منع معلولان از شرکت در آزمون استخدامی آموزشوپرورش
سلامت جسمانی، روانی و توانایی حسن انجام وظایف محوله برای استخدام، لازمه شرکت در آزمون استخدامی آموزشوپرورش در شهریور امسال عنوان شده است.
حالا بد نیست شرایط دقیق ذکر شده برای استخدام را بدانید. شرایطی که خیلی از آدمها را برای استخدام و کاریابی در سیستم آموزشی کشور از اساس محروم میکند.
یک معلم معلول میگوید: حقالتدریسی که بودم، کسی با معلولیتم مشکل نداشت اما وقتی قرار شد رسمی شوم، یک سری آزمایشها گرفتند و گفتند تو نمیتوانی تدریس کنی. 12 سال پیش بود. گفتم من 5 سال معلمی کردهام. اگر هم سختی کشیدهام برای خودم بوده، از کلاسم کم نگذاشتم و بازده کلاسم همیشه بالا بوده. گفتند نمیشود. ما 4 نفر بودیم؛ دو خانم و دو آقا. هر چهار نفرمان عصا داشتیم. گفتند شرایط کلاس رفتن ندارید. ما چهار نفر شدیم کتابدار، دفتردار… الان هم مربی پرورشی هستم.
دکتر حسین نحوینژاد، معاون توانبخشی سازمان بهزیستی کشور: ما به معاونت سازمان سنجش و معاون اداری و استخدامی ریاست جمهوری نامه نوشتیم و اساس این گزینش را مشکلدار اعلام کردیم. ما نگرانیم که دوباره تبعیضهای سازمان یافته، نمونه آنچه در دولت نهم و دهم اتفاق افتاد، رخ دهد و معلولان از سیستم آموزشی کشور حذف شوند. در برخی سطوح تصمیمگیری و دستورالعملهای داخلی سازمانها برای استخدام چنان شرایطی گذاشته شده که گویی قصد استخدام کماندو را دارند.
«وقتی شرایط آزمون استخدامی آموزشوپرورش را میخوانی با خودت میگویی نکند دارند تکاور و کماندو استخدام میکنند، نه معلم. آیا مسئولان نمیدانند که با این شرطها تعداد زیادی از کسانی را که با نقص مادرزادی به دنیا آمدهاند یا هر مشکل جسمانی دیگری دارند از بازار کار خارج میکنند و به انزوا و خانهنشینی میکشانند.» این عقیده محسن 28 ساله است.
او با نوعی نقص مادرزادی در پاهایش به دنیا آمده. از کودکی با کمک عصا راه رفته و به قول خودش هیچوقت در پیشبرد کارهایش از کسی کمک نگرفته. او این روزها دربهدر دنبال کار میگردد. امسال قصد داشت با تحصیلاتش در مقطع کارشناسی جامعهشناسی، در آزمون استخدامی آموزشوپرورش شرکت کند اما وقتی شرایط را خواند، فهمید هرگز امکان کار در آموزشوپرورش را نخواهد داشت.
آزمون استخدامی آموزشوپرورش شهریورماه امسال برگزار میشود. در دفترچه استخدامی آموزشوپرورش سلامت جسمانی، روانی و توانایی حسن انجام وظایف محوله برای استخدام، ضروری عنوان شده. حالا بد نیست شرایط دقیق ذکر شده برای استخدام را بدانید. نه شرط تحصیلی و توانایی و دانش که شروطی برای سلامت. شرایطی که خیلی از آدمها را برای استخدام و کاریابی در سیستم آموزشی کشور از اساس محروم میکند.
قد و وزن مناسب در بند اول شرایط استخدامی ذکر شده. بیماریهای پوست و مو، سر و صورت، قلب و عروق و حتی بیماریهای غدد مثل دیابت و… هم از عوامل بازدارنده استخدام در آموزشوپرورش عنوان شدهاند.
همانگونه که بیماری اندامها، استخوانها و مفاصل. نابینایان و ناشنوایان هم که به طور کل از چرخه استخدام کنار گذاشته شدهاند و این یعنی اینکه آنها حتی نمیتوانند در مدارس استثنایی هم مشغول به کار شوند، چراکه این موضوع آزمون گزینش معلمان در همه مدارس را شامل میشود.
