جراحی پیش از معاینه؛ در نقد یارانهای که یار نبود
قطعا بارها این به گوشتان خورده است که اقتصاد یک موجود زنده است و نسبت به تغییراتی که به وجود میآید واکنش نشان میدهد. اقتصاد هم مانند هر موجود زندهای در مقابل تصمیماتی که برایش گرفته میشود و تغییر شرایط عکسالعمل نشان میدهد. اگر شما به کسی یک سیلی بزنید، ممکن است پاسخ شما را
قطعا بارها این به گوشتان خورده است که اقتصاد یک موجود زنده است و نسبت به تغییراتی که به وجود میآید واکنش نشان میدهد. اقتصاد هم مانند هر موجود زندهای در مقابل تصمیماتی که برایش گرفته میشود و تغییر شرایط عکسالعمل نشان میدهد. اگر شما به کسی یک سیلی بزنید، ممکن است پاسخ شما را با پنج سیلی بدهد! زمانی که شخصی زیر تیغ جراحی قرار میگیرد، بدنش عکسالعمل نشان میدهد. اقتصاد نیز چنین است. اقتصاد ممکن است در قبال یک سیاست غلط 10 عکسالعمل پیشبینینشده و در حالت ایدهآل پیشبینیشده را به همراه داشته باشد. نگاه حسابداری و مکانیکی به اقتصاد و سازوکارش تنها میتواند فاجعه به بار بیاورد. اگر اقتصاد را چون موجودی مرده و یا یک ماشین ببینیم که میتوانیم قطعهای از آن را جدا کرده و در جای دیگر به کار ببریم، در جهل مرکب به سر خواهیم برد.
زمانی که صبر اقتصاد لبریز میشود.
در سالهای اخیر بحث یارانه شاید یکی از داغترین مباحث و شعارهای سیاسی باشد که مخصوصا در زمان انتخابات بسیار پررنگ میشود. یارانه با هدف کمک به قشر فقیر اجرا میشود. یارانه ممکن است مستقیما به مصرفکننده داده شود و یا به صورت غیرمستقیم قیمتها را برای او کمتر از حد واقعی کند. اما چه مستقیم یارانه داده شود و چه غیرمستقیم، باید در اجرای آن مسائل بسیاری را در نظر گرفت و با سادهدلی آن را پیش نبرد. اگر فکر کنیم درست اجرا کردن این طرح به این معناست که پول را از فلان بخش گرفته و به فقرا میدهیم، در اشتباه خواهیم بود.
یارانه ممکن است مستقیما به مصرفکننده داده شود و یا به صورت غیرمستقیم قیمتها را برای او کمتر از حد واقعی کند.
اقتصاد صبر نمیکند تا خیلی ساده ما پولها را گرفته و به فقرا بدهیم و اقتصاد تنها نظارهگر این داد و ستد باشد. به دیگر سخن زمانی که در پی پرداخت یارانه قیمت حاملهای انرژی زیاد میشود، اقتصاد به هم میریزد و تغییرات زیادی در آن رخ میدهد. در نتیجه تا بخواهیم پول را میان فقرا تقسیم کنیم، بسیاری از رفتارهای بازیگران اقتصادی و حتی رفتار همان فقرا تغییر خواهد کرد و بازی که شروع کردهایم نتیجهاش متفاوت از چیزی میشود که انتظارش را داشتیم.
نگاه مکانیکی به اقتصاد را باید شست
پس باید این تفکر را درباره پرداخت یارانه اصلاح کرد که به صورت خیلی ساده میتوانیم با دادن یارانه و گرفتن پول از ثروتمندان چون رابین هود توزیع ثروت را عادلانه کنیم و هیچ عکسالعملی از جانب اقتصاد در پی این توزیع مجدد درآمد نبینیم. این نگاهی مکانیکی و حسابداری به اقتصاد است.
حال آنکه اقتصاد موجودی زنده، حساس و واکنشگر است و حافظه تاریخی دارد. اقتصاد نسبت به محرکها پاسخ جدی و قاطعانهای میدهد، حتی اقتصاد را میتوان از سیستم بدن نیز حساستر دانست. چرا که سلولهای بدن انسان در مقابل یک محرک واکنش یکسانی دارند، حال آنکه اقتصاد از تعداد موجود زنده تشکیل شده است که هر کدام واکنش متفاوتی به محرکها نشان میدهند. زمانی که به بدن مسکن تزریق میشود، تمامی سلولها واکنش یکسانی دارند اما زمانی که به اقتصاد به طور مثال پول تزریق میشود، هر بخش یک واکنش متفاوت و مستقل نشان خواهد داد.
