداران این حوزه در سطح منطقه‌ای درگیر چه چالش‌هایی هستند؟ 

امروز بخش کشاورزی در ایران چالش‌های پیچیده و درهم‌تنیده‌ای دارد. اما مهم‌ترین چالش این بخش در بسیاری از استان‌ها، نبود یک مدیریت قوی، منسجم و مشارکت‌پذیر است. بعضی از مدیران کل استانی، افراد فردگرایی هستند که به خرد جمعی توجهی ندارند. در نتیجه نمی‌توانند متخصصان را با هر سلیقه و اندیشه‌ای در کنار خود بپذیرند. از سوی دیگر، برخی استان‌ها با کمبود نیروی انسانی متخصص و ماهر در  بدنه و ساختار ادارات کل جهاد کشاورزی مواجه هستند. بسیاری از نیروهای قدیمی بازنشسته شده‌اند و به جای آنها افراد جدیدی به سازمان نیامده‌اند. در حقیقت خروجی و ورودی با یکدیگر تطابق ندارد.

*وزیر جهاد کشاورزی برای مواجهه با این چالش‌ها باید چه رویکردی داشته باشد؟

ابتدا اشاره کنم هر رئیس‌جمهوری می‌کوشد کسانی را به عنوان هیات دولت خود انتخاب کند که نزدیک‌ترین نگاه را به رویکردها و برنامه‌های او داشته باشند و وزیر کشاورزی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در عین حال در ایران محدودیت‌هایی برای انتخاب وزیران، معاونان و مدیران کل وجود دارد که اجازه نمی‌دهد بهترین‌ها برای هر حوزه انتخاب شوند. در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد هر فردی که به عنوان وزیر کشاورزی انتخاب می‌شود باید به تمرکززدایی و اتخاد نگاه استانی متعهد باشد؛ چراکه فعالیت‌های مرتبط با این وزارتخانه محدود به تهران نیست و استان‌ها یا در حقیقت شهرستان‌ها و روستاهای زیادی در سطح کشور درگیر امور کشاورزی، باغداری و دامپروری هستند.

نمی‌توان یک نسخه واحد را حتی برای دو روستای کنار هم به کار برد، چه برسد به کل کشور

شرایط هر استانی نیز در این حوزه با استان‌های دیگر متفاوت است. وزیر کشاورزی و مدیران او باید آسیب‌ها و چالش‌هایی را که اجازه نمی‌دهد توسعه پایدار بخش کشاورزی در سطح کشوری و استانی اتفاق بیفتد رصد کنند. ضمن اینکه از سطوح بالای مدیریتی تا سطح ادارات استانی، باید مدیران مشارکت‌پذیری انتخاب شوند که از همفکری و کمک همه نیروهای انسانی کارشناس و متخصص در بخش‎‌های دولتی، خصوصی یا دانشگاهی استقبال کنند. در واقع ادارات کل جهاد کشاورزی باید با کمک چنین افرادی، آسیب‌شناسی دقیقی از شرایط حوزه کشاورزی در سطوح استان، شهرستان و روستا انجام دهند و نقطه شروع و اولویت‌ها را برای حل این چالش‌ها مشخص کنند. نمی‌توان یک نسخه واحد را حتی برای دو روستای کنار هم به کار برد، چه برسد به کل کشور. «مشکلات و چالش‌ها» و «ظرفیت‌ها و استعدادها» در هر منطقه با مناطق دیگر متفاوت است. در نتیجه نمی‌توان یک نقشه راه واحد برای توسعه کشاورزی پایدار در کل کشور مشخص کرد. باید کمبودها و داشته‌های هر منطقه را در نظر گرفت تا مشخص شود چگونه می‌توان ظرفیت‌های بالقوه را بالفعل کرد. به عبارت دیگر، مدیران باید با نگاهی دقیقی، نقشه‌ راهی را برای آینده هر روستا، بخش، شهرستان یا استان در بخش کشاورزی مشخص کنند که حاوی اهداف واقع‌بینانه باشد نه آمال و آرزوها. چنین رویکردی زمانی محقق می‌شود که مدیران توانمند، شایسته و مشارکت‌پذیر برای برای ادارات کل استان‌ها انتخاب شوند.

