مدیریت ریسک دانشگاه وولونگونگ استرالیا:
سیاستهای دولت با واقعیتهای اقتصاد ایران ناسازگار است
هر روز بر شمار مردمی که به زیر خط فقر سقوط میکنند، افزوده میشود. حذف طبقه متوسط، بدترین خبری است که درباره اقتصاد ایران میشنویم.
به گزارش تجارتنیوز، در حالی که اعضای کابینه و بخصوص تیم اقتصادی دولت سیزدهم در موضعگیریهای اخیر خود، مدام هبود وضعیت تورم، مرتفع شدن نسبی تنگناهای معیشتی و قرار گرفتن کشور در آستانه صعود به قلههای موفقیت سخن میگویند، شرایط اقتصادی حاکم بر سفرههای مردم ایران به ویژه در میان اقشار آسیبپذیر در ایام پایانی سال در موقعیت بغرنجی قرار گرفته و تداوم این روند، شکل نگرانکنندهای را پیش روی ایرانیان قرار داده است.
علی سعدوندی، موسس اقتصاددان موسسه کلینیک اقتصاد و استاد پیشین بانکداری و مدیریت ریسک دانشگاه وولونگونگ استرالیا در گفتگویی با امتداد، ضمن تشریح وضعیت کنونی حاکم بر اقتصاد کشور، اظهار داشت: متاسفانه امروز شاهد شرایطی هستیم که در آن بر شمار آن دسته از مردمی که به زیر خط فقر سقوط کردهاند به شکل روزافزونی اضافه شده است. سیاستهای شکست خورده گذشته، مجددا در حال اجرا بوده و نابرابری در اقتصاد ایران افزایش یافته است. با تثبیت قیمتها وضع تولید به مراتب وخیمتر شده و همه مردم از دامنه این اوضاع مطلع هستند.
سیاستهای اقتصادی دولت با واقعیتهای اقتصاد ایران ناسازگار است
در این میان، متاسفانه در حالی که سابقا طبقه متوسط در اقتصاد کشور داشتیم به نظر میرسد که این طبقه در حال حذف شدن است. این، بدترین خبر برای اقتصاد است، چرا که این طبقه، نوآوری داشته و موجب و متقاضی رشد و توسعه اقتصادی است. بر همین مبنا، حذف طبقه متوسط، بدترین خبری است که درباره اقتصاد ایران میشنویم.
در وضعیتی که مسئولان، مرتبا از نزدیک شدن به قله صحبت میکنند، ما در کف بازار و زیر پوست شهر با وضعیت نگرانکنندهای روبرو هستیم. البته به تعبیری دیگر، باید گفت که مشاهدات، گاهی با واقعیت عجین است. وقتی ما از حذف شدن طبقه متوسط حرف میزنیم، این تعبیر به این معناست که طبقهای دیگر و بدون جایگاه ناگهان به ثروتهای کلان رسیده و از این جهت در حال نزدیک شدن به قله هستند!
تنها اقشار بسیار بهرهمند جامعه از سیاستهای اقتصادی دولت منتفع میشوند
متاسفانه در میان مردم عادی تعداد افرادی که به زیر خط فقر سقوط کردهاند به شدت افزایش پیدا کرده است. این ادعاها و این نوع سخن گفتنها به نحوی، تحقیر مردم بوده و از این موارد در طول دو سال گذشته به وفور مشاهده کردهایم. مثلا، اینکه ابربدهکاران بانکی وجود دارند که برخوردی با آنها صورت نمیگیرد اما اسامی آنها را منتشر کرده و اسم آن را هم شفافیت میگذارند!
شفافیت، یعنی اینکه وقتی اسامی این افراد منتشر میشود، باید برخوردی با آنها صورت گرفته و وجوهات بدهی از آنها گرفته شود. این قله و رسیدن به آن نیز در حال فرو شدن به چشم مردم است اما خب! به هر حال صلاح مملکت خویش، خسروان دانند!
کلانفسادهایی نظیر ماجرای چای دبش هستیم. چنین مسائلی متاسفانه، سبب میشود تا سرمایه اجتماعی به شدت کاهش پیدا کند.
در حالی که رئیس کابینه سیزدهم، مدام از لزوم برخورد با فساد سخن گفته اما در کنار آن به یکباره با افشای کلانفسادهایی نظیر ماجرای چای دبش هستیم. چنین مسائلی متاسفانه، سبب میشود تا سرمایه اجتماعی به شدت کاهش پیدا کند. روندی که با تاسف باید گفت که طی چند سال اخیر، بدون وقفه تداوم داشته و بسیار خطرناک است. در چنین وضعی، دولت، پشتوانه خود را از دست داده و موفق به سیاستگذاری نخواهد شد.
متاسفانه امروز در وضعیت سختی در اقتصاد ایران به سر میبریم که در سال آینده هم تداوم خواهد داشت. چرا که سیاستهای اقتصادی دولت با واقعیتهای اقتصاد ایران ناسازگار بوده و تنها و تنها اقشار بسیار بهرهمند جامعه از این سیاستها منتفع خواهد شد.
در این شرایط از آن جا که امنیت جامعه به جهت نابرابریها از میان رفته، شاهد آن هستیم که افراد، فرار را بر قرار ترجیح میدهند. به عنوان نمونه، آقازادهها هر جا که دستشان رسیده به هر بهانه سعی کردهاند که در این کشور نباشند.
نظرات