تجارتنیوز گزارش میدهد
سرنوشت تلخ سند آمایش سرزمین/ نابودی ۵۰ درصد جنگل هیرکانی
طرحی که بیش از نیم قرن پیش، فرانسویها برای آمایش سرزمین ایران مطرح کردند چه سرنوشتی پیدا کرد؟ آیا آنچه امروز به عنوان ابربحران بیآبی در کشور مطرح میشود پیشتر توسط این طرح پیشبینی نشده بود؟ نتیجه بیتوجهی به آن چه بوده است؟ حمیدرضا رمضانی، کارشناس ارشد آب و کشاورزی در یادداشتی که در اینستاگرام خود به این موضوع پرداخته است.
به گزارش تجارتنیوز ، در حالی که کشور در سال 1402 با بحران جدی آب مواجه است به نظر میرسد بیتوجهی به طرحهای بالادستی و کلان کشور در حوزه سرزمینی اصلیترین دلیل وضعیت بحرانی امروز باشد. حمیدرضا رمضانی، کارشناس ارشد آب و کشاورزی در یادداشتی که در اینستاگرام خود منتشر کرده با اشاره به سرنوشت سند آمایش سرزمین که پیش از نیم قرن پیش مطالعات آن انجام شده نوشته است: «قبل از انقلاب قراردادی با شرکت ستیران فرانسه امضا شده بود برای مطالعات سند آمایش سرزمین. طرح آمایش سرزمین شرکت ستیران در سال 1347 شروع شد و در سال 1353 تحویل داده شده که افق آن 25 ساله و تا سال 1378بود.»
تمرکز طرح آمایش سرزمین بر موضوع آب
این کارشناس آب با اشاره به اینکه پایه و شالوده این طرح، تمرکز بر ایران خشک و بدون دسترسی به منابع پایدار آب بوده نوشته است: «نکتهای که در این طرح به درستی به آن توجه شده بود این بود که ایران کشوری خشک است و در فلات مرکزی به منابع آب پایدار دسترسی ندارد. با در نظر گرفتن این فرض و با توجه به موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران و همچنین داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز در جنوب ایران، جمعیت ایران در پایان طرح یعنی سال 1378 کلا 50 میلیون پیش بینی شده بود و قرار بود از این 50 میلیون جمعیت، 25 میلیون آن در سواحل شمالی خلیج فارس و سواحل مکران مستقر شوند.»
اشاره رمضانی به تاکید طرح آمایش سرزمینی در مورد جمعیت ساحلنشین ایران یک موضوع حساس و در عین حال بسیار تایید شده از سوی دیگر طرحهای توسعهای در جهان بوده به طوری که یافتههای تجارتنیوز نشان میدهد بسیاری از کشورهای توسعه یافته جهان مانند آمریکا، آلمان، کره جنوبی و … در طول یک قرن اخیر با آوردن جمعیت قابل توجه به بنادر اصلی خود، محور توسعه کشور را بر مبنای اقتصاد دریاپایه وضع کردهاند؛ اتفاقی که در ایران باوجود شعارهای بسیار دولتها و نمایندگان مجلس تاکنون عملیاتی نشده است.
نیمی از جمعیت در سواحل کشور مستقر شوند
رمضانی نوشته است: «طرحی که شرکت فرانسوی برای آمایش سرزمینمان طراحی کرده بود با سه دلیل استقرار نیمی از جمعیت کشور در سواحل شمالی و جنوبی را لازمالاجرا میدانست:
- اولاً موقعیت ترانزیتی مرزهای آبی ایران در خلیج فارس بود که میتوانست حملونقل یکپارچه را برای کشور به ارمغان بیاورد.
- ثانیاً دسترسی به آب فراوان و پایدار اقیانوس هند به خصوص برای سیستم سرمایشی صنایع آببر. نکته مهم اینجاست که در فلات مرکزی ایران چنین حجم آبی برای صنایع وجود ندارد.
- ثالثاً وجود انرژی در پهنه سواحل ایران در خلیج فارس است.»
