میخی بر تابوت افسردگی؛ فناوری احساسات و تحقق رویاهای دیرینه
فکر کردن به اینکه در آینده چه فناوریهایی خواهیم داشت، هیجان زیادی دارد. کاری که «رصد مگاترندها» نام گرفته است. شاید باور نکنید، اما در موسسات تحقیقاتی و دانشگاههای دنیا، این عنوان شغلی وجود دارد و افرادی هستند که با بابت این کار پول میگیرند. آنچه میخواهیم در این مقاله معرفی کنیم، جزو مگاترندهای دنیای
فکر کردن به اینکه در آینده چه فناوریهایی خواهیم داشت، هیجان زیادی دارد. کاری که «رصد مگاترندها» نام گرفته است. شاید باور نکنید، اما در موسسات تحقیقاتی و دانشگاههای دنیا، این عنوان شغلی وجود دارد و افرادی هستند که با بابت این کار پول میگیرند. آنچه میخواهیم در این مقاله معرفی کنیم، جزو مگاترندهای دنیای امروز نیست. ما در مورد 30 تا ۵۰ سال آینده حرف میزنیم. در مقاله قبل، به چیستی فناوری احساسات پرداختیم. فناوری که همین امروز هم ابزارهای لازم برای خلق آن وجود دارند. فقط باید کسی پیدا شود که این ابزارها را با یکدیگر ترکیب کند.
اما فرض کنید همین امروز، فناوری احساسات وجود دارد. ابزارهای سنجش احساسات فردی و انتقال آنها زاده شدهاند. سوال اینجاست این فناوری به چه دردی میخورد و در چه حوزههایی میتواند باعث تغییر شود؟ در این مقاله نگاهی میاندازیم به کاربردهای فناوری احساسات.
گامی در ناشناختهها
فناوری در آینده، با زندگی احساسی ما عجین خواهد بود. حوزهای که هنوز چندان کاوش نشده است. فناوری میتواند ما را در درک، کنترل، انتقال و ارضا احساسات کمک کند. به لطف پیشرفتهای هوش مصنوعی، فناوری نانو، رباتیک و اینترنت اشیا، ما شاهد یک انقلاب در حوزه فناوری احساسات خواهیم بود.
رباتها میتوانند به دور از هیجانها و خطاهای شناختی به تحلیل احساسات بپردازند.
انقلابی که ایدههایی ناب و محصولاتی هیجانانگیز از بطن آن متولد خواهند شد. در این مقاله میخواهیم چهار مورد از این پیشگوییها را که حدس میزنیم در مدت نیمقرن یا کمتر به واقعیت تبدیل شوند، بیاوریم.
۱- خُلقخوانی ( Mood Reading )
بیشتر اختلافات و تنش بین افراد، خصوصا در روابط عاشقانه، به این دلیل رخ میدهد که ما نمیدانیم چقدر حالمان بد است . وقتی حالمان خوب است، چندان نیازی به درک شدن از جانب فرد مقابل وجود ندارد. اما وقتی حالمان بد است و نمیتوانیم به دیگران بگوییم که دقیقا چگونه هستیم، مشکلات بدی ایجاد میشوند. افراد مقابل، صرفا متناسب با تصور شخصی خود از «حال بد» با ما رفتار میکنند. تصوری که ممکن است بسیار دور از وضعیت آن لحظه ما باشد.
معمولا طرف مقابل، صرفا متناسب با تصور شخصی خود از «حال بد» با ما رفتار میکند. تصوری که ممکن است بسیار دور از وضعیت آن لحظه ما باشد.
معمولا توصیف آنچه در ذهن میگذرد سخت است و اگر هم بتوانیم چنین توصیفی ارائه دهیم، در بهترین حالت ناقص خواهد بود. در این موارد که بهخوبی نمیتوانیم ارتباط برقرار کنیم، با خود درگیر میشویم، دنبال کلمات مناسب میگردیم، به درونمان سر میزنیم و تلاش میکنیم تصویر ناقصی را که از حال خود داریم، انتقال دهیم. درنهایت حتی اگر موفق شویم، همین تصویر ناقص ذهنی را، ناقصتر ازآنچه هست عرضه میکنیم. در پایان آنچه به مخاطبمان میرسد، یک موجود نارس است.
