روحانی: از نئولیبرالیسم تا ریشهکنیفقر مطلق
آخرین دولتِ قرن در ایران به کدام سو میرود؟
روحانی در مراسم تنفیذ خود وعده داد فقر مطلق را ریشهکن میکند. اما آیا ریشهکنی فقر مطلق با دیگر جهتگیریهای آخرین دولتِ قرن در ایران واقعا سازگار است؟
محمد مهدی حاتمی: «تا پایان دولت دوازدهم فقر مطلق را در کشور ریشهکن میکنیم.» این نکتهای بود که حسن روحانی، دو ماه پیش در مراسم تنفیذ خود و در حضور رهبر انقلاب ادا کرد و البته این را هم افزود که برای مقابله با فقر باید ثروت تولید کرد، نه اینکه همان فقر را بازتوزیع کرد.
به گزارش تجارتنیوز ، اما چه شد که دولت دوم روحانی، که منتقدانش ادعا دارند دولتِ اشرافسالاران است و وزرایش همه دستی بر آتشِ ثروتاندوزی دارند، به ریشهکنیِ فقر مطلق روی آورده است؟ در این گزارش به این موضوع میپردازیم که جهتگیری دولتِ دوم حسن روحانی، آخرین دولتِ قرن سیزدهم خورشیدی در ایران چگونه خواهد بود و اینکه چگونه «اعتدالیون» به نسخه کنونی برای نجات اقتصاد ایران رسیدهاند.
راهحلی برای جلوگیری از برآمدن «محمود»ها و «ابراهیم»ها
واقع امر این است که ابعاد و اندازه طبقات اجتماعی و اقتصادی در ایران بیاندازه اهمیت دارد و قدر مسلم آن است که این موضوع میتواند حتی به ساخت سیاسی هم شکل بدهد. اما این دقیقا یعنی چه؟
اگر بخواهیم به رابطه میان جامعه و خاستگاه دولتهای ایران از سال 1368 خورشیدی به بعد نگاهی بیندازیم، درخواهیم یافت که طبقات اجتماعی چگونه به ساختار سیاسی ایران شکل دادهاند.
دو دولتِ محمود احمدینژاد، خیزش طبقهای را ندا میدادند که احساس میکرد در حقاش جفا شده و حال میخواهد به برخی آرمانهای وعده داده شده در آغاز انقلاب بازگردد.
دو دولت اکبر هاشمی رفسنجانی، به طور خلاصه محصول خواست عمومی جامعه ایران برای بازسازی کشور در دوران بعد از جنگ تحمیلی بودند. البته رای بالایِ هاشمی (حدود 95 درصد از مجموع آرا در دور اول ریاستجمهوری او) نشانهای است از اینکه این خواستِ عمومی، مورد وفاق تقریبا تمامی طبقات اجتماعی (اعم از پایین، بالا و متوسط) بوده است.
دو دولت محمد خاتمی اما تلاشی بود برای دستیابی به نوعی گشایشِ سیاسی در داخل چارچوب حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و با این همه، خروجیِ اقتصاد ایران در پایان دو دولتِ اصلاحات، بهتر از آن چیزی بود که دولتیها خود برای آن برنامهریزی کرده بودند.
دو دولتِ محمود احمدینژاد، خیزش طبقهای را ندا میدادند که احساس میکرد در حقاش جفا شده و حال میخواهد به برخی آرمانهای وعده داده شده در آغاز انقلاب بازگردد. «عدالت اجتماعی» محوریترینِ این وعدهها بود و خاستگاه طبقاتی احمدینژاد و اقبال دهکهای پایینِ درآمدی به او نشان میداد اعضای طبقه فرودست، قهرمان خود را یافتهاند.
در انتخابات ریاست جمهوریِ اخیر، رئیسی و قالیباف کوشیدند بر دوش طبقات فرودست سوار شوند و بالا بیایند
اصطکاک اجتماعی-سیاسی میان دو طیف از سیاسیون ایران در فردایِ انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 هم نشانهای بود از اینکه برای نخستین بار خواست طبقات پایین و متوسط در ایران، در دو مسیر متفاوت قرار گرفته است.