برنامه‌ریزی برای رفع چالش‌های بخش کشاورزی باید از سطح دهستان آغاز شود

*به نظر می‌رسد چنین رویکردی باید شرط نخست انتخاب مدیران استانی برای حوزه کشاورزی باشد؛ تا به امروز شرایط چگونه بوده است؟

دولت‌های پیشین شاید در مورد برخی از استان‌ها مدیران شایسته‌ای را برگزیده باشند اما در مواردی نیز افرادی انتخاب شده‌اند که نه‌تنها مشکلی را حل نکرده‌اند، که به چالش‌ها نیز افزوده‌اند. این رویه باید تغییر کند. رویکردها نیز از تمرکزگرایی باید به سمت تصمیم‌گیری از پایین برود. در واقع برنامه‌ریزی برای رفع چالش‌های بخش کشاورزی، باید از سطح دهستان آغاز شود و به بالا بیاید. نمی‌توان در تهران برای توسعه بخش کشاورزی در گوشه‌گوشه کشور تصمیم‌گیری کرد. لازم است افرادی در سطح روستاها سر کار گذاشته شوند که بتوانند توسعه را در منطقه خود برقرار کنند.

همچنین باید ارتباط مناسبی بین وزارت جهاد کشاورزی با دهیاران و مدیران روستا شکل بگیرد؛ چراکه آنها نقش عمده‌ای در حل‌وفصل مشکلات روستا و برقراری ارتباط با کشاورزان دارند. چنین تعاملی تاکنون کمرنگ بوده و کارایی چندانی نداشته است؛ در نتیجه دهیاران و شوراهای روستاها، با برنامه‌های توسعه بخش کشاورزی هماهنگ نبوده‌اند. اگر این رویه تغییر کند، توسعه واقعی بخش کشاورزی در همان محل تولید که کشاورز یا دامدار فعالیت می‌کند، رخ می‌دهد. مدیریت محلی و منطقه‌ای نیز به همین معناست؛ در واقع افرادی که به‌نوعی در همه بخش‌های کشاورزی دخالت دارند، کنار هم قرار می‌گیرند، برنامه واحدی را با اهداف دقیق برای بازه زمانی مشخصی تدوین می‌کنند و به اجرای آن متعهد می‌شوند. با اقدامات جزیره‌ای و دلبخواهی هیچ اتفاق مثبتی رخ نمی‌دهد. همین شرایط باعث شده است تسهیلات بدون بررسی دقیق به برخی طرح‌ها تخصیص یابد اما عده‌ای از دریافت آن محروم شوند؛ بدون اینکه مشخص باشد کدام‌ یک پایدار یا دوستدار محیط زیست است و کدام‌ یک نیست.

در نتیجه برخی از طرح‌هایی که تسهیلات دریافت کرده‌اند، در عمل به بخش کشاورزی یا محیط زیست آسیب می‌زنند و منابع آب و خاک را به مخاطره می‌اندازند. بدون همفکری و اجماع نیروهای دولتی یا غیردولتی که در بخش کشاورزی هر منطقه دخیل هستند، نمی‌توان انتظار وقوع توسعه پایدار در این حوزه را داشت. اکنون فعالیت‌ها در بخش کشاورزی جزیره‌‌ای است؛ نه سیستمی. از سوی دیگر، بانک‌ اطلاعاتی دقیقی که حاوی آمار و داده‌های لازم برای تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های عقلایی و آینده‌نگرانه در حوزه کشاورزی باشد وجود ندارد. در نتیحه تصمیمات به صورت روزمره گرفته می‌شود. این چالش نیز باید با کمک نیروهای محلی برطرف شود. در این صورت است که کشاورزی کشور می‌تواند به سمت فعالیت‌های هوشمند و برنامه‌ریزی دقیق برای حل چالش‌های موجود و بحران‌های احتمالی آینده حرکت کند.