اگر شنونده باشید
حال موقعیت را برعکس کنید. وقتی شما شنونده هستید و طرف مقابلتان تلاش میکند حال درونیاش را منتقل کند، به علت نقصهای این ارتباط، ممکن است حدسهایی بد بزنیم. حدسهایی که نهتنها غلط، بلکه احتمالا بیربط هستند. ما برای درک طرف مقابل، قصه غیردقیقی از اتفاقات و وضعیت او میسازیم. قصهای که ممکن است حدسهای اولیهمان را بیشازپیش، بدتر کند.
تمام ابزارها و دستگاهها، برای رفع یکی از مشکلات انسانی اختراع شدهاند. مثلا انسانها چرخ را بهاینعلت اختراع کردند که توان پاهایشان برای حرکت، زیاد نیست. سطل آب را به این دلیل ساختهاند که نمیتوانستند با دست، آب کافی حمل کنند.
به همین سیاق و به دلیل مشکلاتی که در رابطه با احساسات و انتقال آنها وجود دارد، روزی یک ابزار برای خواندن خلقوخوی افراد اختراع خواهد شد. خُلقخوان نهتنها میتواند احساسات را بخواند، بلکه آنها را دقیقا انتقال میدهد. این ابزار، انسانها را بیشتر به یکدیگر نزدیک و این امکان را فراهم میآورد تا بتوانیم به زیبایی و با دقت، تصویر دقیقی از احساسمان را منتقل کنیم.
وقتی از سر کار به خانه برمیگردید و خستهاید و انرژی کافی برای توصیف درونیات خود را ندارید، ابزار خوانش خلقوخو، این کار را برای شما انجام میدهد. مثلا به مخاطبتان میگوید «شما عصبانی نیستید و فقط کمی خستهاید».
۲- زوجیابی
احتمالا آنچه امروز تحت عنوان ابزارهای زوجیابی وجود دارند، در آینده چیزهای مضحکی تلقی شوند. در ابزارهای امروزی، آنچه بیشتر اهمیت دارد، ظاهر است. از سویی همه انسانهای کره زمین، در این اپلیکیشنها و سایتها عضو نیستند. اما به آیندهای فکر کنید که احتمالا همه افراد در این ابزارهای جدید عضو باشند و سیستم، ادراک درستی از عمیقترین احساسات افراد، نقاط قوت و ضعف آنها داشته باشد. چنین اتفاقی در حالی رخ میدهد که در بسیاری از موارد، ما تصویر و ادراک درستی از چیستی و وضعیت روانی و ذهنی خود نداریم.
ابزارهای مدرن قرار است ضعفهای ما را پوشش دهند.
اما یک ابزار زوجیابی ساخته شده با فناوری احساسات، تصویری بلندمدت از احساسات و نوسانات روانی ما دارد. تصویری که از کودکی تا بزرگسالی، سیر تحول و شاید دلایل تغییراتمان را ثبت میکند. مثلا این سیستم میتواند بفهمد که ما هرازگاهی به کسی نیاز داریم که از ما دفاع و پشتیبانی کند. کسی که این کار را با مهربانی و بدون آسیب زدن انجام دهد. ابزارهای زوجیابی آینده با اهدافی تخیلی همچون شادی دوطرفه و رابطه بدون مشکل، ساخته نخواهند شد. آنچه چنین سیستمی میداند، این است که در هر رابطهای، حوزههایی وجود دارند که افراد باید در آنجا عمیقا با یکدیگر سازش کنند. اما بااینهمه، چنین ابزاری تلاش خواهد کرد که مناسبترین گزینه موجود در زمین را معرفی کند. باقی کار را بر عهده خود آدمها خواهد بود. زوجیاب آینده، ما و دیگران را بهخوبی میشناسد.
۳. سقراط، انگشتر هوشمند
سقراط در جایی گفته است: مهمترین اولویت فلسفی هر فرد، خودشناسی است. شاید در آینده، سقراط نام یک وسیله پوشیدنی مثل انگشتر باشد که برای شناختن خود، همواره به دست خواهیم داشت. میتوانیم آن را بهصورت یک راهنمای همراه برای زندگی تصور کنیم. راهنمایی که ادراک کاملی از سلامتی روانی ما دارد و میتواند پاسخی دقیق درباره کیستی ما ارائه دهد. شاید بتواند نیازهای هر فرد برای شکوفا شدن و دستیابی به وضعیت روانی خوب را بنماید.
شاید در آینده، سقراط نام یک وسیله پوشیدنی مثل انگشتر باشد که برای شناختن خود، همواره به دست خواهیم داشت.