برآمدن حسن روحانی و انتخابِ مجدد او در سال 1396، دستکم از منظر اقتصادِ سیاسی اما نشانه آن بود که جامعه ایران میخواهد افزون بر رشد اقتصادی، گوشهچشمی هم به عدالت داشته باشد. روحانی این پیام را گرفت. طبقات فرودست عدالت میخواستند و اگر این عدالت را نمییافتند، ممکن بود همچون سال 1384، باز هم به دامان پوپولیسم برگردند.
روحانی میداند که بیتوجهی به خواست طبقات فرودست، یعنی سوق دادن آنها به دام جریان اصولگرایی، کما اینکه گفتمان هر دو رقیب او در کارزار انتخابات (ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف) شعارها و وعدههایی میدادند که یک هدف بیشتر نداشت: جذب طبقات فرودست.
آنها که زیر خط زندگی میکنند
اما فقرای نسبی و فقرای مطلق در ایران واقعا چند نفر هستند و روحانی برای عملی کردن وعدهاش در ریشهکنی فقر مطلق در کشور، چگونه سنگی را باید از میان بردارد؟
بر اساس محاسبات برنامه توسعه سازمان ملل متحد، اگر کسی ماهانه کمتر از 228 هزار تومان درآمد داشته باشد، زیر خط فقر مطلق زندگی میکند.
برنامه توسعه سازمان ملل متحد (United Nations Development Programme) که همهساله به برآورد جمعیت فقرای جهان هم مبادرت میکند، تعریفی از فقر مطلق ارائه کرده که البته ممکن است تا حدی گمراهکننده هم باشد. بر این اساس، هر فرد با درآمدِ روزانه کمتر از یک دلار (در حال حاضر حدود 4 هزار تومان) زیر خط فقر مطلق قرار دارد.
با این همه، این تعریف به دلایل مختلف نامناسب تشخیص داده شد و در سال 2010 میلادی، به 1.25 دلار در هر روز و در سال 2015 میلادی به 1.9 دلار در هر روز افزایش یافت. برابرسازیِ وطنی این نرخ نشان میدهد اگر کسی ماهانه کمتر از 228 هزار تومان درآمد داشته باشد، زیر خط فقر مطلق زندگی میکند.
منتقدان روحانی او و دولتش را «نئولیبرال» میخوانند، اما رفع فقر مطلق نسبتی با نئولیبرالیسم ندارد
سازمان ملل متحد، در گزارش سال 2012 خود از شاخص دیگری به نام «شاخص فقر چند بعدی» (Multidimensional Poverty Index یاMPI ) رونمایی کرد که عوامل مؤثر بیشتری را در محاسبات خود در نظر میگیرد. این عوامل از دسترسی به آموزش تا تغذیه مناسب را در بر میگیرند.
مخاطبان رییسجمهور: 650 هزار نفر
با این همه، کسانی که درآمدی بالاتر از روزی 1.9 دلار داشته باشند در زمره فقرای مطلق قرار نمیگیرند و البته ممکن است به شکل نسبی فقیر تلقی شوند. در مورد تعداد واقعی فقرای نسبی و فقرای مطلق در ایران اما دادههای یکتا و قابلاطمینانی وجود ندارد.
بر اساس شاخص توسعه جهانی که توسط بانک جهانی (The World Bank) تهیه شده، حدود 0.08 درصد از جمعیت ایران، یا چیزی در حدود 650 هزار نفر زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند. حدود 0.66 درصد از جمعیت کشور هم روزانه کمتر از 3.1 دلار درآمد دارند و به این ترتیب، حدود 5.3 میلیون نفر هم زیر خط فقر نسبی زندگی میکنند.
شاخص توسعه جهانی که توسط بانک جهانی (The World Bank) تهیه شده، جمعیت زیر خط فقر مطلق در ایران را 0.08 درصد از مجموع جمعیت ایران، یا چیزی در حدود 650 هزار نفر تخمین میزند. این گزارش میافزاید حدود 0.66 درصد از جمعیت کشور هم روزانه کمتر از 3.1 دلار درآمد دارند و به این ترتیب، حدود 5.3 میلیون نفر هم زیر خط فقر نسبی زندگی میکنند.