براساس این طرح، قرار شد که در سواحل مکران سالانه 100 میلیون تن محصول کشاورزی و صنعتی تولید شود. این در حالیست که ناگفته پیداست پس از گذشت چند دهه از این مهلت، نه تنها موارد یاد شده اجرایی نشده اند بلکه اکنون بخشی از سواحل مکران دچار مشکلات شدید آبی حتی در حوزه آب آشامیدنی هستند. به گفته این کارشناس، سرنوشت این طرح فرانسوی اکنون به روشنی مشخص است: «در طرح آمایش سرزمین، همچنین گفته شده بود که 25 سال بعد از سال 1378 و در صورت تحقق اهداف، می توان 25 میلیون نفر دیگر را در این سواحل مستقر کرد و کلا 50 میلیون نفر را در این سواحل استقرار داد این در حالیست که در حال حاضر جمعیت کل مناطق ساحلی خلیج فارس به 2 میلیون نفر هم نمی رسد.» به گفته این کارشناس، شرکت فرانسوی ستیران معتقد بود همه فعالیتهای صنعتی باید در این سواحل مستقر شوند؛ خودروسازیها در کنار ساحل استقرار یابند و حدوداً 100 میلیون تن ظرفیت تولید در این منطقه پیش بینی کرده بودند که 15میلیون تن آن در شعاع 25 کیلومتری بندرعباس مستقر میشد.
چرا صنایع به کویر مرکزی ایران منتقل شد؟
یکی از نمونههای تغییر سیاستهای سرزمینی پس از انقلاب، انتقال فولاد مبارکه اصفهان از سواحل بندرعباس به کویر اصفهان است: «2 میلیون تن از آن 15 میلیون تن ظرفیت تولید صنعتی که قرار بود در بندرعباس مستقر شود اما بعد از انقلاب به منطقه مبارکه اصفهان منتقل شد مربوط به تولید فولاد میشود.»
نتیجه چنین انحرافی از طرح آمایش سرزمین، وضعیتی است که امروز دیده میشود: «هر نوع فعالیت صنعتی که تصور کنید سواحل جنوبی کشور از مکران تا بندرعباس دیده شده بود؛ این طرح هم به دنبال استقرار فعالیت در آن منطقه بود و هم استقرار جمعیت که اگر محقق شده بود شهرهای جنوب ایران وضعیت به مراتب بهتری از امارات میداشتند، بزرگترین سرمایهگذاری خارجی در کل منطقه خلیج فارس صورت میگرفت و تمام استانهای جنوبی ایران در خدمات مولد، صنایع پیشرفته، کشاورزی مدرن و گلخانهای رکورددار جهان میشدند.»
به گفته این کارشناس ارشد آب و کشاورزی، طرح آمایش سرزمین ستیران در واقع طرح محرومیتزدایی از کشور و به ویژه مناطق جنوبی ایران بود ولی شوربختانه سرمایهگذاریهای انجام شده همه و همه به دست فراموشی سپرده شد و یک توسعه کاملا نامتوازن در کشور شکل داده شد و آببَرترین صنایع در خشکترین استانها مانند اصفهان، یزد، کرمان، خراسان رضوی، سمنان و… احداث شد.
به گفته او از دیگر نتایج سرپیچی از طرح آمایش سرزمینی سیتران، توسعه نامتوازنی بوده که در شمال کشور بیش از 50 درصد از وسعه جنگلهای هیرکانی را به نابودی کشانده است: «طی 25 سال اخیر 4 میلیون هکتار از اراضی مستعد کشاورزی ایران دچار تغییر کاربری شده و عموما تبدیل به ویلا و منبع درآمد شدهاند.»
این کارشناس در پایان نوشته است که رشد کشاورزی آببر و ساخت سد برای تامین آب کشاورزی به جای تمرکز بر رشد صنایع در سواحل کشور باعث شده که عملا هم کشاورزی ایران رو به سمت نابودی برود و هم تالابها و دریاچههای مهم داخل کشور خشک و همچون ارومیه و گاوخونی به کانون ریزگرد بدل شوند.
نظرات