مدیریت فرصت‌ها، جذب مشارکت مردمی و جلب اعتماد مردم برای حل چالش‌های کشاورزی اهمیت زیادی دارد

*با این اوصاف، اگر شما بخواهید یک توصیه‌ به وزیر کشاورزی برای تغییرات مثبت در این حوزه داشته باشید، آن چیست؟

امروز این حوزه درگیر چالش‌های متعددی است که نمی‌توان انتظار حل همه آنها را در یک دوره چهارساله داشت. شاید بهتر باشد وزیر کشاورزی هم خود را درگیر حل آنها نکند؛ چراکه تنها ثمره آن، سردرگمی در کلاف پیچیده چالش‌هاست. هر فردی که این سمت را بر عهده بگیرد باید به سمت بستر‌سازی، اصلاح ساختارها و ایجاد ارتباط صحیح میان همه بخش‌هایی برود که در حوزه کشاوزی مشارکت دارند؛ اعم از دولتی و غیردولتی. اکنون انواع زیرساخت‌ها در حوزه انرژی، ساخت‌و‌ساز، تلفن و اینترنت در روستاها دچار مشکل است و باید هماهنگی لازم میان همه بخش‌ها برای رفع این چالش‌ها صورت بگیرد. امروز حتی سیستم هشدار کارآمدی که در بستر اینترنت باشد، برای ارتباط با کشاورزان در حوزه پیش‌بینی‌های آب‌وهوایی وجود ندارد. برای حل این چالش‌ها، مدیریت فرصت‌ها، جذب مشارکت مردمی و جلب اعتماد مردم اهمیت زیادی دارد. به این منظور هم دولت باید در حوزه کشاورزی دو نکته را در نظر بگیرد؛ به مردم دروغ نگوید و وعده‌ای را مطرح نکند که توان عمل به آن را ندارد. اکنون اعتماد کشاورزان و دامداران از بین رفته است و سرمایه اجتماعی مناسبی برای همراهی آنها با تصمیمات دولتی وجود ندارد. این شرایط باید با تغییر رویکرد دولت، اصلاح شود.

انتصاب مدیران مناسب در استان‌ها اولویت بخش کشاورزی است

*در بخش استانی چه اقدامی در اولویت است؟

برای حل چالش‌های این حوزه انتخاب یک وزیر کشاورزی توانمند اهمیت دارد اما مهم‌تر از آن، انتصاب مدیران مناسب در استان‌هاست. این مناصب بسیار حساس هستند و نباید به افراد ضعیف سپرده شوند؛ زیرا اصل برقراری ارتباط با مردم در استان‌ها بر عهده آنها قرار دارد. کمتر رخ می‌دهد که کشاورز یا دامداری از مثلاً خوزستان برای دیدار با شخص وزیر کشاورزی به تهران بیاید. او معمولاً مشکلات خود را با مدیران استانی در میان می‌گذارد و آنها هستند که باید توانایی و سواد لازم برای برقراری ارتباط با مردم، مشارکت با کارشناسان برای حل چالش‌ها یا در صورت لزوم، انتقال مشکلات به تهران را داشته باشند. در این صورت است که ارتباط و مشارکت موثری میان بهره‌برداران و مدیران حوزه کشاورزی به منظور حل چالش‌ها شکل می‌گیرد. بدین ترتیب حتی دخالت دولت در بعضی امور می‌تواند کاهش یابد و کار به خود مردم سپرده شود. همچنین تصمیم‌گیری در برخی حوزه‌ها را می‌توان از سطح ملی خارج کرد و به استان‌ها سپرد.