گوشهای از مشکلات
یارانه را میتوان قیمتی که در صورت نبودِ هر گونه اخلال یا شکست در بازار وجود دارد، منهای قیمتی که اکنون در بازار موجود است دانست. در حالت عادی و شرایط باثبات اقتصادی، یارانه دارای چند نتیجه گمراهکننده است:
- یارانه علامتدهی غلط به مصرفکننده داده و باعث مصرف زیاد و ناکارا میشود.
- یارانه منابع مالی محدود را به یک بخش اقتصاد اختصاص داده و بخشهای دیگر بینصیب خواهند ماند.
- یارانه مانع رشد میشود و برای تجارت نیز به مثابه محدودیت بهحساب میآید.
یارانه، این هدفمندِ بیهدف
یارانه اشکال مختلفی دارد. ممکن است یارانه به مصرفکننده تعلق بگیرد، در این صورت قیمتها را برای مصرفکننده کاهش خواهد داد. ممکن است یارانه به تولیدکننده داده شود، در این صورت هزینههای تولید را کاهش میدهد. در کشورهای توسعهیافته یارانه سوختهای فسیلی برای حمایت از اشتغال وجود دارد. به طور مثال در آلمان و انگلستان به سوختهای فسیلی داخلی مانند؛ زغال سنگ یارانه میدهند تا از اشتغال در آن بخش حمایت لازم را به عمل آورند.
یارانه بیشتر از حمایت باید وظیفه هدایت بازار را برعهده داشته باشم.
یارانه مصرفکننده معمولا برای حمایت از گروههای کم درآمد داده میشود. از دیگر گروهها نیز مالیاتی جهت این درآمد از دست رفته گرفته میشود. اما در کشورهای در حال توسعه یارانه بسیار گستردهتر است و چتر یارانهای تمام سطوح را در برمیگیرد اما مشکل هدفمند نبودن یارانهها است که باعث میشود که منافع آن در جهت بهبود وضع زندگی جامعه هدف به کار گرفته نشود.
جراح حاذق نیازمندیم
همانطور که گفته شد، هر طرحی که در اقتصاد به اجرا در میآید، تغییراتی را در اقتصاد ایجاد کرده و باعث نشان دادن عکسالعمل از جانب اقتصاد میشود. نکته این است که در جراحی اقتصاد اگر ما جراح حاذقی نبوده و بیمار را در نیمه عمل رها کنیم، آسیب جدی به او وارد خواهد شد. در نتیجه اجرای یک طرح و رها کردن آن در میانه راه قطعا آشوبی را در پی خواهد داشت.
در مورد یارانه نیز داستان به همین شکل است، مخصوصا زمانی که یارانه به صورت نقدی به مصرفکننده داده میشود. یارانه نقدی حجم پولی که در دست مردم است را بالا میبرد. اگر زمینههای پسانداز وجود نداشته باشد، این نقدینگی مصرف میشود و تقاضا بالا میرود. تقاضای زیاد از کانال فشار تقاضا باعث ایجاد تورم میشود. در نتیجه اقتصاد با موج تورم و ورشکستگی بنگاهها و شاید اعتراضات احتمالی مواجه خواهد شد.
پول سنجه همه چیز، حتی شما دوست عزیز
طرحهای تحول معمولا تورم در پی خواهند داشت و تورم همان چیزی است که استانداردهای جامعه را متحول میسازد. در جامعه تمام کالاها با پول سنجیده میشود. ارزش کار، کالاها و حتی گاهی انسانها با پول اندازهگیری میشوند. زمانی که تورم ایجاد میشود، ارزش پول و استانداردهایی که به تبعیت از آن به وجود آمده بود، در هم میریزد. از طرفی تورم بر رفتار افراد جامعه نیز تاثیر خواهد گذاشت.
طرحهای تحول معمولا تورم در پی خواهند داشت و تورم همان چیزی است که استانداردهای جامعه را متحول میسازد.
در ابتدا به علت اینکه ما نمیتوانیم قیمتها را هر روز چک کنیم، نوعی بیاعتمادی نسبت به فروشندگان پیدا خواهیم کرد. زمان میبرد تا متوجه این شویم که همه جا قیمتها در حال افزایش هستند. در زمان تورم پول را نه دوست داریم در دست خود نگهداریم و نه علاقهای به قرض دادن آن به دوست نیازمندمان داریم. چرا که احساس میکنیم هر لحظه از ارزش آن کم میشود.
