خبر فوری:

فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۴۰۰۰۹۲

شبنم نعمت زاده در دفاعیت خود چه گفت؟

شبنم نعمت زاده در دفاعیت خود چه گفت؟

شبنم نعمت زاده که در اولین جلسه رسیدگی به اتهامات خود حاضر شده بود، در دادگاه از خود دفاع کرد.

به گزارش تجارت‌نیوز ، نخستین جلسه رسیدگی به اتهامات شبنم نعمت زاده، احمدرضا لشگری پور و شرکت توسعه دارویی رسا در شعبه سوم دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلالگران و مفسدان اقتصادی، به ریاست قاضی مسعودی مقام امروز دوشنبه (۲۵ شهریور ماه) برگزار شد.

متهم در آغاز دفاعیات خود گفت: من بیش از ۲۰ سال است که در این حوزه فعالیت کردم و در طول این سال‌ها حتی یک بار هم خلافی از من سر نزده است.

وی ادامه داد: اتفاقی که افتاد آن است که به دنبال راه اندازی یک بخش تولیدی در یکی از شرکت هایمان بودیم، اما با توجه به مشکلاتی که در پخش پیش آمد ترجیح دادیم که مدتی آن را متوقف کنیم.

با آن که پدرم وزیر بود، به مدت ۵ سال بیکار بودم

متهم نعمت زاده افزود: من فارغ التحصیل سال ۷۵ از دانشگاه شهید بهشتی هستم و با آن که پدرم وزیر بود تا سال ۸۰ یعنی به مدت ۵ سال بیکار بودم و به کار‌های هنری می‌پرداختم تنها بعد از ظهر‌ها در یک داروخانه فعالیت می‌کردم.

وی مدعی شد بعد از مدتی به پیشنهاد یکی از دوستانم به دنبال تاسیس داروخانه‌ای بودم که البته باز هم بعدازظهر‌ها ویزیت مطب می‌کردم.

متهم ادامه داد: فعالیت من نه به واسطه رانت بوده نه به واسطه چیز دیگری بلکه من تنها یک کارآفرین هستم.

در ادامه متهمه شبنم نعمت زاده در بیان دفاعیات خود گفت: من همیشه قانونمند کار کردم بعد از تاسیس شرکت شروع به واردات داروهای فوریتی کردم و نمایندگی شرکت اسپانیایی را گرفتم بعد از آن برای استاندارد سازی داروهای گیاهی آزمایشگاه تاسیس کردم و برای فروش این محصولات با پخش رازی ارتباط گرفتم که در آنجا با آقای لشگری پور آشنا شدم.

وی افزود: استانداردهای انبار کاملا رعایت می‌شد و همه چیز تحت نظارت سازمان غذا ودارو بود چون خودم داروساز هستم به مسئولیتم به عنوان داروساز اهمیت می‌دهم و سعی می‌کردم کارم را درست انجام بدهم.

این متهمه گفت: با کار پخش آشنایی نداشتم به آقای لشگری پور اختیار دادم که نقد بفروشد و هر ماه تخفیف بدهد که این کار در این حیطه عادی بود.

وی گفت: من در جریان همه کارهای پخش بودم اما در ریز کارها اطلاع نداشتم گاهی به من می‌گفتند که شرکت تخفیف‌های ناجور می دهد و به مشکل بر می‌خوریم من از آقای لشگری پور سوال می‌کردم او جوابهای قانع کننده می داد.

متهمه نعمت زاده گفت: چک‌ها در برج ۱۱ برگشت خورد و کار ما با بانک اقتصاد نوین که برای حل مشکلات ایجاد شده با این بانک کار می‌کردیم خوابید.