فرشته و حسین دو معلم موفق
فرشته امرایی، 46 ساله، مربی پرورشی یک مدرسه در کرج، دچار معلولیت در پا به دلیل فلج اطفال است. چند سال پیش به خاطر معلولیتش از تدریس محروم و به کارهای دفتری فرستاده شد. خودش میگوید: «حقالتدریسی که بودم، کسی با معلولیتم مشکل نداشت. اما وقتی قرار شد رسمی شوم، یک سری آزمایشها گرفتند و گفتند تو نمیتوانی تدریس کنی. 12 سال پیش بود. گفتم من 5 سال معلمی کردهام. اگر هم سختی کشیدهام برای خودم بوده، از کلاسم کم نگذاشتم و بازده کلاسم همیشه بالا بوده. گفتند نمیشود. ما 4 نفر بودیم؛ دو خانم و دو آقا. هر چهار نفرمان عصا داشتیم. گفتند شرایط کلاس رفتن ندارید. ما چهار نفر شدیم کتابدار، دفتردار… الان هم مربی پرورشی هستم. از همدان که انتقال گرفتم و آمدم کرج، گفتند حالا میتوانی معلم ادبیات هم بشوی. یعنی از یک شهر به شهر دیگر هم قوانین فرق دارد.»
فرشته بارها تاکید میکند: در فضای خانه نگذاشتند هیچوقت معلولیت رویم تاثیر بگذارد. کاش در جامعه هم همینطور باشد. همان آقایی که به ما گفت شما نباید تدریس کنید، چند بار گفت این قانون را گذاشتهاند، اما من از روی شما شرمندهام چون میبینم درست مثل بقیه هستید.
آن روزها حقوق معلمها بالاتر بود، درست برعکس الان که کارهای اجرایی حقوق بیشتری دارد. اوایل تدریس از نظر احساسی برایم واقعا سخت بود. این روزها که استاد دانشگاه نابینا و روی ویلچر هم داریم. خدا که یک ناتوانی میدهد در عوضش هزار توانایی دیگر هم میدهد.
معلولها باید در جامعه باشند تا ثابت کنند توانا هستند. اوایل که به یک مدرسه جدید میرفتم مدیر با تعجب نگاهم میکرد؛ یکجوری با ترس که یعنی این هم میتواند از پسکارها بربیاید؟ یک مدت که از کلاسها میگذشت میگفتند بیا چند کلاس دیگر هم بگیر. یعنی باورم میکردند.
حسین فرآذر، معلم ناشنوا با 10 سال سابقه کار، فوقلیسانس مهندسی برق دارد و مدرس برق در ساختمان هنرآموز از مدارس استثنایی کشور است. او شرایط آزمون استخدامی آموزشوپرورش را خبر بدی برای همه معلولان میداند: اگر این قانون اجرا شود، ناشنواها بهکل کنار گذاشته میشوند. چون در دفترچه هم آمده که معلم باید حتی صدای نجوا را هم بشنود. برای کمک به پیشرفت و بهبود یادگیری دانشآموزان ناشنوا، لازم است از معلمهای ناشنوا برای تدریس استفاده شود تا تبادل اطلاعات داشته باشند.
این شرطها واقعا غیر کارشناسی است و در آینده به بچههای معلول در مدارس استثنایی هم ضربه بزرگی میزند. متاسفانه تعداد معلمان مدارس استثنایی مدام در حال کاهش است و اگر الان هم از پذیرش معلولان خودداری کنند، شرایط بدتر خواهد شد.
بزرگترین آرزوی این معلم ناشنوا پیشرفت دانشآموزان معلول است. او بارها تاکید میکند که کارایی معلمان معلول گاهی بسیار بیشتر از معلمان دیگر است: با فرض اینکه دیگر هیچ معلم معلولی در مدارس استثنایی نباشد، روزبهروز وضعیت سیستم آموزش استثنایی هم بدتر میشود، چراکه معلمان معلول با شرایط این دانشآموزان آشناترند و شرایط و مشکلات آنها را بیشتر درک میکنند.
بیکاری معلولان سه برابر دیگر افراد جامعه
راستی چهقدر درباره مسائل و مشکلات معلولان میدانید؟ اصلا چقدر آنها را میشناسید؟ راستی اگر یک معلم نابینا یا روی ویلچر داشتید یا معلمی که با چوبدستی راه میرفت، وضعیت جسمی و تواناییهای ذهنی آنها برایتان ملموستر نبود؟
هاله عظیمی، کارشناس حقوق معلولان در گفتوگو با ما به همین موارد اشاره میکند و ابعاد مختلف چنین تصمیمی را بررسی میکند: این محدودیت آموزشوپرورش چند نتیجه منفی دارد؛ اول آنکه جامعه را از استعدادهای افراد معلول محروم میکند، چراکه معلولان 15 درصد افراد جامعه را تشکیل میدهند.
