بررسی تاثیر کاهش نرخ بهره بانکی بر رفتار سپردهگذاران
آیا با کاهش نرخ سود بانکها ورشکسته میشوند؟
همزمان با ابلاغ سیاست کاهش نرخ سود بانکی، این نگرانی به وجود آمده که بانکها به دنبال خروج منابع مالی به ورشکستگی نزدیک شوند. اما آیا این نگرانی برگرفته از واقعیت نظام اقتصادی ایران است یا صرفا جنبه شایعه دارد؟
علی اسدی خمامی: کاهش نرخ سود بانکی نقل محافل این روزهای فعالان اقتصادی است. طبق بخشنامه جدید بانک مرکزی، سود سپردههای بلندمدت به صورت علیالحساب نمیتواند بیش از 15 درصد باشد. این رقم برای سپردههای کوتاهمدت به صورت روزشمار 10 درصد است. هرچند بخشنامه جدید سود بانکی را چندان کاهش نداده و هرچند بانکها همیشه راه حلی برای دور زدن سیاستهای ابلاغی دولت مییابند، اما برخی کارشناسان نگرانیهایی را مبنی بر احتمال ورشکستگی بانکها به دنبال کاهش نرخ سود بانکی مطرح میکنند.
به گزارش تجارتنیوز ، به دنبال ابلاغ سیاست کاهش نرخ سود بانکی از سوی بانک مرکزی، این نگرانی به وجود آمده که خروج سپردهها از بانک هجوم برای دریافت تسهیلات ارزانقیمت، به ورشکستگی بانکها منجر شود. این نگرانی به خصوص در حالی مطرح میشود که اخیرا شایعاتی درباره احتمال ورشکستگی بانکهای بزرگ در حال انتشار است. هرچند برخی کارشناسان، مانند احمد حاتمی یزد دیدگاهی متفاوت را مطرح میکنند. مدیرعامل اسبق بانک صادرات معتقد است که پیش از کاهش نرخ سود بانکی، خطر ورشکستگی بانکها زیاد بود، چراکه بانکها توان پرداخت سود با نرخ بالا را نداشتند.
حال این سوال پیش میآید که کدام یک از این روایتها به واقعیت نزدیکترند؟ و آیا اساسا واقعیت به این روایتها خلاصه میشود؟
به دنبال کاهش نرخ سود بانکی
به دنبال کاهش نرخ سود بانکی، چند اتفاق به یقین رخ میدهد؛ اول آنکه بخشی از سپردهگذاران سپردههای بلندمدت خود را از بانکها خارج کرده و سرمایه را به بخشی انتقال میدهند که سود بیشتری نصیبشان میکند. این همان هدفی است که دولت از سیاست کاهش نرخ سود بانکی دنبال میکند. نتیجه دوم این سیاست، ارزان شدن تسهیلات بانکی است. تسهیلات کم بهره هم به کمک سرمایهگذاری میآیند و هم بخش تقاضا را تحریک میکنند. با ارزان شدن تسهیلات، تقاضا برای دریافت وام بانکی نیز افزایش مییابد و هجوم به بانکها برای اخذ تسهیلات آغاز میشود.
در نگاه اول، این امر میتواند تایید کننده دیدگاه نخست باشد. دیدگاهی که معتقد است کاهش نرخ سود بانکی به خروج منابع مالی از بانک و ورشکستگی آن منجر میشود. اما مساله اینجاست که این دیدگاه تنها بخشی از واقعیت را بیان میکند. برای بررسی تبعات بخشنامه جدید بانک مرکزی لازم است به سایر جنبههای واقعیت نیز پرداخته شود.
با ارزان شدن تسهیلات، تقاضا برای دریافت وام بانکی نیز افزایش مییابد و هجوم به بانکها برای اخذ تسهیلات آغاز میشود.
در واقع سپردهگذاری در بانک در وهله نخست با هدفی غیر از کسب سود انجام میشود، و این هدف چیزی نیست جز امنیت. ما منابع مالی خود را به بانک میسپاریم تا از امنیت آنها اطمینان خاطر داشته باشیم. این دلیل با افزایش یا کاهش نرخ سود بانکی از بین نمیرود. حتی در صورت دریافت سود کم، کماکان نگهداری از پول در بانک امنتر از نگهداری پول در خانه است.
