مصطفی هاشمیطبا در گفتگو با تجارتنیوز:
تغییر کابینه دردی را دوا نمیکند؛ ابتدا مساله را مشخص کنیم
مصطفی هاشمیطبا اعتقاد دارد که در چنین شرایطی، استیضاح وزرا چندان به کار نمیآید. بلکه مهمترین مشکل اقتصاد ایران، نبود اجماع بر سر تعریف دقیق و روشن مساله است. چنین اجماعی نیز از کانال اقتصاد سیاسی میگذرد. چرا که همه مسائل در اختیار دولت نیست.
مسعود کرباسیان دومین نفری بود که بعد از علی ربیعی نتوانست مجددا اعتماد وکلای مردم را کسب کند و استیضاح و برکنار شد.
به گزارش تجارتنیوز، اکنون برخی زمزمهها حاکی از آن است که گویا «دومینوی استیضاح» شتری است که در بسیاری از وزارتخانهها از جمله وزارتخانه صمت و راهوشهرسازی نیز خوابیده است.
آنچه که در شرایط کنونی اقتصاد امروز همه بر آن متفقالقول هستند، وجود مشکلات اقتصادی است. اما هنگامی که به ارائه راهحل میرسیم، اکثر کارشناسان و سیاستگذاران به اجماع واحدی نمیرسند. در چنین شرایطی گویا مجلس راهحل را در استیضاح وزرا کابینه دیده است.
سوال این است که در چنین شرایط اقتصادی، استیضاح وزرا و تغییر کابینه دولت تا چه اندازه میتواند به حل مشکلات اقتصادی کمک کند؟ مصطفی هاشمیطبا، یکی از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری در گفتگو با تجارتنیوز به این سوال و سوالات دیگری در این زمینه پاسخ میدهد.
هاشمیطبا اعتقاد دارد که در چنین شرایطی استیضاح وزرا چندان به کار نمیآید. بلکه مهمترین مشکل اقتصاد ایران، نبود اجماع بر سر تعریف دقیق و روشن مساله است. چنین اجماعی نیز از کانال اقتصاد سیاسی میگذرد. چرا که همه مسائل در اختیار دولت نیست.
اکنون برخی خبرها حاکی از امکان استیضاح برخی دیگر از وزرا از جمله وزیر صنعت است. به نظر شما اصولا تغییر کابینه تا چه اندازه به حل مشکلات اقتصادی کشور کمک میکند؟
در این شرایط سوال این است که اساسا مشکل اصلی اقتصاد ما چیست و ما به دنبال چه میگردیم؟ چرا که اگر بخواهیم یک مساله را حل کنیم، ابتدا باید صورت مساله تعریف شود. ما صورت مساله را روشن نکردهایم. یعنی مشخص نکردهایم که مشکل اقتصاد ایران در چیست و سپس به دنبال حل آن برویم. بعد از آنکه مساله اقتصاد کشور را روشن کردیم، باید راهحلهای متناسب با آن ارائه دهیم و تبعات مثبت و منفی آن را نیز بپذیریم و به مردم اعلام کنیم.
کارهایی که اکنون مجلس انجام میدهد چندان مثبت به نظر نمیرسد. حتی بنده قبلا نیز اشاره کردهام که اتفاقا خود مجلس باید استیضاح شود. همان مجلسی که قانون بودجه را تصویب کرده و دولت باید آن را پیاده کند. مجلس است که چنین قانونی را تصویب کرده و در آن دولت برای اینکه به درآمدهای لازم برسد، به فروش سکه و یا به واردات کالای غیرضروری متوسل میشود. این مجلس است که قانون برنامه ششم توسعه را به تصویب رسانده و اکنون میبینیم که هیچ آثاری ندارد.
بنابراین به نظرم با تغییر وزرا مشکلات اقتصادی حل نخواهد شد. حتی به نظرم اگر خود مجلس وزیر را انتخاب کند، باز هم دردی را دوا نمیکند. بنابراین به نظرم حتی اگر بهترین و کارآمدترین فرد را نیز به جای وزرا کنونی بیاوریم، کاری از آنها برنخواهد آمد. چرا که اولین و مهمترین مشکل اقتصاد ایران آن است که صورت مساله آن روشن نیست.
شما قبلا بر سر تغییر رویکردهای اقتصادی دولت صحبت کرده بودید. به نظر شما کدام بخش از رویکردهای اقتصادی دولت نیازمند اصلاح و تغییر است؟
بحث اصلی بنده بر سر همان تعریف دقیق و روشن مساله از جانب دولت است. ببینید من اصلا نمیخواهم از عملکرد آقای ربیعی با آقای کرباسیان دفاع کنم. اما صحبت من این است که مثلا در چنین شرایطی که کشور درگیر مناقشات بینالمللی است، فردی مانند آقای کرباسیان چه کاری میتواند انجام دهد؟ بنابراین در اینجا اقتصاد سیاسی ما دچار مشکل است که بر روی کل مسائل اقتصادی تاثیر میگذارد.
به نظرم در چنین شرایطی که ما با یک جنگ اقتصادی روبرو هستیم، باید در داخل کشور نیز یک اقتصاد ریاضتی و اقتصاد جنگ مدنظر ما باشد. این در حالی است که اکثر مسئولین دولت معتقد به اقتصاد آزاد هستند. طبیعی است که این دو سیاست با یکدیگر همسو نیستند.
چگونه ممکن است وقتی که ما به لحاظ بینالمللی در یک جنگ اقتصادی هستیم و فروش نفت ما با مشکل مواجه است، در داخل کشور به دنبال اقتصاد آزاد باشیم؟ یا آنکه به نظر بنده در چنین شرایطی ارتقا معیشت مردم نسبت به گذشته ممکن نیست. اما باز میبینیم شاهد شعارهایی مبنی بر بهبود معیشت مردم هستیم. در حالی که روز به روز معیشت مردم نه تنها بهتر نمیشود، بلکه بدتر نیز میشود.
مساله دیگر آن است که حتی اگر برجام بهترین دستاورد را نیز برای ما داشت، باز هم به نظرم کشور ما شاهد مشکلات اقتصادی متعددی بود. به عنوان مثال، نقدینگی موجود در اقتصاد کشور چگونه با برجام قابل حل بود؟ از همین رو وجود اجماع برای تعریف مشکل اقتصادی کشور نیاز است. به عنوان مثال، در زمینه مساله قاچاق، سوال این که آیا تمام مبادی ورودی در دست دولت است؟ من خدای نکرده قصد اتهام به فرد یا جای خاصی را ندارم. اما وقتی فردی در یک حوزه اختیاری ندارد، چگونه میتوان از وی انتظار داشت.
قاعدتا چنین اجماعی تنها در دست دولت نیست و نیازمند همراهی مجلس و سایر نهادهای دیگر است.
ابتدا باید این نهادها به اجماع وجود مشکل برسند که مشکل ما چیست؟ به عنوان مثال، آیا ارز مشکل اقتصاد است؟ آیا نقدینگی مساله اصلی اقتصاد کشور است یا بار سنگین مالی دولت مشکل است؟ بنابراین نیاز است ابتدا به تعریف واحد برسند. متاسفانه اقتصاددانان ما نیز یک راهکار جامع ارائه نمیدهند. بلکه هر کدام یک گوشه از کار را میگیرند و به مشکلی جزئی میپردازند.
نظرات