ضمن اینکه کودکان در مواجهه با معلولان مسائلی را میآموزند که ممکن است تا پایان عمرشان از آنها بیخبر بمانند، مثلا تصور کنید کودکی در دوره ابتدایی یک معلم نابینا داشته باشد، او چقدر بیشتر با مسائل این افراد آشنا میشود؟ محرومیت از اشتغال هم از دیگر نتایج این تصمیم است. اکنون آمار بیکاری معلولان سه برابر دیگر افراد جامعه است و معلمی یکی از مشاغلی است که افراد معلول میتوانند در آن موفق باشند اما با این تصمیم آنها از یک فرصت شغلی محروم میشوند.
ما نمیدانیم باید کدام شعار مسئولان سازمان بهزیستی و وزارت رفاه را باور کنیم؛ اینکه میگویند ما میخواهیم برای معلولان اشتغال ایجاد کنیم یا این اقدامات را؟ انتقاد ما به مسئولان سازمان بهزیستی است، اینکه چرا اجازه چنین اقداماتی را میدهند و پیگیر نیستند.
به گفته او، این شرایط با کنوانسیون حقوق معلولان و تعهدات دولت هم مغایرت دارد، چراکه طبق ماده 27 کنوانسیون حقوق معلولان، آنها حق دارند به صورت برابر و بدون تبعیض با سایران از اشتغال برخوردار شوند.
او تأکید میکند: شرایط فعلی آزمون استخدامی تبعیضآمیز است، چراکه این دولت و اعضای جامعهاند که باید سختیهای کار و اشتغال افراد معلول را برطرف کنند نه آنکه با حذف آنها از جامعه صورتمسئله را پاک کنند. اگر قد کسی کوتاه است یا نابیناست مشکل او نیست و وظیفه دولت و جامعه است که پذیرای معلولیتش شود و شرایط را برای او آماده و فراهم کند.
مخالفت بهزیستی با نحوه گزینش آموزشوپرورش
دکتر حسین نحوینژاد، معاون توانبخشی سازمان بهزیستی کشور هم در گفتوگو با ما در این باره اعلام میکند: ما به معاونت سازمان سنجش و معاون اداری و استخدامی ریاستجمهوری نامه نوشتیم و اساس این گزینش را مشکلدار اعلام کردیم.
وزارت آموزشوپرورش هرگز درباره این شرایط با ما مشورت نکرده و با ما هیچ تعاملی نداشته است. ما نگرانیم که دوباره تبعیضهای سازمان یافته، نمونه آنچه در دولت نهم و دهم اتفاق افتاد، رخ دهد و معلولان از سیستم آموزشی کشور حذف شوند.
در برخی سطوح تصمیمگیری و دستورالعملهای داخلی سازمانها برای استخدام چنان شرایطی گذاشته شده که گویی قصد استخدام کماندو را دارند. همه مسئولان باید به یاد داشته باشند ایران به کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت پیوسته و طبق این کنوانسیون معلولیت جزو تنوعهای بشری پذیرفته شده و همانطور که ما تفاوتهای افراد را در قد، وزن و رنگ چهره، پذیرفتهایم باید افراد دارای معلولیت را هم بپذیریم.
بسیاری از افراد هنگام تولد با نقص مادرزادی به دنیا میآیند و وظیفه جامعه است که شرایط زندگی را برای آنها فراهم کند نه اینکه آنها را از جامعه حذف کند.
اما در عین حال تماسهای ما با معاونت اداری آموزشوپرورش در این باره به نتیجه نرسید و آنها اعلام کردند باید با سازمان اداری-استخدامی کشور صحبت کنید. همچنین یکی از کارشناسان آموزشوپرورش در پاسخ به سؤال ما میگوید سازمان بهزیستی موظف است این بندهایی را که شما از آن نام میبرید اصلاح کند. این قانون، سالیان سال اجرا شده و هیچوقت سازمان بهزیستی اعتراضش را به ما اعلام نکرده، حالا معترض شدهاند.
نحوینژاد اما بهترین سن برای آشنایی افراد جامعه با معلولان را سنین کودکی و دبستان میداند: «در همین سنین میتوان «معلول دوستی» را به افراد آموزش داد و به عادیسازی زندگی همه افراد جامعه در کنار یکدیگر کمک کرد، نه اینکه با چنین تصمیمگیریهای غلطی به ترس و ناآشنایی افراد جامعه نسبت به مسائل و حقوق معلولان دامن زد. ما با جلسات متعدد با
ان. جی.اوهای این حوزه سعی میکنیم آگاهی را در اینباره بیشتر کنیم و از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای هدفمند کردن مطالبات و طرح مسائل و اعتراض به چنین تصمیمهایی استفاده کنیم.
منبع: روزنامه ایران
نظرات