منتقدان روحانی او و دولتش را «نئولیبرال» میخوانند، اما رفع فقر مطلق نسبتی با نئولیبرالیسم ندارد
به این ترتیب، به نظر میرسد وعده حسن روحانی، بهبود وضعیت معیشت و زندگیِ دستکمِ 650 هزار نفر از ایرانیها باشد. اگر بتوان به آمارهای بانک جهانی اعتماد کرد و دولت دوازدهم را در این مسیر مُصر دانست، کار روحانی سهل و ممتنع خواهد بود، چرا که از یک سو تعداد فقرای مطلق در ایران چندان زیاد نیست و از دیگر سو، دولت روحانی تجربه خوبی در این زمینه ندارد.
رفع فقر مطلق با «سَبَد»
تجربه بدِ دولت روحانی در این زمینه، در کابینه قبلی اتفاق افتاد، چرا که مبارزه با فقر مطلق در دولت اعتدالگرا زودتر از اینها شروع شده بود. طرح «توزیع سبد غذایی» که در دولت یازدهم اجرایی شده بود و خانوادههای تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور و کمیته امداد امام خمینی (ره) را شامل میشد، اولین نمونه از تلاش برای رفع فقر مطلق بود.
این طرح اما نه به خوبی اجرا شد و نه موفقیتآمیز بود و با این حال بنا بر این است که دوباره اجرایی شود. برخورد خارج از کرامت با خانوادههای مشمول طرح، ماجرا را به رسانهها کشاند و کار به جایی کشید که دولت در این مورد رسما عذرخواهی کرد.
با این همه، از آنجا که برای هر سبد حدود 30 تا 120 هزار تومان هزینه در نظر گرفته شده و محتویات آن هم عمدتا مواد اساسی و غذایی هستند، میتوان پیشبینی کرد تداوم اعطای آن نقش مهمی در مبارزه با فقر مطلق در کشور داشته باشد.
گفتمان هر دو رقیبِ حسن روحانی در کارزار انتخابات (ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف) مبتنی بر شعارها و وعدههایی بود که یک هدف بیشتر نداشت: جذب طبقات فرودست.
دولتی در میانه راست و چپ
با تمام آنچه گفته شد، دولت حسن روحانی پیرو کدام رویکرد اقتصادی است؟ خاستگاه حسن روحانی و دولتمردان او نشان میدهد آنها به اردوگاه راست اقتصادی تعلق دارند و احتمالا بیشترین شباهت را به کابینه دوم هاشمی رفسنجانی داشته باشند.
کابینه دوم دولتِ هاشمی عمدتا از کسانی تشکیل شده بود که بعدتر «حزب کارگزاران سازندگی» را تشکیل دادند و در واقع، طیفِ راستِ اقتصادی را در جریان اصلاحات تشکیل میدادند. آنها معتقد به آزادسازی اقتصادی بودند و البته اقداماتشان در مواردی منجر به واکنشهای اجتماعی هم شد.
روحانی میدانَد بیتوجهی به خواست طبقات فرودست در 4 سال آتی، امکان بازگشت پوپولیسم را دوچندان خواهد کرد
در زمان روی کار آمدن دولت اصلاحات اما این عمدتا طیفِ چپِ اقتصادی جریان اصلاحات بود که سکان را به دست گرفت و به همین دلیل، دو دولت خاتمی رنگ و بویی نهادگرایانه داشتند. دو دولت اصلاحات در واقع به همان اندازه که به رشد اقتصادی توجه داشتند، دلنگران عدالت اجتماعی هم بودند.
دولت روحانی را منتقدانش «نئولیبرال» میخوانند و با این همه، در ادبیات اقتصادیِ روز در جهان، کمتر نئولیبرالی به فکر ریشهکنی فقر مطلق میافتد. چرخش دولت دوم روحانی به سمت ریشهکنی فقر مطلق را شاید بیش از هر چیز باید تاکتیکی دانست برای آنکه از لغزیدن فقرا به دام جریانهای پوپولیستی جلوگیری شود: انتخابات بعدی از همین حالا شروع شده است.
نظرات