تعیین قیمت گندم و دیگر محصولات کشاورزی قابلیت انتقال به سطوح استانی را دارد

*چه موضوعاتی قابلیت انتقال به سطوح استانی را دارند؟

یکی از مهم‌ترین مسائل، تعیین قیمت گندم و دیگر محصولات کشاورزی است؛ اکنون برای سراسر کشور یک نرخ اعلام می‌شود، در حالی که هزینه‌های تولید از منطقه‌ای به منطقه دیگر متفاوت است. ادامه این روش عقلایی نیست و تعیین قیمت محصولات کشاورزی باید به استان‌ها سپرده شود. همچنین در مورد برنامه‌هایی که برای تنظیم مصرف انرژی اعمال می‌شود مثل قطع آب و برق، باید در سطح استان‌ها تصمیم‌گیری شود؛ چراکه شرایط آب‌وهوایی و همچنین زمان آبیاری یا برداشت «برای هر محصول» و «در هر منطقه» با دیگری متفاوت است؛ بی‌توجهی به این موضوع به کشاورزان خسارت وارد می‌کند. بخش کشاورزی به هر حال باید شرایط موجود را برای حل ناترازی انرژی تحمل کند اما اگر الزامات این بخش در نظر گرفته شود، آسیب‌ها کاهش می‌یابد و عدالت بیشتری برقرار می‌شود. از سوی دیگر، دولت در بخش تولید کالاهای اساسی، توانایی استان‌ها را در نظر نمی‌گیرد و برای مثال حکم می‌کند که استان خراسان رضوی باید این مقدار گندم تولید کند. در واقع، نگاه‌ها از بالا به پایین است. البته مدیران استانی فرم‌هایی را پر می‌کنند که مدعی توانایی استان در تولید مقدار مشخصی از هر محصول کشاورزی است، اما این ارقام، مبتنی بر آمار دقیق، آمایش سرزمینی و بررسی تغییرات مداوم اقلیمی تعیین نمی‌شود. این وضعیت در واقع کاریکاتوری از برنامه‌ریزی منطقه‌ای است. بدون تشکیل همان بانک اطلاعاتی که به آنها اشاره کردم، اوضاع تغییر نمی‌کند.

وزارت جهاد کشاورزی هیچ اختیاری برای اثرگذاری در تصمیمات مربوط به تخصیص انرژی به این بخش ندارد

*اکنون حدود 14 سال از ادغامی که به تشکیل وزارتخانه جهاد کشاورزی منجر شد می‌گذرد. مهم‌ترین چالشی که امروز پیش روی این وزارتخانه قرار دارد چیست؟

ادغام مورد نظر از ابتدا هوشمندانه انجام نشد. در واقع بعضی امور در فعالیت‌های بخش کشاورزی موثرند و وزارتخانه مرتبط باید در تصمیم‌گیری راجع به آنها دخیل باشد اما به طور کامل در اختیار وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های دیگر قرار گرفته‌اند. برای مثال وزارت جهاد کشاورزی هیچ اختیاری برای اثرگذاری در تصمیمات مربوط به تخصیص انرژی به این بخش ندارد و کار در دست وزارتخانه تخصصی است. در حالی که وزارت نیرو دغدغه و مسئولیتی در حوزه امنیت غذایی جامعه یا معیشت بهره‌برداران حوزه کشاورزی ندارد. مسئولیت این وزارتخانه تامین انرژی است نه مسائل دیگر. وظیفه وزارت جهاد کشاورزی هم برنامه‌ریزی برای امنیت غذایی و معیشت ذی‌نفعان است اما اختیاری در تصمیم‌گیری برای برخی از امور مهم این حوزه ندارد. همین شرایط در مورد تامین منابع مالی برای تولیدکنندگان حوزه کشاورزی نیز صدق می‌کند. تخصیص تسهیلات اشتغال‌زایی به صندوق‌ها و نهادهایی خارج از وزارتخانه سپرده شده است و دغدغه آنها نیز حمایت از طرح‌هایی است که فرصت‌های کاری بیشتری را فراهم می‌کنند. مسائلی مانند امنیت غذایی یا کشاورزی پایدار و سبز در اولویت آنها نیست. بر همین اساس این صندوق‌ها گاه از تولید محصولاتی در یک روستا حمایت می‌کنند که برای آن منطقه توجیه اقتصادی، فنی یا محیط‌زیستی ندارد. در واقع، وزارت جهاد کشاورزی از زمان ادغام، وظایفی را بر عهده دارد که ابزارهای عمل به آنها را از دست داده است. در این میان، نگاه‌های جزیره‌ای و غیرسیستمی که میان دستگاه‌های مختلف وجود دارد، در بسیاری مواقع مانع از همکاری لازم در این زمینه‌ها می‌شود. وزیر جهاد کشاورزی و معاونان و مدیران ملی و استانی این وزارتخانه، باید بتوانند تعامل خوبی با دیگر دستگاه‌ها برای حل چنین چالش‌هایی برقرار کنند. 

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.