اگر به دوستمان قرض دهیم زمان پس گرفتنش قدرتش را از دست داده است در نتیجه ترجیح میدهیم برویم سکه بخریم و در بازارهای دیگر سرمایهگذاری کنیم تا از این کاهش ارزش متضرر نشویم. شاید از نظر شما این موضوع مسئله بزرگی نباشد. اما در بلندمدت این حس بیاعتمادی، عدم کمک به دیگری و تخریب سرمایههای اخلاقی، جامعه را به ورشکستگی میرساند.
روغنکاری چرخهای اقتصاد با سرمایه اجتماعی
نظریه سرمایه اجتماعی امروز یکی از نظریههای پرکاربرد است. طبق این نظریه اگر صرفا عامل پیشرفت کشورهای توسعهیافته را پول و سرمایهگذاری بدانیم، در اشتباه خواهیم بود. شاید این موارد شرایط لازم و بسترساز توسعه باشند اما کافی نیستند. عامل اصلی سرمایه اجتماعی است. همان سرمایهای که نشات گرفته از اخلاق و اعتماد بین افراد جامعه است. همان سرمایهای که روغن چرخهای اقتصاد است و حرکت آن را تسهیل میکند. اما یکی از مسائلی که وجود دارد این است که تورمهای پیدرپی جامعه را از لحاظ اخلاق ورشکسته میکند.
اگر این اتفاق بیفتد، ما هزینه زیادی را به نسل حاضر و نسلهای بعد تحمیل کردهایم. اجرای طرح اینچنینی برای پرداخت یارانه به قشر فقیر اگر در زمانی که اقتصاد در وضعیت باثباتی قرار دارد، متوقفشده و با شکست روبهرو شود قطعا در زمان بیثباتی نیز متوقف خواهد شد در نتیجه شرایط اقتصاد در زمان اجرای آن بسیار مهم است.
شکستِ غول کنکور
بهاحتمال زیاد بسیاری از شما برای یکبار هم که شده است در کنکور شرکت کردهاید. برای شرکت در این آزمون نیاز به تعدادی پیش شرط است. اول شما باید به درستی شناخت کافی و دقیق از این آزمون و نحوه برگزاری آن داشته باشید. باید بدانید نحوه ارائه سوالات به چه شکل است. از هر سال چند سوال در تستها وجود دارد و مسائلی نظایر این.
مشخص نیست یارانه هدفمند دقیقا چه کالاهایی را هدف گرفته است.
بعد از دانستن آزمون و آشنایی با کم و کیف آن باید یک برنامه منسجم و کامل برای آمادهسازی خود برای شرکت در آزمون بچینید. در مرحله بعدی برای دانستن یک سری ترفندها و مهارتها شما به یک مشاور حاذق و باتجربه نیاز دارید که تسلط کامل بر این مسئله داشته باشد. از طرفی باید اعتماد بین شما و مشاورتان وجود داشته باشد تا نتیجه این همکاری رضایتبخش باشد. آخرین مرحله برای گرفتن نتیجه مطلوب این است که در روز کنکور شرایط شما باثبات و نرمال باشد. در غیر این صورت اگر از نظر فیزیکی و یا روحی در وضعیت خوبی قرار نداشته باشید، نتیجه تمام آن تلاشها و آمادهسازیها از بین خواهد رفت.
یارانه بیهدف: خطر جدی برای جامعه بیثبات
داستان اجرای طرح یارانه نیز باید به همین منوال باشد. یعنی ابتدا باید مشکل جامعه بهخوبی شناسایی شده، سپس نسخه مناسبی برایش پیچیده شود. نسخه همان سیاستهایی است که اتخاذ میشود. نکته این است که اگر در تشخیص بیماری بهدرستی عمل نکنیم، در واقع ممکن است، بیمار را به کشتن دهیم. به طور مثال بهجای جراحی کلیه، قلب بیمار را جراحی کنیم. درباره اقتصاد ما نباید تنها خود را به الفبای اولیه محدود کنیم.
