نگاهی به ادعاهای اخیر وزیر ارتباطات درباره توسعه اینترنت
توسعه ارتباطات بدون نقشه راه!/با جعبههای فیبر نوری خالی چه کنیم؟
وزیر ارتباطات در حالی از توسعه 20 میلیونی فیبر نوری در کشور خبر میدهد که هنوز هیچ خبری از نقشه راه این وزارتخانه درباره توسعه اینترنت و ارتباطات در کشور منتشر نشده و مشخص نیست هزینههای تحمیل شده از این طرح را چه گروهی میپردازند.
به گزارش تجارتنیوز ، اعتراض کهنه و ادامهدارِ مجلس به وزارت ارتباطات دوباره به اوج خود رسیده است. هفتهای که گذشت در جلسه پاسخ به سوال یکی از نمایندگان مجلس، وزیر ارتباطات به جای پاسخ به این سوال که اینترنت چه زمان به شرایط عادی خودش باز میگردد، از توسعه زیرساختهای ارتباطی کشور و تلفنرسانی به تعدادی روستا خبر داد و آن را به عنوان ماحصل تلاش شبانهروزی آن وزارتخانه در این دو سال مطرح کرد.
اما ماجرا چیست و چرا پس از گذشت دو سال از عمر دولت، رییس کمیسیون اقتصادی مجلس، عملکرد زارعپور را با صفت «کمترین میزان رشد» توصیف و این وزارتخانه را بدون نقشه راه توسعه معرفی کرده است؟ و سوال مهمتر اینکه توسعه اینترنت وقتی که عملا دسترسی به بسیاری از سایتها مقدور نیست چه معنایی دارد؟
چرا هیچ کس راضی نیست؟
«نبود سند ملی و نقشه راه توسعه اقتصاد دیجیتال»، «عدم التزام اپراتورها، بانکها و شرکتها نسبت به اجرای قانون استفاده حداکثری از توان داخلی»، «نبود سند اولویتهای صادراتی دانشبنیان» و «ضعف کیفی زیرساختهای ارتباطی برای ورود به عصر تحول دیجیتال در سه شاخص تاخیر پایین، اتصال انبوه و پهنای باند» اصلیترین مطالبات روز گذشته پورابراهیمی، نماینده سوالکننده از وزیر بود. اما تنها این موارد نیست. به نظر میرسد مردم رضایتی از شاخصهای ارتباطی ندارند؛ نه اینترنت شهری و روستایی و نه حتی خدمات تلفن ثابت.
متولی اینترنت کیست؟
این مهمترین سوال این گزارش است و پاسخ به آن میتواند شبهات به وجود آمده را برطرف کرده و مخاطب را با بحران اصلی مواجه کند.
در حال حاضر بخش عمدهای از مشکلات، ناشی از حضور حاکمیت به عنوان «تنظیمگر» یا «رگلاتور» در فرآیند ارتباطات کشور است. به بیانی سادهتر، در ایران «ناظر» و «مجری» اینترنت یکی است، همانطور که واردکننده و فروشنده اینترنت به اپراتورها هم یکی است. همین موضوع علاوه بر اینکه میتواند عامل فساد ساختاری باشد، وضعیت ارتباطات کشور را به مرحلهای رسانده که نه دولت به عنوان تنظیمکننده از آن راضی است، نه مصرفکننده و نه شرکتهای ارتباطی.
اختلاط این دو جایگاه همچنین باعث شده که وقتی بحث قطع اینترنت به میان میآید، وزارت ارتباطات خود را مجری تصمیمات بیرون از وزارتخانه عنوان کند و وقتی که بحث توسعه فیبرنوری در میان باشد، یک دستاورد است برای وزارت ارتباطات!
IT به معنای اینترنت نیست!
ذکر این نکته ضروری است که نباید حوزه IT را با اینترنت یکی دانست و توسعه اینترنت را به معنای توسعه حوزه IT تصور کرد. در شرایطی که شرکتهای تابعه وزارت ارتباطات مجبور به خام فروشی خدمات مخابراتی خود هستند، افزایش پهنای باند، رونق اینترنت و … هیچ کدام یک موفقیت به حساب نمیآید.
بررسی تطبیقی گزارش بانک جهانی از تجارت IT و ICT در منطقه منا و مقایسه آن با وضعیت کشور در این حوزه گواه آن است که در حال حاضر عمده شرکتهای مخابراتی در سطح جهان از طریق توسعه هدفمند خدمات برون مرزی خود توانستهاند اولا خدمات ارتباطی خود را با بالاترین کیفیت و ارزانترین قیمت (گاهی حتی رایگان) در اختیار مصرفکنندگان داخلی قرار داده و در ثانی درآمدهای ناخالص سرشاری برای کشور خود به ارمغان بیاورند.