وی گفت: من به کار پخش و امور مالی وارد نبودم در نتیجه افرادی را به کار گرفتم، اما آقای لشگری پور گفت اگر این فرد پایش را به شرکت بگذارد من اینجا کار نمی‌کنم به همین خاطر آن فرد را دیگر نیاوردم از برج ۳.۴.۹۶ نگران شدم چندین انبار و شرکت در سراسر کشور داشتم، اما مدیریت آن با من نبود بعد از آن حساب‌های ما مسدود شد و در آبان و آذر ماشین‌های ما از طرف برکت توقیف شده بود.

این متهمه بیان کرد: از اواخر ۹۶، از آقای لشگری پور خواستم دیگر شرکت نیاید، اما او گوش نمی‌کرد همه در شرکت از او حرف شنوی داشتند ما از برج هشت حقوق پرسنل را نداشتیم پرداخت کنیم، اما در این حوالی ۲۸۰ میلیون تومان چک خرید لاستیک آمده بود که من به آقای لشگری پور اعتراض کردم چرا دراین شرایط این هزینه را انجام داده است.

متهم شبنم نعمت زاده گفت: در هزینه کردن من نمی‌توانستم جلوی آقای لشگری پور را بگیرم قضیه از دستور من خارج شده بود من از آقای لشگری پور خواستم کمک کند او اوایل کمک می‌کرد، اما در سال ۹۶ نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد آن موقع بود که من از پدرم کمک گرفتم. تا آخرین روز آقای لشگری پورمی‌گفت صد میلیارد بدهی داریم، اما من از گزارش بانک می‌دانستم بدهی بیشتر از این رقم است تا اینکه بازداشت شدم آنجا از آن‌ها خواستم که کمک کنند و وارد سیستم شوند و عارضه مالی را شناسایی کنند.

وی بیان کرد: زمانی که من با تامین کنندگان آشنا شدم در بهمن ۹۶ بود که آقای لشگری پور کمتر به شرکت می‌آمد. او وقتی می‌آمد چک تضمین پرسنل را پس می‌داد که این کار او بدون حضور من غیر قانونی بود و اکثرا هم چک تضمین بسیاری از خویشاوندان خود را عودت داده است.

هیچ وقت بدهکار بانک نبودم تلاش کردم همیشه کارآفرین باشم

متهم نعمت زاده گفت: من هیچ وقت بدهکار بانک نبودم تلاش کردم همیشه کارآفرین باشم شاید اشتباه کرده ام آن هم به خاطر مشاوران دارویی‌ام بود. من آن‌ها را نمی‌شناختم. با رفتن آقای لشگری پور آن‌ها را شناختم.

متهم نعمت زاده ادامه داد: من گاهی در طول روز تنها یک بار آقای لشگری پور را می‌دیدم، گهگاهی نیز پیش می‌آمد که تا دو الی سه روز وی را ملاقات نمی‌کردم. برخی اوقات ایشان من را به دفتر راه نمی‌دادند در حالی که بنده تلاش داشتم تا از وی سوال کنم که پاسخگوی اتفاقاتی که در حال رخ دادن بود باشد و هر بار نیز وی به من می‌گفت شما اصلاً موضوع را درک نمی‌کنید و نمی‌گذارید من کار خود را انجام دهم.

وی ادامه داد: با توجه به این شرایط بنده از آقای فرجی درخواست کردم تا در شرکت حضور داشته باشند که یک بار وی به من گفت که آقای لشگری شرکت را زمین می‌زند.

متهم نعمت زاده افزود: درست است که شرکت‌های تامین کننده دارو دچار مشکل شده اند، اما علت این مشکل تنها به ما مربوط نبود چرا که آن سال، سال سنگین دارو بود که شاید همین موارد شرایط را سخت می‌کرد.

ملک لواسان در رهن بانک ملت است

متهم ادامه داد: هیچ کدام از این اعداد و رقم‌ها در حساب شخصی من وارد نشد و حتی ملک لواسان من نیز در رهن بانک ملت است که آن را برای کارم خریدم.

