پیشنهادهای استراتژیک برای مقابله اقتصادی با ترامپ
بخش مهمی از استراتژیها، هم برای دولتها و هم برای شرکتها، از درون چالشهای محیطی میجوشد و بنابراین برعکس شیوهای که بیشتر شرکتها در ایران عمل میکنند، استراتژیهای با محوریت متغیرهای درونی شکل نمیگیرد بلکه عامل تحمیل کننده استراتژی در ایران و برای شرکتها و حتی دولت، فضای بیرونی است. فضایی که به فضای کسب و کار موسوم شده است .
در دهه هشتاد با مشارکت شستا و یکبار دیگر با وزارت صنایع و بار سوم با مشارکت شرکت صنایع و آخرین بار با سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران محاسبات میزان آمادگی فضای کسب و کار کشور را با بیش از یکصد متغیر محاسبه کردیم . نتیجه همه محاسبات ما این بود که فضای کسب و کار کشور نه تنها مشوق نیست، بلکه در مقایسه با حدود یکصد کشور بسیار بازدارنده هم هست. در نظر داشته باشید که وضع اقتصادی کشور آن زمان خوب بود. خبری از تحریمها نبود و فشارهای بینالمللی اثری تعیین کننده بر فضای کسب و کار کشور نداشت .
اکنون ولی چهره اقتصاد کشور تغییر و موانع جدی در اقتصاد رشد کرده است. از سوی دیگر چالشها زیاد شده همچنانکه عدهای به دلیل بزرگی این چالشها، از آنها به عنوان ابرچالش یاد کردهاند. در کنار این موارد، فشار اقتصاد جهانی بر اقتصاد ایران زیاد شده و با آمدن ترامپ این فشار بیشتر هم شده است. بنابراین اکنون فضای کسب و کار کشور را میتوان آکنده از تهدیدات جدی دانست. حال سئوال این است که در این فضای کسب و کار بازدارنده چگونه باید کار کرد؟ جهتگیری به کدام کجا می تواند باشد؟ آیا از اساس میتوان در اقتصاد ایران کارکرد؟ همه این سئوالات بسته به تحلیل ما از فضای کسب و کار دارد. اینکه این فضا چگونه خواهد بود و مرکز ثقل این فضا کجاست؟
به نظرم این مرکز ثقل وجود دارد و میتوان آن را چراغ راهنمای استراتژیها نامید. وقتی تمامی مشکلات و چالشهای محیطی اقتصاد ایران را فهرست کنیم، تقابل امریکا و به طور مشخص دولت ترامپ برجسته می شود. ترامپ کابینهاش را کاملا تغییر داده است و به عبارتی آن را رادیکالیزه کرده است. نیروهای ضد ایرانی در کابینه ترامپ زیاد شده است. البته جای تردید وجود دارد که ترامپ کابینهاش را بر اساس سیاستهای ایران تنظیم کرده باشد.
با این حال نمیتوان کتمان کرد که اثر سیاستهای جدید این تیم بر اقتصاد ایران بسیار جدی است. بنابراین بدون حاشیه برداشت من این است که مساله تحریمها مرکز ثقل تحولات اقتصادی و فضای کسب و کار کشور در سال 1397 خواهد بود و طبیعی است که همین عامل می تواند نقطه شروع استراتژی شرکتها در این سال باشد. ولی خود تحریمها و یا شدت آنها نمیتواند مولفه فضای کسب و کار باشد. بلکه اثر این تحریمها است که میتواند عناصر فضای کسب و کار کشور را تحت تاثیر قرار دهد.
پرسش اساسی این است که سایه این تحریمها بیشتر کجا میافتد؟ شاید پاسخ آن خیلی فنی و دور از ذهن نباشد. تحریمها بیشترین اثر خود را بر بازار ارز و بازار پول میگذارند. بنابراین حساسترین بخش فضای کسب و کار کشور در سال 1397 بازار پول ( عمدتا ساز و کار سیستم بانکی کشور) و بازار ارز است .
دلیل اصلی این عمدگی از یک طرف به بحران موجود در سیستم بانکی کشور بر میگردد و از طرف دیگر به فشارهای احتمالی دولت ترامپ بر ورود ارز حاصله از صادرات نفت مربوط میشود که به طور مستقیم بازار ارز را نشانه میرود. این دو بازار هم به بازارهای دوقلو موسومند. به این شرح که اگر یکی دچار مشکل شود، بازار دیگر هم به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد. به عبارتی اگر بازار ارز دچار التهابات جدی شود، این التهابات به سرعت به بازار پول سرازیر میشود. بنابراین تحریمها بیشترین اثر خود را روی حساسترین بازارهای ایران خواهد گذاشت و ممکن است برای صاحبان کسب و کار که عمدتا گذشتهگرا هستند و همیشه منتظرند که محیط آماده شود تا کار خود را توسعه دهند، یک تهدید جدی باشد.
مثلا اگر صنایع خودروسازی، مخصوصا آنهایی که با واردات CKD تولید میکنند، بخواهند با استراتژیهای سال 1395 و 1396 حرکت کنند دچار مشکلات جدی خواهند شد. سایر صنایع نیز که به نوعی هزینههایشان به قیمت دلار وابسته است از این شوک اثر قابل توجهی میپذیرند. پرسش مهم این است که چه باید کرد؟
شرکتها یک راه اساسی در اختیار دارند و آن استفاده از ابزارهای پوشش ریسک دلار در داخل کشور است. سپردهگذاری دلاری و استفاده محدود از طلا برای پوشش ریسک دلار ( که البته برای شرکتهای بزرگ قابل استفاده نیست) میتواند در کوتاه مدت بخشی از مسایل را پوشش دهد. در میانمدت و بلندمدت استفاده از استراتژی صادراتی میتواند در عین از بین بردن تهدید، خود موجب فرصتهای خوبی برای شرکتها شود.
استفاده از این فرصتها توأم با مشکلات زیادی است ولی امکانپذیر است. راه حل کوتاه مدت دیگر سرمایهگذاری در بازارهای بینالمللی است که معمولا با اهرمهای بالا قابل استفادهاند. حضور در بازارهای اوراق بدهی، حضور در بازار ارزهای بینالمللی و به خصوص حضور در بازار کالاها، هم برای سودآوری و هم برای پوشش ریسک افزایش قیمت دلار کار ساز است. نوع این بازارها و چگونگی ورود به آنها بحثی مفصل است که در این نوشته کوتاه نمیتوان به آن پرداخت.
باوجود تمامی مشکلات روشهای فوق ( که نمیتوان کتمان کرد) رویکرد دیگری است و آن نشستن و تماشا کردن تحولات است. نشستن و انتظار کشیدن برای مهیا شدن محیط اقتصادی کشور! که البته هر مدیر عاقلی راه حل اول را انتخاب میکند.
نظرات