در حال حاضر اختلاط نقشهای وزارت ارتباطات در حوزه اینترنت باعث شده دخل و خرج اپراتورها از همخوانی بیرون بزند، درگیر نقشهایی باشند که انحصار مدیریت آن با دولت است و اینترنت گران بخرند ولی مجبور باشند آن را ارزان و با قیمتهای مصوبِ خودِ دولت به مصرف کننده بدهند.
ناترازی دخل و خرج اپراتورها و دیگر بخشهای زنجیره ارتباطی کشور اکنون به حدی رسیده که از سویی زیرساختها دچار فرسودگی شدهاند و از سوی دیگر، دولت خواهانِ افزایش بار بر همین زیرساخت فرسوده به منظور تحقق وعدههای بلندپروازانه خود به مردم باشد.
یک وزارتخانه بدون نقشه راه توسعه؟
توسعه ارتباطات و فناوری نیازمند یک نقشه راه است؛ موضوعی که به اعتراف رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در جلسه سوال، آقای وزیر در همان دیدارِ رای اعتماد قولش را داده بود.
اهمیت موضوع نقشه راه در توسعه ارتباطات و فناوری بیش از همه به خاطر دوریگزینی از رفتارهای پوپولیستی دولتهاست. چرا که به نظر میرسد، پس از هر بار قطعی اینترنت، وزرا به جای آن که به ماموریت اصلی خود که «وصل کردن» است مشغول شوند، شعارهای توسعه فیزیکی شبکه و دسترسی مصرفکنندگان اینترنت به فلان ویژگی را سر میدهند.
اینها همه در حالی است که اگر قرار است توسعه واقعی حوزه ارتباطات و فناوری شکل بگیرد، تجربه غولهای ارتباطی دنیا پیش روی ماست و مشخص میکند، توسعه پایدار واقعی و بر مبنای درک درست از داراییها، زیرساختها و منابع داخلی چطور اتفاق میافتد.
راز موفقیت رقبای خارجی چیست؟
نگاهی به جزئیات فعالیت غولهای مخابراتی جهان هم حکایت از آن دارد که راهی جز حرکت به سمت بازارهای بینالمللی وجود ندارد. اورنج باشد، اتصالات یا امتیان، فرقی ندارد؛ سود بیشتر از مسیر توسعه به دست میآید. این شرکتها با علم به همین موضوع است که توانستهاند خدماتدهی را فراتر از چهارچوب موطن خود به کل دنیا تسری دهند.
در یک بررسی اجمالی میتوان گفت که رازِ گسترش خدمات شرکتهایی چون اتصالات، امتیان و اورنج، تمرکز بر خدمات دیجیتال یکپارچه و شخصیسازی شده و به دور از خامفروشی اینترنت است.
در چنین شرایطی، بازار جهانی حوزه ارتباطات خصوصا در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا (منطقه منا) در حال رونقِ چشمگیرند؛ آمارهای جهانی میگوید این بازار در تمام ابعاد رو به رشد است.
چرا باید به بازار منطقه منا فکر کنیم؟
گزارشهای جهانی نشان میدهد که تقریبا از اوایل سال 2000، روند آزادسازی صنایع مخابراتی در جهت توسعه اقتصادی و زیرساختی، حداقل در میان کشورهای حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا (منطقه منا) آغاز شده است. سهم مالی قابل توجه در صنایع مخابراتی، بسیاری از کشورها را ترغیب کرده تا با خصوصیسازی شرکتهای تابعه دولتها، زمینه را برای شروع فعالیت آنها در بازارهای جهانی فراهم کنند.
انتظار میرود که اندازه بازار مخابرات خاورمیانه به میزان 20.57 میلیارد دلار بین سالهای 2021 تا 2026 افزایش یابد و با رشد CAGR 3.25درصدی رشد کند؛ رشدی که محصولِ تحولات اخیر، عرضه محصولات جدید در حوزه مخابرات، توسعه بخشهای عمده درآمدزا و… بوده. در واقع این تحولات در سراسر قاره آسیا به نتیجه رسیده و اکنون در حال حرکت به سمت بخشهای جنگزدهای چون سوریه و شمال آفریقاست.
رونقِ رقابت، بازار مخابرات را هم رونق داده است؛ کشورها اکنون به دنبال مخابراتی سریعتر، قابل اعتمادتر و گستردهتر هستند و همین موضوع شکافی را میان کشورهای قدرتمند در این حوزه و کشورهای دیگر به وجود آورده.
برنده رقابت ارتباطی منطقه کیست؟
در چنین شرایطی، پایان جنگ در سوریه، بازاری بالقوه برای ایران به همراه خواهد داشت چرا که اصلیترین روند مشاهده شده در توسعه بازار مخابراتی جهان، رشد تقاضای اتصال در مناطق بیبهره از خدمات اعلام شده است. اپراتورهای مخابراتی همچنان به گسترش پوشش خود ادامه می دهند و هزینه این اتصال باعث دسترسی بیشتر به خدمات مخابراتی می شود و این معنای سودِ این بازار است. در حال حاضر میلیونها نفر در سوریه و شمال آفریقا زندگی میکنند که به اینترنت متصل نیستند؛ براساس آمارها در این مناطق حداقل 140 میلیون بدون هیچ سرویس تلفن همراهی زندگی میکنند و 350 میلیون نفر بدون اتصال به اینترنت تلفن همراه! شرکتهای مخابراتی که زودتر از دیگران پا در این میدان بگذارند، قطعا برنده اصلی این رقابت خواهند بود.
