سهام دولتی بخریم یا نه؟
سهمهای کوچک و اصطلاحا سهام مردمی در بازار ریزشی در معرض خطر است و همین اتفاق در هفته گذشته رخ داد. اکنون نیز که ورق برگشته و سهمهای دولتی، بورس شدهاند و صندوقهای دولتی صف خرید، باید بسیار احتیاط کرد. سهام دولتی و مردمی را باید به عنوان یک پدیده جدید لحاظ کنید و داخل چهارچوب تحلیلی بگنجانید اما همه چیز را با این عینک نبینید.
به گزارش تجارتنیوز ، بازار سرمایه متلاطمتر از آن است که به راحتی قابل تحلیل باشد. اما همان طور که قبلا گفتیم، با تنوع بخشی به سبد سرمایهگذاری، بلندمدت کردن افق سرمایهگذاری و "نظم ذهنی" در امور معاملات و سرمایهگذاری، میتوان ریسکها را کنترل کرد در روزهای اخیر بعد از بازگشت بازار بر محور سهمهای بزرگ، دوگانه سهام دولتی و مردمی هم دوباره احیا شد اما این دوگانهها، چقدر موضوعیت دارند و درگیر شدن با آنها تا چه میزان درست است؟ در این خصوص با ذکر چهار نکته مقدماتی، توضیح خواهیم داد.
اول: بازگشت بورس بر مبنای سهام دولتی!؟
بازار سرمایه کشور که طی پنج ماه اخیر دو دوره افت سنگین را تجربه کرده است، از نیمه هفته گذشته شاهد بهبود قیمتها بود. البته رشد بورس عمدتا مربوط به سهمهای بزرگ و برخی سهمهای دولتی بود و در نمادهای کوچک عمدتا شاهد چنین رشدی نبودیم. این در حالی است که در دوره افت ۴۰ روزه بازار (از ۲۰ آذر تا انتهای دی) سهمهای بزرگ و دولتیها با سرعت ریزش کردند و سهمهای کوچک حمایت مناسبی داشتند و بعضا رشد هم کردند. این دوگانه بعد از دعواهای اخیر بین دولت و مجلس و بازگشت بورس بر مبنای سهمهای دولتی، دوباره پررنگ شده است. در دوره ۴۰ روزه قبل، تحلیل ماجرا سخت نبود. دخالتها و دستکاریهای دولتی و حقوقی در سهمهای بزرگ در دوره ریزشی قبلی (۲۰ مرداد تا ۲۰ آبان) سهامداران خرد را سخت ترسانده بود و در این دوره، کمتر کسی پول خود را در این سهمها قرار میداد. لذا پول از این سهمها خارج و به سهمهای کوچکتر تزریق شد که بدون بازیگران و کنترل گران دولتی مسیر خود را میرفتند. اما اکنون چه شده است که ورق برگشته؟، خیلی شفاف نیست.
دوم: مقصریابی بلای جان سرمایهگذاری منطقی
حتما در موضوعات مختلف در سطح کلان دیدهاید که بعد از یک حادثه یا شکست همه دنبال مقصر هستند و البته همه نیز این مقصر را در بیرون جستوجو میکنند و اینگونه رفتار مقدمه شکستهای بعدی است. در بازار سرمایه نیز چنین شرایطی صادق است. در دوره رشد بازار همه سود را ناشی از اطلاعات و ریسکپذیری و انتخاب درست خود میدانند اما در دوره ریزش، دنبال مقصر هستند. در دوره رشد، رئیسجمهور هم بر موج رشد بازار سوار شده و کارهای تبلیغاتی و هیجانی میکند و مردم را با جملات صریح به بورس دعوت میکند. اما در دوره ریزش سکوت می کند! مجلسیها هم کم و بیش چنین شرایطی داشتهاند.
در این جا غرض، بحث اخلاقی نیست. اگر شما در دوره ریزش به جای پذیرفتن نتایج تصمیمات، به جای بررسی و ارزیابی گذشته و به جای شناسایی زیان و تغییر در تصمیمات اشتباه گذشته، "صرفا" دنبال تجمع و یافتن مقصر باشید، به احتمال زیاد در مسیر سرمایهگذاری توفیقی نخواهید داشت.
سوم: اشتباهات فاحش دولت را نقد کنیم اما …
البته واضح است که دولت اشتباهات فاحشی در خصوص بازار سرمایه داشته است. این جملات رئیسجمهور برای بسیاری از مردم بسیار گمراه کننده و یک عامل مهم زیان بسیاری از مردم بود:
روحانی، ۱۶ مرداد ۱۳۹۹: با شرایطی که بورس نشان میدهد اوضاع بهتر خواهد شد؛ مردم باید همه چیز را به بورس بسپارند.
