«توسعه انسانی»؛ از دبستان شروع کنیم
شاخص توسعه انسانی ایران در بین 130 کشور جهان در رتبه 104 قرار دارد. کارشناسان اعتقاد دارند که نظام آموزشوپرورش نقش اساسی در تربیت نیروی انسانی تحولخواه دارد. موضوعی که در نهایت منجر به رشد اقتصادی کشور خواهد شد.
میلاد مرادی: عقلای اقتصاد و مدیریت هر کدام با زبان خاص خود، اهمیت نیروی انسانی و تاثیر آن بر یک بنگاه اقتصادی و سازمان را گوشزد کردهاند.
به گزارش تجارتنیوز ، در گذشته اکثر اندیشمندان اعتقاد داشتند منابع طبیعی مانند زمین، نفت، معدن و… موجب رشد اقتصادی کشورها و توسعه بنگاهها و سازمانها میشود.
اما امروز ارزش نیروی انسانی جای منابع طبیعی را گرفته است. اندیشمندان مدیریت که در گذشته سرمایههای فیزیکی را مهمترین دارایی سازمانها میدانستند، اکنون روی انسان به عنوان باارزشترین منبع سازمان تاکید میکنند.
هر فرد، یک سرمایه
به زعم اقتصاددانان نیز اکنون تنها منابع فیزیکی و سرمایهای نیست که منجر به توسعه و رشد یک بنگاه اقتصادی میشود. بلکه نیروی کار توسعهیافته و بامهارت را عامل رونق گرفتن بنگاهها میدانند.
آدام اسمیت، اقتصاددان طرفدار اقتصاد آزاد قبلا گفته بود که چگونه مهارتهای کسبشده توسط کارگران، بر رشد یک بنگاه اقتصادی تاثیر میگذارد.
سازمان یا کارخانهای را تصور کنید که افراد شاغل در آن از انواع مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی برخوردار هستند. آیا چنین سازمانی با سازمانهای دیگر تفاوتی نخواهد داشت؟
برای درک بهتر توسعه انسانی، دو کشاورز «الف» و «ب» را در نظر بگیرید. یکی از آنها فاقد مهارتهای کار با اینترنت و رایانه است و برعکس، دیگری از این توانایی برخوردار است. این دو کشاورز هر دو به یک اندازه تلاش میکنند، اما خروجی و میزان درآمد آنان متفاوت است.
رشد اقتصادی واقعی در کشور زمانی اتفاق میافتد که تمام مردم ایران در هر حرفه و شغلی که هستند، همواره خود را ملزم به ارتقای دانش و مهارتشان کنند.
کشاورز «الف» به علت داشتن مهارت کار با اینترنت، به راحتی محصولات خود را با قیمت بهتر به صورت اینترنتی به فروش میرساند. او توانسته دلالان را از میان بردارد. به همین دلیل، محصولاتش را با قیمت بیشتری به دست مصرفکننده نهایی میرساند.
این در حالی است که کشاورز «ب» محصولات خود را به صورت سنتی و در ازای قیمت ناچیز به دست دلالان میسپارد. موضوعی که منجر به اختلاف درآمدی این دو کشاورز شده است.
حال تصور کنید، اگر تمام کشاورزان ایران میتوانستند که محصولات خود را در بورس کالا عرضه کنند، توانایی بازاریابی اینترنتی داشته باشند و میتوانستند در مراحل کاشت، داشت و برداشت محصولاتشان فناوری اطلاعات را به کار ببرند، آنگاه چه تحولی در نظام کشاورزی ایران رخ میداد؟
این قیاس برای سایر نیروی انسانی فعال نیز صدق میکند. سود ارتقای دانش، یادگیری و بهبود مهارتهای شغلی مختلف در نهایت به جیب تکتک اعضای یک کشور خواهد رفت. چراکه توسعه نیروی انسانی خود را در رشد و پیشرفت کشورها، بهبود تولید ناخالص داخلی و سایر شاخصهای اقتصادی نشان میدهد.
رتبه 104 ایران در شاخص توسعه انسانی
شاخص سرمایه انسانی حکایت از وضعیت نه چندان مناسب ایران دارد. براساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد، ایران به لحاظ شاخص سرمایه انسانی 2017، با کسب امتیاز حدودا 55، رتبه 104 را از میان 130 کشور کسب کرده است.
مجمع جهانی اقتصاد رتبهبندی کشورها را براساس چهار زیرشاخص ظرفیت، بکارگیری، توسعه و دانش فنی بررسی کرده است. در واقع رتبه کل ایران، حاصل میانگین این چهار رتبه بوده است.
زیرشاخص ظرفیت به معنای میزان تحصیلات افراد یک کشور براساس سرمایهگذاریهای انجام شده است. زیرشاخص بکارگیری به معنای توسعه و بکارگیری مهارتها در میان بزرگسالان است. این زیرشاخص نقش مهمی بر اشتغال و توسعه اقتصادی یک کشور دارد.