اقتصاد پر از نظریه و تئوری است، میتوان از آنها برای پیشبرد اهداف استفاده کرد. به طور مثال داگلاس نورث گفت که اقتصاد تنها با پول به پیش نمیرود و جابهجایی پول باعث توسعه نمیشود. بلکه باید به نهادها و زیرساختهای جامعه توجه کرد. زیرساختها و نهادها در هر جامعه متفاوت هستند و بدون شناخت دقیق آنها و تطابق تئوریهای موجود با آن کار پیش نخواهد رفت. شاید در دانشگاه یادگیری تئوریک کافی باشد اما در سیاستگذاری باید عمیقتر با اقتصاد برخورد کرد. نظریههای که در کتاب درسی است، برای آموزش است نه سیاستگذاری. تئوریهای اقتصادی در واقع بیان سادهشده از واقعیت هستند نه بیان دقیق آن. در نتیجه اگر قرار است نسخهای پیچیده شود، باید ابتدا به کند و کاش در عمق اقتصاد و تئوریهایش بپردازیم.
شروطی که محقق نشد!
زمانی که طرح هدفمندی یارانهها اجرا شد، با توجه به اینکه اجرای چنین طرحی در کشورهای دیگر نتیجه خوبی نداشت، باز در شرایطی که اقتصاد در ثبات نبود و در رکود تورمی به سر میبردیم، سیاستی را اجرا کردیم که خود تورم ایجاد میکرد. جراحی بر روی اقتصادی که در وضعیت بسامانی نیست و گویی در تب و فشار پایین میسوزد کار عاقلانهای نیست بلکه باید آن را به وضعیت ثابتی رسانده سپس جراحی را آغاز کنیم.
در شرایطی که در رکود تورمی به سر میبردیم، سیاستی را اجرا کردیم که خود تورم ایجاد میکرد.
از طرفی شرط سوم اجرای یک طرح، وجود اعتماد میان طرفین است. به عبارتی زمانی یک طرح میتواند، موفق باشد که اعتماد میان مردم و دولت وجود داشته باشد. به طور مثال زمانی که دولت تنها چند ساعت پیش از اجرای یک طرح اجرای آن را به مردم اعلام میکند، حال آنکه باید چند هفته یا چند ماه قبل به مردم اطلاع میداد، نشان از عدم وجود اعتماد میان دولت و مردم است.
تیمی از اقتصاددانان
یکی دیگر از شروط اجرای طرح، وجود یک تیم حاذق است. برای اینکه طرحی که برای اقتصاد ریخته شده بهخوبی پیش برود، باید تیم کاملی از خبرگان اقتصادی در پس پرده وجود داشته باشند.
برای اینکار نیاز به کسانی است که صاحب کرسی در دانشگاه بوده، تجربه کافی و مقالات و کتاب کافی در این زمینه داشته باشند. اگر در اجرای طرحی چنین افرادی وجود نداشته باشند، آن طرح نتیجه خوبی نخواهد داشت.
شرط پایانی
و در آخر همانطور که گفته شد، باید در زمان شرکت در جلسه کنکور شما در حالت باثبات، چه از نظر فیزیکی چه از نظر روحی قرار داشته باشید. اگر شما دچار یک حمله میگرنی شدید شوید، آیا شرکت در جلسه کنکور منطقی است؟
یارانه تخممرغ میتواند به طور موقت مشکل کمیابی این کالا را حل کند. اما تخممرغ ارزان به تولیدکنندهها سیکنال تولید نمیدهد. این کالای کمیاب در آیندهای نهچندان دور نایاب خواهد شد.
اقتصادی که به محرکهایی چون تغییر نرخ بهره و نرخ تورم عکسالعملی نشان نمیدهد، یعنی سرمایهگذاری در آن تابعی از نرخ بهره نیست، در نتیجه اگر پول یه اقتصاد تزریق شود وارد کانال سرمایهگذاری نمیشود. پس در ابتدا باید این مشکلات را از بین برد و سپس اقدام خیرخواهانه برای فقرا انجام داد.
چه باید کرد
همانطور که گفته شد، یارانه باید به صورت هدفمند توزیع میشود و این هدف توزیع عادلانه درآمد و کمک به اقشار ضعیف جامعه است. این هدفی ارزشمند است اما اگر با چشمانی بسته به دنبال یک آرمان برویم نتیجهاش چه میشود؟ نتیجه قطعا بدتر شدن وضع همان فقرایی خواهد شد که هدفمان بهبود شرایطشان را بود.
در ابتدا باید بیثباتیها را کاهش داد و اقتصاد گرفتار در رکود را راه انداخته و به جاده رونق هدایت کرد. سپس شروع به اجرای طرحهای اینچنینی کرد البته با رعایت تمامی پیششرطها و به صورت دقیق.
نظرات