روحانی، ۴ تیر ۱۳۹۹: ما بورس را محکم و مستحکم نگه می داریم.
موارد مشابه دیگر هم وجود دارد. اشتباهات وزارت اقتصاد و سازمان بورس هم در این خصوص کم نبوده است. ناهماهنگیهای دولتی نیز.
البته باید این موارد را گفت و انتقاد کرد و به دنبال پاسخگویی بود. قطعا اگر در این دولت منجر به عذرخواهی نشود، باعث خواهد شد چنین اشتباهاتی در آینده تکرار شود. اما حرف این است که این موارد نباید باعث تشویش ذهنی سرمایهگذار شود. همین الان اگر این انتقادها را در حضور رئیسجمهور یا وزیر اقتصاد مطرح کنید، احتمالا چنین جوابهایی خواهید شنید: من یک بار گفتم همه چیز را به بورس بسپارید اما بارها هم بر رعایت اصول سرمایهگذاری، استفاده از صندوقها و … تاکید کردم، چرا فقط یکی را شنیدید؟ بورس تلاطم دارد و بازاری ریسکی است و باید نوسانات آن را پذیرفت و هضم و کنترل کرد.
چهارم: دنبال سود و زیان از دولت نباشیم
اگرچه موارد فوق بیشتر شبیه توجیه است و یک نفر در سطح رئیسجمهور باید متوجه تبعات اظهاراتش باشد اما بحث این است که ما به عنوان سرمایهگذار، باید رئیسجمهور (و به طور کلی تصمیمات و اظهارات و دخالتهای دولت و سیاستگذاران) را هم به عنوان یک عامل ریسک شناسایی کنیم و به تحلیل و هضم آن بپردازیم. نه آن که مسئولیت همه چیز را به گردن آنها انداخته و به سرمایهگذاری کور بر اساس شنیدهها و گفتهها و وعدهها ادامه دهیم. دولت و مجلس و به طور کلی سیاستگذاران، نباید به عنوان منشا سود و زیان شناخته شوند بلکه باید در چهارچوب تحلیلی ما به عنوان یک عامل سود و زیان، دستهبندی شده و به اندازه خودشان مورد توجه قرار بگیرند. منشا اصلی سود و زیان، خود ما و تصمیمهای خودمان است.
دوگانه جدید در بازار سرمایه
با این مقدمات اجازه بدهید به یک موضوع مهم این روزها که نقطه تصمیم برخی نیز شده بپردازیم؛ سهام دولتی و سهام مردمی! همانطور که هفته قبل گفتیم، سهمهای کوچک و اصطلاحا سهام مردمی هم در بازار ریزشی در معرض خطر است و همین اتفاق در هفته گذشته رخ داد. اکنون نیز که ورق برگشته و سهمهای دولتی بورس شدهاند و صندوقهای دولتی صف خرید، باید بسیار احتیاط کرد. بر اساس آن چه گفته شد، سهام دولتی و مردمی را به عنوان یک پدیده جدید لحاظ کنید و داخل چهارچوب تحلیلی بگنجانید اما همه چیز را با این عینک نبینید. شرایط نرخ ارز را ببینید. افزایش صادرات نفت (قبل از کاهش تحریمها) و شرایط سیاسی را ببینید. دعوای دولت و مجلس بر سر بورس، بودجه و نرخ ارز را رصد کنید. سهمهای دارای ارزش بنیادین بالا و منتفع از تحولات پیش رو را بشناسید (قبلا مثالهایی زدهایم و در آینده هم خواهیم زد) و با همه اینها تصمیم بگیرید. این که بگوییم الان دوره سهام دولتی است و دولت مجبور به حمایت است پس بخریم تا سود کنیم، مطلقا اشتباه نیست اما جزئینگری و رها کردن بخش بزرگی از واقعیتها و تحولات است که بر بازار موثر است. دولت همانطور که مجبور به حمایت از بورس است (اگر ابزار و توان داشته باشد) بسیار علاقهمند به کاهش نرخ ارز هم هست و بسیاری از سهمهای بزرگ صادراتی (همان دولتیها) از این افت نرخ آسیب میبینند. البته برخی هم هستند که هم حمایت دولت را دارند و هم از افت نرخ ارز سود میبرند و هم از تحولات سیاسی پیش رو. باید دقت کرد.
منبع: خراساننیوز
نظرات