وی با یادآوری تلاش‌های خود برای ورود سرمایه گذار خارجی جهت رفع مشکلات خود گفت: من با یک سرمایه گذار خارجی صحبت کردم و به وی اعلام کردم که نیاز به مبلغی پول دارم و تا ۵ سال هم نمی‌توانم این مبلغ را پرداخت کنم؛ سال گذشته که من بازداشت بودم اعلام کردم که به من دو ساعت مرخصی دهید و اجازه دهید تا با این سرمایه گذار خارجی که دو بار است به ایران آمده صحبت کنم، بلکه بتوانم بخشی از مشکلاتم را حل کنم؛ چراکه قرار بود وی ۲۰۰ میلیارد تومان پول برای من بیاورد، اما موفق نشدم.

این متهم مدعی شد: همه هدف من رسیدگی به این موضوع و رفع تعهدات است؛ پدر من هیچ دخالتی در کار من نداشته است و اگر کسی دخالتی کرده من بودم که در زندگی پدرم داشتم.

وی ادامه داد: ما چهار خواهر بودیم که من به عنوان فرزند اول وظیفه رسیدگی به آن‌ها را داشتم؛ چراکه مادرم در آموزش و پرورش حضور داشت و تا ۸ شب منزل نبود لذا من به این امور رسیدگی می‌کردم.

وی افزود: پدر من زمانی که بازنشسته شد افراد زیادی برای ملاقات با وی به منزل ما رفت و آمد می‌کردند که من از پدرم درخواست کردم که دفتر من را برای این ملاقات‌ها در نظر بگیرد.

هیچ پتروشیمی به نام پدرم وجود ندارد

متهم نعمت زاده گفت: هیچ پتروشیمی به نام پدرم وجود ندارد و پتروشیمی جم نیز ربطی به او ندارد. پدرم کل صنعت پتروشیمی را بعد از انقلاب متحول کرد، اما هیچ کدام ربطی به وی ندارد.

وی با یادآوری حواشی به وجود آمده در مورد پرونده خود گفت: دلیل بسیاری از این حواشی آن است که برخی گمان می‌کنند ما از پرداخت بدهی دریغ می‌کنیم من از گذشته کار می‌کردم و کارآفرین هستم و همواره تلاش کردم به سیستم دارویی کمک کنم و مال اندوزی نداشته باشم.

متهم نعمت زاده افزود: پدرم هیچ چیزی بعد از انقلاب به دست نیاورد که بخواهد از دست بدهد، خانواده او از اول صنعتگر بود و پدرم نیز به همین واسطه وارد حوزه صنعت شد.

وی درباره انبار دارویی گفت: من حدود ۲۰ انبار را بستم و گاهی اجاره این انبار‌ها نیز عقب افتاده بود این در حالی است که من از امور اجرایی شرکت اطلاعی نداشتم.

وی افزود: ما هنوز داریم چیز‌های جدیدی را کشف می‌کنیم چرا که با توجه به بزرگ بودن کار ردیابی کردن فاکتور‌ها بسیار سخت است واقعیت آن است که کالا وارد سیستم مصرف جامعه شده است، اما پول آن در جیب من نرفته است.

متهمه نعمت‌زاده در ادامه و در خصوص انبار کرج نیز گفت: من موضوع را به اداره دارو اطلاع دادم و شخصا نیز به بخش حقوقی اداره دارو رفتم و گفتم که دارو در دست دارم و مجبورم انبار را پس بدهم. از آن‌ها خواستم که بگویند صلاحیت نداری تا به جای دیگری بفرستند من باید با این داروها چه می‌کردم.

این متهمه گفت: نامه همجواری (نامه انتقال انبار به استان البرز) در اداره دارو وجود دارد من هیچ موسسه‌ای در کرج ندارم زمانی که آنجا پملب شد سعی کردیم تا آنجا را باز کنیم و بار‌ها مدارک به دادسرا ارائه شد، اما زمانی باز شد که نصف دارو‌ها از بین رفته بود.