عارضهیابی یا چرا موفق نیستیم؟
با وجود چنین زیرساختهایی که در کشور وجود دارد چرا در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات موفق و قوی نیستیم؟ در روزهای پایانی هفته، وزیر ارتباطات به مجلس فراخوانده شد اما نه نماینده سوالکننده و نه وزیر، هیچکدام به این سوال پاسخ ندادند که چرا نتوانستهایم در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات به جایگاهی که مستحق آن هستیم حتی نزدیک شویم. به نظر میرسد در جمعبندی این گزارش به سه پاسخ برای چنین سوالی برسیم:
پاسخ اول در «انحصار» شرکت ارتباطات زیرساخت در تامین دیتای کشور نهفته است. این شرکت دولتی که انحصارا کار خرید و واردات اینترنت را بر عهده دارد به دلیل همین انحصاری بودن جایگاهش، اجازه تامین دیتای کشور را به هیچ بخش دیگری نمیدهد. ناگفته پیداست که در صورت رفعِ این انحصار، نمایندگانی از دولت، بخش خصوصی و … میتوانند به کار واردات اینترنت مشغول شده و در نهایت با افزایش کیفیت و ارزانتر تمام شدن هزینه اینترنت روبهرو شویم.
پاسخ دوم را میتوان در نبود یک نقشه راه در عملکرد و توسعه IT و ICT کشور دید. به عبارت سادهتر، ایران با وجود بهرهمندی از زیرساختهای غیرقابل چشمپوشی و برتری ژئوپولوتیک جغرافیایی، از معادلات ترانزیت جهانی دیتا بیرون قرار گرفته است. شاید بپرسید که چرا؟ پاسخ در نبود یک نقشه راه است و البته عدم وجاهت قانونی شرکتهای خصوصی.
پاسخ سوم به تفاوت مفهوم صادرات IT با مفهوم سنتی صادرات برمیگردد. اگر نقشه راه توسعه حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور، هدف را صادرات IT و خدمات آن تعریف کند، باید تفاوت این دو گفتمان در تمام اجزا و روند صادرات شکل بگیرد. اینترنت در ایران وارداتی است و راهحلها برای مسائل حوزه ارتباطات از آن سوی مرزها صادر میشود، بنابراین پیش از هر چیزی باید مدیریتها تغییر کند.
جعبههای خالی فیبر نوری یا توسعه جهانی؟
بنابراین به نظر میرسد پیش از هر چیز باید پرسید که چرا از میان اهداف تعیین شده در چشم انداز 1404 مخابرات کشور، آقای وزیر بدون توجه به الزامات توسعه، فقط برای یک نمایش تبلیغاتی، توسعه شبکه را به عنوان هدف دولت تعريف کرده و همه ابعاد زنجیره و صنعت را فدای برچسب بی حاصل برقراری شبکه ۲۰ میلیون پورتی فیبر نوری کرده است.
اهمیت این موضوع بیشتر به این خاطر است که صرفِ توسعه فیبر نوری باعث توسعه ارتباطات کشور نمیشود و گویی لولههای شبکه آبرسانی کشور را به دورترین نقاط برسانیم بیآنکه داخل آن آبی در جریان باشد. بر همین اساس است که بسیاری از کارشناسان، ادعای وزیر دولت سیزدهم در توسعه اینترنت فیبر نوری را صرفا آمارسازی بیپشتوانه اپراتورها میدانند، اپراتورهایی که به خاطر ناتوانی در جبران هزینههای تحمیل شده از سوی وزارتخانه و بدون دریافت مشوقهای لازم، مجبور به آمارسازی شدهاند که جعبههای خالی فیبر روی دیوار برخی از شهرها گواه این وضعیت است.
در جغرافیایِ کشورهای حوزه منا، جایگاه ایران یک جایگاه ویژه است نه صرفا به دلیل توصیفات و اغراقات تاریخی. اگر نقشه توسعه حوزه IT این منطقه را نگاه کنیم، جغرافیای ایران، بهترین ماوا و محل برای قرار گرفتن دیتاسنتری است که شهر هوشمندش را عربستان در همسایگی ما به راه خواهد انداخت.
حرکت به سمت چنین ایدههای بلندپروازانه اما مبتنی بر درک درست از توانمندیها و زیرساختهای داخل است که میتواند به معنای واقعی ما را در افزایش تولید ناخالص ملی کمک کند و به ایران ظرفیت بدل شدن به یک هاب منطقهای را بدهد نه کشمکش درونی یک وزارتخانه برای جلب نظر مردم.
نظرات