ظهور مجدد پدیده بیدولتی؟ / از اظهارات هاشمیطبا تا سخنان تاملبرانگیز نیلی و آخوندی
عباس آخوندی میگوید: نحوه رفتار و تصمیمهای اتخاذی از سوی دستگاه قانونگذاری و قضا و دبیرخانه مجمع تشخیص حکایت از حسِّ بیدولتی دارد. گویی دولتی وجود ندارد که به وظایف ذاتی و بنیادی خود عمل کند.
به گزارش تجارتنیوز ، چندی است که سخنانی از فعالان سیاسی و سیاستمدارن درون و بیرون قوه مجریه از ناکارآمدی و نداشتن توان حل مسائل مختلف کشور توسط دولت منتشر میشود.
بیش از یک ماه پیش مصطفی هاشمیطبا سیاستمدار و نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶، به خبرگزاری خبرآنلاین گفته بود:« هیچ رئیسجمهوری نمیتواند مشکلات کشور را حل کند».
پس از آن حسین مرعشی از فعالان سیاسی و سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی، در گفتگو با هفتهنامه اقتصادی تجارتفردا گفت:« واقعیت این است که مشکلات امروز تنها با تغییر رئیسجمهوری حل نخواهد شد. زیرا توان حل مسئله قوه مجریه که مردم آن را مبنای نیازهای جامعه انتخاب میکنند، کاهش یافته است».
مسعود نیلی میگوید: جایگاه دولت از یک نهاد سیاستگذار به نهاد اجرایی منفعل تنزل یافته است.
در این بین مسعود نیلی ، مشاور پیشین ریاست جمهوری در امور اقتصادی هم در گفتگو با تجارتفردا با بیان اینکه جایگاه دولت از یک نهاد سیاستگذار به نهاد اجرایی منفعل تنزل یافته گفته بود:« اگر بخواهم منصفانه نظر بدهم در یک سال گذشته شرایط کشور به گونهای پیش رفته که جایگاه دولت از یک نهاد سیاستگذار به نهاد اجرایی منفعل تنزل یافته است. دولت در کشور ما معادل دولت در کشو رهای دیگر نیست».
عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی هم هرچند پدیده بیدولتی را مطرح میکند اما درباره سخنان مرعشی در اظهار نظری بیان کرده است: «البته من با نظر آقای مرعشی مخالفم.داشتن نظریه و قدرت اجرا، توان قوه مجریه را تعیین میکند. مشکل نبود نظریه و نداشتن درک واقعی از مسائل ایران و قدرت و فهم اجرایی است.».
عباس آخوندی میگوید: دولتی وجود ندارد که به وظایف ذاتی و بنیادی خود عمل کند.
پدیده بیدولتی
عباس آخوندی در اظهار نظری در کانال خود نوشته است: «این روزها نحوهی رفتار و تصمیمهای اتخاذی از سوی دستگاه قانونگذاری و قضا و دبیرخانه مجمع تشخیص حکایت از حسِّ بیدولتی دارد. گویی دولتی وجود ندارد که به وظایف ذاتی و بنیادی خود عمل کند، لذا، دیگران باید دست بهکار شوند. این نه تنها به ایجاد ثبات در جامعه کمک نمیکند، که بیشتر حسِّ بیاعتمادی را افزایش میدهد.»
وی ادامه داده است: «بهنظر میرسد که رهبران و سیاستمداران ملی بدون فوت وقت باید چارهای برای خلاء وجود دولت داشته باشند. میخواستم در این باره مطلبی بنویسم که به یادداشتم در تاریخ ۱۱/اسفندماه/۱۳۹۱ برخوردم. دیدم گویا هنوز در بر همان پاشنه میچرخد. وضع موجود نتیجه انتخابات مبتنی بر رای "نه" است. وضعیت نشان میدهد که جهانِ سیاست در ایران نیاز به رای "آری" دارد.» اما آخوندی شش سال پیش چه نوشته بود؟
بخشی از یادداشت 6 سال پیش عباس آخوندی
آخوندی در یادداشت پدیده بیدولتی شش سال پیش خود نوشته بود: اینکه آیا فرایندهای ملتسازی و دولتسازی به مفهوم مدرن آن در ایران طی شده است یک سؤال کلی است که در حوزهی اندیشه، به ویژه اندیشه ارزیابی تاریخ سیاسی ایران همواره قابل طرح است.
لیکن، پاسخ به این پرسش، هیچ گاه سیاه و سفید نیست. نشانههایی از شکلگیری ملت-دولت مدرن در تاریخ معاصر ایران میتوان یافت، همانند شکلگیری نهادهای قانون اساسی، قانون مدنی، اتکای حکومت به آرای عمومی و پیشرفتهایی از این دست را میتوان مثال زد.
در برابر، رفتارهای غیر مسئولانهای را نیز میتوان برشمرد که حکایت از فقدان دولت به مفهوم نهاد مدیریت تعارض و خالق نفع عمومی و مدافع منافع ملی و حقوق اساسی است.
نگاهی گذرا به رفتار مدیریتی این دولت در تصمیمهای مهم و اساسی حکایت از آن دارد که این دولت نهتنها هیچ گاه نقش مدیریت تعارض را ایفا نکرده، بلکه خود همواره یک طرف تعارض بوده است.
به عنوان مثال میتوان از انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی که هنوز هم مورد قبول مجلس نیست یاد کرد.
اصرار عجیب دولت بر تصویب آییننامهها و تصویبنامههایی که با قوانین عادی مغایرت داشته باشد و همه هفته تعدادی از آنها توسط رییس مجلس به عنوان مغایر با قانون اعلام شود و دولت همچنان به رویه خود ادامه دهد.
اینکه هنوز یکبار هم نشده است که دولت بودجه را به موقع به مجلس ارائه نماید. دهها نمونه ی دیگر را در این باب میتوان مثال زد.
همین رفتار را در تعامل های بینالمللی میتوان سراغ گرفت. اینها علیرغم سند چشمانداز که بهبود تعامل بینالمللی را رسما منظور نموده است صورت میگیرد.
اقدامات و تصمیمات دولت را از حیث تامین منافع ملی و نفع عمومی نیز میتوان آزمون نمود. و از همه مهمتر پاسخگویی دولت نسبت به نتیجه اقدامات و آثار تصمیمات خود است.
هنوز رویه دولت، مبتنی بر فرافکنی و زیرسؤال بردن مخالفان بنا شده است و هیچ ضرورتی برای پاسخگویی به ملت نمیبیند.
از این رو است که نگارنده بر این باور است که ما اساسا در این دوره با یک دولت روبرو نیستیم. با یک ستاد انتخاباتی مواجهیم.
شاید این دوره جزء دورههای نادر تاریخی ایران باشد که ما با پدیده بیدولتی مواجیهم. نگارنده بر این باور است که در چنین وضعیتی، استقرار دولت و پذیرش مسئولیت تصمیمها و اقدامهای خود و پاسخگویی در برابر آنها به ملت بر هر راه حل اقتصادی تقدم دارد. چون در غیاب دولت مسئول و پاسخگو، صحبت از راه کارِ اقتصادی آب در هاون کوبیدن است.
نظرات