واکنش تند عباس آخوندی به اکبر ترکان/نگرانی بابت شکلگیری سرمایهداری نظامی و نهادهای رانتی
عباس آخوندی در نوشته خود، عنوان کرده است: آیا واقعا از این نوع سیاستگذاری و مدیریت اقتصاد ملی جز شکلگیری سرمایهداری نظامی و دولتی و توسعه نهادهای عمومی غیر دولتی با هزاران رانت و حاشیهی پیرامونی و حلقههای متعدد سوداگرانی که بهنام بخش خصوصی پیرامون آنها پرسه میزنند و از تن دادن به هرگونه رقابت خودداری میکنند میتوان انتظار داشت؟
به گزارش تجارتنیوز، 12 آبان ماه امسال اکبر ترکان، مشاور رئیس جمهوری در گفتگویی با ایلنا درباره عملکرد عباس آخوندی در وزارت راه و شهرسازی گفته بود: آقای آخوندی یک نظریهپرداز است که نظریات خوبی را مدون و اعلام کردند اما وزیر خوبی نبودند.
وی با بیان اینکه آخوندی نظریهپرداز برجستهای است، گفت: نظرات آقای آخوندی در اقتصاد کلان بر مبنای اقتصاد آزاد و رقابت کامل است، در حالی که جامعه ما شرایط رقابت کامل ندارد. اگر همه چیز را به بازار بسپاریم و فکر کنیم که دست نامرئی قیمت بازارها را میتواند متعادل کند این تفکر و اقدامات مبنی بر آن، موجب از دست رفتن اقشار ضعیف کشور میشود.
مشاور رئیس جمهور ادامه داد: شرایط در کشور ما بر مبنای رقابت کامل نیست و اجرای این دست از نظریات موجب میشود که مردم ضعیف و کم درآمد تحت فشار سنگینی قرار بگیرند و آسیب ببینند. نظریات ایشان به عنوان یک نظریهپرداز قابل احترام است اما اینکه آیا این نظریات در جامعه ما قابل پیادهسازی است یا خیر به نظر بنده امکان اجرای نظریات آقای آخوندی در ایران وجود ندارد.
واکنش تند عباس آخوندی
اما این سخنان ترکان واکنش عباس آخوندی را به همراه داشت. وی با نوشتن پستی در کانال تگرامی خود با عنوان «مرحوم والد قائل به ربط نبود» نوشته است: گفتن گزارههای نامرتبط، متعارض و متضاد در فرهنگ سیاسی ایران بسیار متداول است. شاید هم موضوع ژرفتر از این باشد و در نظام معرفتی ما ایرانیان رخنه کردهباشد. دوستی اخیرا گفته اگر همه چیز را به بازار بسپاریم و فکر کنیم که دست نامرئی قیمت بازارها را میتواند متعادل کند این تفکر و اقدامات مبنی بر آن، موجب از دست رفتن اقشار ضعیف کشور میشود. البته این سخن جدید نیست و هر روزه از سوی کسان زیادی برای توجیه سیاستهای صدها بار شکستخورده در توزیع بیحاصل منابع عمومی بیان میشود. کسان دیگری نیز کمی آن طرفتر همین سخنان را البته با هدف جنگ مقدس با لیبرالیزم بیان میکنند. رسانه و ضدرسانه زنجیرهای نیز این ماموریت بزرگ را لحظهای از یاد نمیبرند و مرتب به با بوق و کرنا به آن میپردازند. چه ارتباطی بین این دو وجه وجود دارد؟ البته مرحوم والد فرمودهاند که هیچ ارتباطی نیست!
آخوندی ادامه داد: طنز داستان در این است که همین دوستان و حضرات هر روز ختم ام من یجیب برای سرعتیافتن فرایند خصوصیسازی جلب سرمایه بخش خصوصی و حتی سرمایه خارجی میگیرند. فرضِ ذهنی حضرات این است که عدهای بهعنوانِ سرمایهگذار باید یافت شوند تا سرمایهگذاری کنند، سازمان حمایت برای محصول و خدمت آنان قیمتگذاری کند و تعزیرات هم انبارِ آنان را {هدفگیری} کند و در پایان آنان نیز بسیار خشنود و سپاسگزار باشند و به سرمایهگذاری ادامهدهند. اگر هم کسی اعتراض کرد، پاسخ روشن است. ۱- این نظریهها در ایران جواب نمیدهد. ۲- مرگ بر لیبرالیزم. ۳- در حال جنگ اقتصادی با امریکا هستیم. متاسفانه خدای تعالی حاضر به تغییر سنت خود به نفع حضرات و پذیرش سنت متعارض نیست. لذا ختم و التجای حضرات بدون استجابت باقی میماند.
وی در ادامه بیان کرد: در همین حال هوا، خبر تودیع و معارفه وزیر امور اقتصادی و دارایی را خواندم و دیدم که دوست عزیزم جناب جهانگیری اولویتهای کاری این وزارتخانه را تعریف کردهاند، شامل: اول، بهبود فضای کسبوکار است؛ دوم، توانمندسازی بخش خصوصی؛ سوم، ساماندهی گفتوگوی دولت و بخش خصوصی است؛ چهارم، وزارت اقتصادشدن وزارت امور اقتصادی و دارایی؛ پنجم، توسعه بازار سرمایه از طریق خروج کامل نیروهای مسلح و دولت از بنگاهداری و عرضه سهام آنها در بازار بورس است؛ ششم، مولدسازی داراییهای زیاد دولت؛ هفتم، بسط پایه مالیاتی و جلوگیری از فرار مالیاتی و هشتم، کمک به بانک مرکزی در اصلاح نظام بانکی. بدون توضیح از این بخش میگذرم.
آخوندی در ادامه تصریح کرده است: آیا واقعا از این نوع سیاستگذاری و مدیریت اقتصاد ملی جز شکلگیری سرمایهداری نظامی و دولتی و توسعه نهادهای عمومی غیر دولتی با هزاران رانت و حاشیهی پیرامونی و حلقههای متعدد سوداگرانی که بهنام بخش خصوصی پیرامون آنها پرسه میزنند و از تن دادن به هرگونه رقابت خودداری میکنند میتوان انتظار داشت؟ آیا در این فضا، خصوصیسازی جز انتقال سرمایههای انباشتهی دولت به این نهادها و شکلگیری دولت در پنهان و غیر پاسخگو چیز دیگری است؟ آیا اگر بسیاری از نهادمدنی کسبوکار از جمله انجمنهای صنفی و سازمانهای حرفهای امروز ایران جولانگاه سوداگران و سفتهبازان شدهاست باید در شگفت بود؟ و آیا این سیستم جز بیشینه کردن منافع بادآورده از طریق دسترسی به اطلاعات درونی و تحکیم ارتباطهای ناسالم رهآورد دیگری میتواند داشته باشد؟ حال شما ارتباط موضوع را با بمبارانهای خبری ضد لیبرالیستی و البته از سرِ غیرت و حمیّتِ جانبداری از ضعیفان، ضرورت خروج از برجام و مخالفت با FATF را بیابید. البته که مرحوم والد قائل به ربط نبود.
نظرات