پیمان مولوی، کارشناس اقتصاد بینالملل پاسخ میدهد:
استارتآپها برای تامین نیازهای مالی خود چه کنند؟
یک کارشناس اقتصاد بینالملل در مورد آسیبهای تامین مالی استارتآپها در ایران میگوید: برخی از افراد هستند که ایدههای بسیار خوبی دارند اما مشکل آنها در ارائه طرحهای توجیهی و مدلهای کسبوکارشان است. آسیب دیگر مربوط به اکوسیستم تامین مالی در ایران است. متاسفانه سیستم تامین مالی در ایران بسیار معیوب است.
میلاد مرادی: استارتآپها در ایران رشد قابلتوجهی را در چند سال اخیر تجربه کردهاند. به نحوی که صحبت بر سر اسنپ، تپسی، دیوار و… حتی به بحثهای روزمره مردم نیز ورود کرده است.
به گزارش تجارتنیوز ، با وجود رشد استارتآپها در چند سال اخیر، اما همچنان اکوسیستم استارتآپی کشور از یک معضل جدی به نام چالش تامین مالی رنج میبرد.
پیمان مولوی، کارشناس اقتصاد بینالملل و عضو انجمن اقتصاددانان، در مورد روشهای مرسوم تامین مالی استارتآپها به تجارتنیوز میگوید: در حالت کلی دو روش برای تامین مالی استارتآپها وجود دارد که یکی براساس «عرضه سهام» بوده و دیگری مبتنی بر «عدم عرضه سهام» است. مدل عدم عرضه سهام، روشهای مختلفی دارد که شامل جذب سرمایه از طریق خانواده و افراد نزدیک و روش ایجاد بدهی است. این بدهی میتواند از طریق صندوقها، بانکها و صندوقهای دانشجویی باشد.
وی میافزاید: مدل عرضه سهام نیز میتواند براساس ارائه سهام به صندوقهای خطرپذیر و فرشتگان سرمایهگذاری باشد. البته یک روش خاص نیز برای استارتآپهای مشهور و بالغ وجود دارد که ورود آنها به بازار سرمایه و بورس است. مدل خاص دیگری نیز به نام «تامین مالی جمعی» وجود دارد که میتواند هم براساس عرضه سهام و هم مبتنی بر عدم عرضه سهام باشد که جدیدا نیز بیشتر استفاده میشود. این روش علاوه بر کاربرد برای اهداف اجتماعی و خیرخواهانه، میتواند برای موارد دیگر مانند ساخت تجهیزات نیز استفاده شود. به عنوان مثال، مردم در سایتهایی مانند (کیک استارتر)، پروژهها را میبینند و نسبت به خرید سهام یا محصول اقدام میکنند.
مولوی در مورد آسیب تامین مالی استارتآپها در ایران میگوید: به نظرم در دو زمینه آسیب وجود دارد. یکی آنکه برخی از افراد هستند که ایدههای بسیار خوبی دارند. اما نمیتوانند این ایدهها را به خوبی بیان کنند. در واقع مشکل آنها در ارائه طرحهای توجیهی و مدلهای کسبوکارشان است. آسیب دوم، مربوط به اکوسیستم تامین مالی در ایران است. متاسفانه سیستم تامین مالی در ایران بسیار معیوب است.
وی میافزاید: بانکها به حوزههایی که باید تسهیلات اختصاص بدهند، نمیدهند. این مساله نیز به خاطر دیدگاه کهنه به صنعت بانکداری در کشور ما است. به نحوی که این دیدگاه به بانکداری، متعلق به پنجاه سال قبل است. این در حالی است که حدود 80 درصد تامین مالی در کشور نیز عموما بر عهده بانکها است. اما در بازار سرمایه و بورس چون نیروهای جوانتری مشغول به فعالیت هستند، تا حدودی علاقهمندی بیشتری به حوزههای نوین مانند استارتآپها وجود دارد. هرچند که در بانکها نیز برخی دیدگاههای نو در حال شکل گرفتن است. اما با حالت ایدهآل بسیار فاصله دارد.
مولوی ادامه میدهد: دیدگاه ما در کشور به صورت کلان متمرکز به حوزه استارتآپها نیست و همیشه با امواج به جلو میرویم. در حال حاضر، در ایران شتابدهندههای زیادی وجود دارند. اما سوال این است که آیا این شتابدهندهها نیروی متخصص کافی برای انجام این کار دارند؟ ما در کشور نمیتوانیم صرفا با درست کردن پارک علم و فناوری، سیلیکونولی درست کنیم. سیلسکونولی که کعبه و آمال بسیاری از پارکهای علم و فناوری است، تنها محدود به وجود چند شرکت نیست. بلکه ناشی از وجود برخی زیرساختها است.
این کارشناس اقتصاد بینالمل، میافزاید: زیرساختهای بانکی در آمریکا، بازار سرمایه 17 میلیارد دلاری در این کشور، متخصصین سرمایهگذاری زبده، قوانین تسهیلکننده برای استارتآپها در کنار آزادی کافی برای فعالیت آنها، باعث شده تا سیلیکونولی در آمریکا اکنون در این وضعیت باشد. ما در کشور خودمان فکر میکنیم که با اختصاص یک مکان خاص به پارکهای علم و فناوری میتوانیم از دل آن سیلیکونولی در بیاوریم. در حالی که این تفکر اشتباه است. بلکه یک مغناطیس وجود دارد که همه جذب سیلیکونولی میشوند.
وی میافزاید: به نظرم ما در کشور خود در زمینه استارتآپها به جای مغناطیس، دافعه داریم. به نحوی که افراد زیادی در ایران سرخورده میشوند و به خارج از کشور میروند. اکنون افراد و بخش خصوصی در کنار معاونت علم و فناوری ریاستجمهوری و صندوق نوآوری و شکوفایی گامهای بسیار خوبی برمیدارند. اما واقعیت این است که اینها تنها یک بخش از کار است و بخش عمده دیگر کلانتر بوده و مربوط به اقتصاد کلان است.
مولوی در پایان میگوید: باید بدانیم که ما در کشور خود چگونه میتوانیم افراد نخبه را در تمام زمینهها جذب کنیم. حوزه فناوری به صورتی است که یک حوزه صرفا تک بعدی نیست. بلکه کاملا چند بعدی است. یعنی به افراد نخبه در تمام دنیا نیاز است. اگر این اتفاق بیفتد، ما میتوانیم امیدوار باشیم. مانند همان اتفاقی که در چین و کرهجنوبی افتاده است. اساتیدی که در زمینه فناوری و استارتآپها در چین تدریس میکنند، صرفا چینی نیستند. بلکه از سایر کشورها افراد نخبه را جذب کردهاند.
نظرات