وی افزود: من خودم آدرس انبار را به تعزیرات دادم و تاریخ گذشته‌ها را در انبار دیگری که گرفته بودیم گذاشتیم و به اداره دارو نیز نامه زدیم و من همه این‌ها را توضیح دادم و گفتم که ما انبار دیگری جنب باشگاه سوارکاری داریم، اما فردای آن روز آنجا را به عنوان قاچاق گرفتند.

متهمه نعمت‌زاده تصریح کرد: زمانی که موضوع بدهی برای شرکت ما پیش آمد شیطنت‌های بسیاری اتفاق افتاد و یک آقا در خیابان و در سربالایی سه بار به ماشین من زد که در ادامه فهمیدم کارمند حسابداری یکی از این شرکت‌ها است.

متهم مدعی شد: هیچ موسسه پزشکی از طرف من در البرز وجود ندارد

این متهمه مدعی شد: مطمئن هستم در خصوص انبار کرج چینن چیزی نیست چرا که من خلاف قانون اداره دارو عمل نمی‌کنم و هیچ موسسه پزشکی از طرف من در البرز وجود ندارد.

وی ادامه داد: آقای دکتر هاشمی در مورد پخش نظر خوبی داد و گفت کمک می‌کنند، اما در مورد آقای سلیمان جاهی من نه وی را می‌شناسم و نه وی مرا می‌شناسد و باید صحبت کنیم.

متهمه نعمت‌زاده در ادامه افزود: افرادی که در جریان کار ما بودند تمامی موارد قابل لمس بوده و اصل مشکل به دلیل تخفیفاتی بوده که ارائه شده که از این تخفیفات ازسوی مهندس داده می‌شده و من فقط دو درصد را می‌دانستم لذا امیدواریم به زودی بسیاری از این بدهی‌ها جمع شود و این حاشیه‌هایی که ایجاد شده سبب شده که خیلی‌ها از امضای مدارک ابا می‌کنند. امیدوارم که این دادگاه حمایت کند تا این مسائل حل شود.

وی بیان کرد: بسیاری از اتفاقات اجازه داده نمی‌شد که به من گفته شود و داستان مشهد اصلا اینگونه نبود. من به آقای لشگری پور گفتم این فرد چرا از من ویزای اسپانیا می‌خواست آقای لشگری پور به خاطر این موضوع اخراجش کرد و من گفتم اگر کارش خوب بود لازم نیست به خاطر چنین موضوعی اخراجش کنید از طرفی بسیاری از اطلاعات که به من داده می‌شد بسیار تحریف شده ارائه می‌شد و سیستم نرم افزاری که از آن استفاده می‌شد وابسته به یک فرد بود که در آن جوایز در بخش فروش و جوایز اعلام نمی‌شد و بدهی‌هایی که اعلام می‌کردند نصف میزان واقعی آن بود.

این متهمه با طرح این ادعا که دارو در جامعه پخش شده و گردش داشته است گفت: من اصلا مهرورزان و بقایی را نمی‌شناختم و به وزارت اطلاعات نیز گفتم که آن‌ها را نمی‌شناسم یکی از مشکلات عمده ما مدیران فروش این شرکت‌ها و ارتباط آن‌ها با شرکت ما بوده است.

این موجود وحشتناکی که در کیفرخواست اشاره شده وجو ندارد

وی با بیان اینکه من یک خانم داروساز و کارآفرین هستم و این موجود وحشتناکی که در کیفرخواست به آن اشاره شده وجود ندارد، گفت: امیدواریم هر چه سریع‌تر این مشکلات حل شود و با بررسی کامل مدارک که شنیده‌ام شما بررسی می‌کنید تمامی مشکلات رفع شود.

متهمه نعمت زاده در واکنش به سخنان قاضی مسعودی مقام گفت: در مورد پدرم اگر صحبت کردم بحث مالی بود و نه سیاسی چرا که موضوع شبهه مالی وی مطرح شده بود.

منبع: میزان

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.