سقراط را برای این به دست میکنیم که از افراط جلوگیری کرده و نقاط کور احساسی ما را تصحیح کند. این وسیله خواهد دانست که کی قرار است از عصبانیت منفجر شویم و قبل از آنکه دیر شود، ما را عاقلانه راهنمایی کند. احساسات ناگهانی و در حال افزایش ما را درک خواهد کرد. استرس و تنش درونی ما را حس کرده و بلافاصله با بصیرتی عمیق در رفع آنها یاریرسان خواهد بود. سقراط ما را از خواستههای نابهجا، مخرب و غیرمنطقی، دور و به خواستههای مفید و سودمند متمایل میکند. میداند که ما کی به چالشهای بیشتر نیاز داریم و از این طریق تضمین خواهد کرد که همیشه در بهترین ممکن باشیم.
۴. شغلیاب
انسانها استعدادها، تواناییها و هوشهای فراوانی درون خود داریم. اما تعداد کمی از ما فرصت و امکان کشف این استعدادها، توسعه آنها و از همه مهمتر، داشتن شغلی را متناسب با آنها، پیدا میکنیم. شغلی که بتواند از این استعدادها و تواناییها به صورتی مولد در اقتصاد استفاده کند. آنچه در سابقه شغلی ما وجود دارد، نسخه بسیار ضعیفی از چیستی ما است. بازتابی کم نور از عمیقترین امکانات و تواناییهای ما. ابزار شغلییابی که بر مبنای تکنولوژی احساسات خلق میشود، به صورتی عمیق، پتانسیلهای واقعی ما را میفهمند و این توانایی را دارد که آنها را، در زمانی که هنوز دیر نشده است، استخراج و عیان کند.
آنچه در سابقه شغلی ما وجود دارد، نسخه بسیار ضعیفی از چیستی ما است.
ابزارهای شغلیاب آینده میتوانند تواناییهای ما را بیابند و آنها را با نیازهای اقتصاد و جامعه تطبیق دهند. این ابزارها، استعدادها و نبوغ نهفتهای را که درون هرکدام از ما وجود دارد، آشکار میکنند. شغلیابهای آینده پیش از آنکه متوجه باشیم، این درونیات را میفهمند و ما را به مسیری که شاید بتوان آن را سرنوشت نامید، راهنمایی میکنند. ابزارهای شغلیابی ساختهشده بر مبنای فناوری احساسات، ارزش ما را در مقایسه با دیگران میسنجند و شانس موفقیت را در شرایط و حوزه مورد نظر، تحلیل میکنند.
مجلس ترحیمی برای افسردگی
چنین ابزار شغلیابی، یکبار برای همیشه به کابوس شاغلین بیعلاقه و افرادی که از شغل خود تنفر دارند، پایان میدهد. در دنیای امروز افسردگی میتواند با انجام کارهای دوستنداشتنی، فوران کند.
اما در آینده، دیگر افسردگی صبح شنبه وجود نخواهد داشت. زیرا ما به این اطمینان میرسیم که در حالی خواهیم مُرد که ارزشمندترین بخشهای وجودی ما در این دنیا تلف نشدهاند و به کار آمدهاند.
فناوری به قول خود عمل میکند
یکی از قولهایی که همواره با رشد و توسعه فناوری همراه بوده، راحتتر کردن و کاستن درد و رنج زندگی انسانها است. اما با کمی تامل درمییابیم که هنوز و تا به امروز چنین اتفاقی رخ نداده است. فناوری با پیشرفت خود، زندگی انسانها را در برخی جنبهها آسانتر کرده، اما از آنسو با ایجاد پیچیدگیهای مدرن، طعم این آسانی را از بین برده است. دقیقتر که ببینیم، در مییابیم که فناوری تا به امروز نتوانسته چارهای برای رفع یکی از مهمترین سرچشمههای ناراحتی انسانی بیابد.
سرچشمهای که با بزرگتر و قوی شدن تلفنهای هوشمند، ارزان شدن سفرهای فضایی و هوایی و بسیاری چیزهای دیگر، همچنان به جوشش و غلیان ادامه میدهد. زندگی احساسی ما و آشوبی که در این حوزه به دلیل ناآگاهی، ضعف شناختی و نابینایی درونی ما وجود دارد، هنوز حل نشده است و شاید همین مسئله، مهمترین عامل درد و رنج بشری تا به امروز بوده است. فناوری احساسات میتواند آخرین میخ بر این تابوت غمبار باشد و ما را به آیندهای واقعا روشن امیدوار کند.
نظرات