حتی در صورتی که سپردهگذار تمایل به خارج کردن سرمایه خود از بانک داشته باشد، آن را نه به درون بالش خود، که سمتی میبرد که در عین حفظ امنیت، خصیصه سودآوری را نیز داشته باشد. اما با توجه به شرایط فعلی ایران، هدف منابع مالی بعد از خروج از بانک کجا خواهد بود؟
ارز، طلا، مسکن
انتظار دولت این است که با کاهش نرخ سود بانکی، منابع مالی به سمت بازارهای سرمایه حرکت کنند و به این ترتیب سرمایهگذاری افزایش پیدا کند. اما این مهم جدای از سیاستهای پولی انبساطی، نیازمند وجود زیرساختهای لازم و آمادگی بازار سرمایه است. سردرگمی موجود در این بازار و ضعف ساختارها باعث میشود صاحبان سرمایه در ایران تمایل یا توانایی ورود به آن را نداشته باشند. و این مساله دو مهم را موجب میشود: حفظ سپردهها در بانکها با وجود کاهش نرخ سود بانکی و حرکت منابع مالی به سمتی غیر از بازار سرمایه.
تجربه نشان میدهد که در ایران، محبوبترین بازارها به منظور حفظ ارزش پول، بازار ارز، طلا و مسکن هستند. به طوری که حتی برخی کارشناسان مانند مصطفی قلی خسروی معتقدند کاهش نرخ سود بانکی در کوتاه مدت موجب افزایش نرخ اجارهبها میشود. اتفاقی که در هفتهای که گذشت قابل مشاهده بوده است.
آن دسته از خریداران که سرمایه خود را تبدیل به ارز یا طلا میکنند، همچنان با یک مشکل بزرگ برای نگهداری دارایی خود روبرو هستند: امنیت. این مساله باعث میشود بخش بزرگی از آنها تمایل داشته باشند ارز یا طلای خود را در قالب سپرده نزد بانکها به امانت بگذارند. به آن معنی که مجددا بانکها از سپردهگذاری این سپردهگذاران منتفع میشوند.
آن دسته از خریداران که سرمایه خود را تبدیل به ارز یا طلا میکنند، همچنان با یک مشکل بزرگ برای نگهداری دارایی خود روبرو هستند: امنیت
حتی اقدام آن دسته از سرمایهگذاران که به سمت خرید مسکن میروند نیز چندان به ضرر بانکها نیست. نقل و انتقال پول در معامله مسکن در قالب عملیات بانکی انجام میشود و صرفا منابع مالی را از یک حساب به حسابی دیگر انتقال خواهد داد. صاحب مسکن بعد از تملک آن، به احتمال زیاد تمایل به اجاره دادن واحد مسکونی خود دارد. در این صورت او برای نگهداری اجارهبهای دریافتی مجددا به مکانی امن نیاز خواهد داشت، و این به معنای گشایش حسابی دیگر در بانک خواهد بود.
تسهیلات به بانکها میرود
جدای از خرید و فروش مسکن و نگهداری ارز و طلا، حتی نقل و انتقال منابع مالی در قالب بازارهای سرمایه و دریافت سود نیز از طریق عملیات بانکی میسر خواهد بود. بنابراین انتقال منابع مالی از بانکها به بازار سرمایه نیز ضرر چندانی به بانکها نخوهد زد. اما تاثیر پرداخت تسهیلات ارزان بر بانکها چه خواهد بود؟
واقعیت این است که اولا بانکها همیشه سیاست خاص خود را برای کسب سود از تسهیلات دنبال میکنند. یعنی حتی در صورت پرداخت تسهیلات ارزان، شرایطی خاص برای این تسهیلات وضع میکنند تا کسب سود مورد نظر بانک تضمین شود. بنابراین کاهش نرخ سود بانکی تاثیر چندانی بر کسب سود بانکها از طریق تسهیلات نخواهد داشت.
در واقع میتوان گفت که کاهش نرخ سود بانکی تنها منجر به آن میشود که شکل سپردهها در بانکها از بلندمدت به کوتاهمدت و جاری تغییر پیدا کند.
در ثانی، تسهیلات پرداخت شده در قالب اعتبارات بانکی در حسابهای بانکی نگهداری میشوند. هنگام انتقال به بازار سرمایه یا صنعت نیز در واقع از حسابی به حساب دیگر منتقل خواهند شد. بنابراین تسهیلات همچنان در نظام بانکی باقی خواهد ماند.
در واقع میتوان گفت که کاهش نرخ سود بانکی تنها منجر به آن میشود که شکل سپردهها در بانکها از بلندمدت به کوتاهمدت و جاری تغییر پیدا کند. این اتفاق هرچند فرآیند مدیریت ریسک را در بانک تغییر میدهد، اما در نهایت به ضرر بانک نخواهد بود. بنابراین این ادعا که کاهش نرخ سود بانکی به ورشکستگی بانکها منجر میشود، چندان با واقعیت سازگار نیست.
البته نمیتوان این مساله را رد کرد که نظام بانکی در ایران با مخاطراتی جدی روبروست. اما با اطمینان میتوان گفت که این مخاطرات از سوی سیاستهای بانک مرکزی و دولت ایجاد نشدهاند و جای نگرانی از بابت کاهش نرخ سود بانکی وجود ندارد.
نظرات