زیرشاخص توسعه نیز به معنای آموزش رسمی نیروی کار آینده و گسترش مهارتهای نیروی کار فعلی است. زیرشاخص دانش فنی هم به معنای وسعت و عمق مهارتهای به کار گرفته شده است.
نکته جالب توجه آن است که در زیرشاخص بکارگیری، ایران با کسب رتبه 128 از میان 130 کشور، بدترین رتبه را کسب کرده است. این بدین معنا است که میزان بکارگیری مهارتها در میان افراد بزرگسال که هر کدام در شغل خاصی مشغول به فعالیت هستند، بسیار کم است. موضوعی که میتواند برای اقتصاد ایران یک زنگ خطر محسوب شود. در میان متغیرهای زیرشاخص بکارگیری نیز بدترین رتبه مربوط به متغیر نرخ مشارکت نیروی کار است.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در سال جاری، نرخ میزان مشارکت نیروی کار از سال 84 تا 95 کاهش چشمگیری داشته است.
تحلیل و رصد بازار کار ایران نیز در حیطه میدانی، چنین واقعیتی را بیان میکند. بارها جمله «کار هست، اما کارکن نیست» را شنیدهایم. سطح تخصص در بین شاغلین و افراد آماده به بازار کار در کشور آنچنان پایین است که حتی فارغالتحصیلان معتبرترین دانشگاههای کشور نیز فاقد مهارتهای عمومی هستند.
نیروی انسانی توسعهیافته آنچنان از اهمیت برخوردار است که کشورهای غربی علاوه بر آنکه تمرکز ویژهای را بر توسعه شهروندان خود گذاشتهاند، همواره به دنبال جذب نیروهای متخصص سایر کشورها بودهاند.
سنگینی بار توسعه بر دوش آموزشوپرورش
نگاهی به غولهای بزرگ دنیای فناوری مانند گوگل، اپل، آمازون و… به خوبی نشان میدهد که هیچ کدام از این غولها براساس منابع طبیعی شکل نگرفتهاند. بلکه دانش، مهارت و ایدههای نیروی انسانیِ این شرکتها، آنها را به این جایگاه رسانده است.
دیر یا زود باید با دنیای نفتی خداحافظی کنیم. ایران هم باید روزی این غزل خداحافظی را بخواند. کمااینکه، اکثر کارشناسان معتقد هستند که منابع نفتی نهایتا تا چهار دهه آینده قدرت پر کردن جیب ما را دارند.
توسعه نیروی انسانی موضوعی نیست که بتوان در کوتاهمدت به آن دست یافت.
بهتر است قبل از آنکه به وضعیت هشدار برسیم، به فکر توسعه نیروی انسانی کشور و ارتقای مهارتها و توانمندیهای آنان باشیم. کاری طولانی، اما شدنی.
توسعه نیروی انسانی موضوعی نیست که بتوان آن را با طرحهای ضربتی پیش برد. چراکه نهاد خانواده، مدرسه، دانشگاه، محیط کار و زندگی تاثیر مستقیم بر آن دارد. با این وجود، اما مدارس نقش اصلی را در تربیت نیروی انسانی توسعهیافته دارند.
موضوعی که اکنون بسیاری از اندیشمندان حوزه توسعه و رشد بر آن تاکید دارند. آموزش خلاقیت، تقویت روحیه نقدپذیری و دگراندیشی، مهارت کار تیمی و ترویج فعالیتهای انساندوستانه، موضوعاتی هستند که باید بنیان آنها در سنین پایین و کودکی رقم بخورد.
نظام آموزشوپرورش در هر کشوری نقش اصلی را در توسعه نیروی انسانی دارد. به نظر میرسد در ایران این نظام، آمادگی لازم در این زمینه ندارد.
اما باید پرسید که نظام آموزشوپرورش کشور تا چه حد برای تربیت کودکان براساس گزارههای یادشده آمادگی دارد؟ اکثر کارشناسان اعتقاد دارند که نظام آموزشی در ایران -آموزشوپرورش، دانشگاه- تنها به توسعه کمی دانشآموزان و دانشجویان میپردازد.
محسن رنانی، اقتصاددان در این زمینه اعتقاد دارد: در واقع مساله اصلی در فرآیند توسعه در ایران، این بوده است که ما نیروی انسانی توسعهخواه به اندازه لازم و کافی در اختیار نداشتهایم.
وی اعتقاد دارد که رشد و توسعه اقتصادی از مسیر آموزشوپرورش میگذرد و میگوید: اگر ما تنها یکدهم از بودجه و هزینه عمومی مربوط به زیرساختها همچون سدسازی، مخابرات و مواردی از این دست را در اختیار آموزش پرورش قرار دهیم، اوضاع به کلی متفاوت از آن چیزی خواهد بود که در شرایط کنونی متصور است.
باید دید که آیا نظام سنتی آموزش در کشور قادر است تا شاخصهای اقتصادی را با تربیت نیروی انسانی توسعهیافته، ارتقا دهد. یا همچنان خروجی این نهادها تنها تربیت افرادی است که در طول چندین سال مجبور بودهاند حجم قابل توجهی از مفاهیم را حفظ کنند.
نظرات