واردات پرستار چقدر جدی است؟
معاون پرستاري وزارت بهداشت از تدوين آييننامهاي در مورد بهکارگيري پرستاران خارجي خبر داد و بعد ضمن تکذيب اين خبر، مدعي شد، تعداد کمي پرستار خارجي را به کار ميگيريم.
بحث بر سر معادلات و نامعادلات راديکال و قدر مطلق و پيچيدگيهاي آن نيست، بلکه کشمکشي ساده و قابل فهم بر سر اعمال رفتارهاي دوگانهاي است که سيستم وزارت بهداشت مسبب آن بوده است. گويا ناز پزشک را با جان و دل ميخرند و قهر و عتاب پرستار را به منظور دفاع از مطالبات خويش برنميتابند. بيترديد تدوين «آييننامه براي جذب پرستاران وارداتي» برهمين اصل به ظاهر ساده استوار است.
به گزارش تجارتنیوز ، اين ماجرا به اوايل شهريورماه امسال بازمي گردد که معاون پرستاري وزارت بهداشت از تدوين پيشنويس اوليه آييننامه جذب پرستاران جوياي کار اتباع بيگانه سخن گفت و بعد از آن، نوبت به نقادان رسيد تا اين آييننامه را به باد انتقاد بگيرند و با استناد به آمارها، يادآوري کنند، «در ايران، ميانگين پرستار به تخت 0/9 درصد است، يعني دو برابر کمتر از استاندارد جهاني، حال آنکه حداقل ۲۰ هزار پرستار بيکارند». در اينجا بايد به خودمان بگوييم، چشم مان روشن، چطور بعد از «سنجاق قفلي» و «سنگ پا» و «فندک چيني»، نوبت به واردات پرستار خارجي رسيد؟
پاسخها متناظر و متناقض است و محل بحث آن، در مقدمه کلام نيست، اما دستکم، چنين اتفاقي باعث شد، زخم کهنه مطالبات بر زمين مانده پرستاران، يک به يک سر باز کند؛ ازجمله اينکه در تمام ساليان گذشته، بيپولي دولتهاي وقت، يکي از بهانههاي طلايي بود تا وزارت بهداشت را در عدم پاسخگويي به مطالبات پرستاران بر مسند حق بنشاند، اما جامعه پرستاري همواره نسبت به حجم فشار کاري متحمل شده و دريافتي ناقابل، معترض بوده و اين اعتراض، حق مسلم آنان است. هر پرستار به طور متوسط، ۲۰۰ الي ۳۰۰ ساعت در ماه کار ميکند و شايد ميزان دريافتياش در خوشبينانهترين حالت ممکن، ماهيانه۲ تا ۳ ميليون تومان باشد و اين بار اضافي که بر دوش ناوگان بهداشت و درمان از جمله پرستاران تحميل شده به کاهش کيفيت بهرهوري انجاميده است.
بيترديد قانون تعرفهگذاري خدمات پرستاري، متضمن جبران تمام کاستيهاي تعرفه اي براي خدمات پرستاري بود و ميتوانست در بهبود وضعيت شغلي پرستاران شاغل کشور موثر واقع شود، اما به دليل عدم اجرا، پرستاران نه تنها انگيزهاي براي ماندگاري در موقعيت شغلي خود ندارند بلکه پس از اثبات بيرغبتي وزارت بهداشت به اجراي اين قانون و تغيير مثبت در وضعيت شغلي آنان، تعداد بيشماري دست به خانهنشيني و مهاجرت از کشور زدهاند.
البته آمارها چندان دقيق نيست، اما سالانه حدود ۵۰۰ پرستار با خروج از کادر درمان، جلاي وطن ميکنند. طبق آخرين برآورد انجام شده از سوي خانه پرستار، بيشترين درصد مهاجرت از سوي گروههاي پزشکي توسط پرستاران صورت ميپذيرد و بعضا فارغالتحصيلان اين رشته که در يافتن شغل ناکام ماندهاند به ليست مهاجران افزوده ميشوند. با اينحال در کشاکش و جدال ميان مطالبات پرستاران و خواست و نظر وزارت بهداشت، «تدوين پيشنويس اوليه آييننامه جذب پرستاران خارجي»، ما را در بهت و حيرت تاريخي فرو برد، هرچند معاون پرستاري وزارت بهداشت آن را از اساس تکذيب کرد، اما انگار اين تکذيب، نمادين بود و به نوعي اصل ماجرا را تاييد ميکرد.
«مريم حضرتي» معاون پرستاري وزارت بهداشت، با بيان اين عبارت که «در استانهاي مرزي تقاضا براي پرستار وجود ندارد»، نخستين چراغ سبز را نشان داد و تاکيد کرد: «چنانچه پرستار بيگانه در اين مناطق تقاضاي کار کند ما مجوزهايش را صادر خواهيم کرد». اما پس از اينکه با واکنش افکار عمومي روبرو شد، به منظور دفاع از حقون پرستاران ايراني، حق آنان را در جذب و استخدام محفوظ دانست و تدوين اين آييننامه را اقدامي در جهت رفع موانع قانوني براي جذب پرستاران خارجي عنوان کرد. ناظر بر سخنان حضرتي، «اگر در يک منطقه هم پرستار ايراني جوياي کار داشته باشيم هم پرستار خارجي، اولويت با ايرانيان است، هرچند که در اين آييننامه جديد نيز پرستاران اتباع بيگانه جذب استخدام رسمي دولت نميشوند».
حقوق پرستاران در ساير کشورهاي جهان
با اين همه، سخناني از گوشه و کنار به گوش مي رسد که شائبه بهکارگيري نيروي کار ارزانقيمت در مناطق محرومي همچون ايرانشهر، جيرفت و شهرهاي استان هرمزگان را تقويت ميکند. «حيدرعلي عابدي»، نماينده مردم اصفهان در مجلس شوراي اسلامي گفته است: «مطابق پيشنويس آييننامه اگر ايرانيها در فراخوان جذب پرستار، مناطق محروم را انتخاب نکنند، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي ميتواند دانشآموختگان افغانستاني جوياي کار را بهکارگيري کند». شايد هم قرار است به رسم هميشه از پرستاران که بالغ بر ۸۵ درصد اعضاي کادر درماني را شامل مي شوند و در صف اول ارائه خدمات درماني قرار دارند، زهرچشمي گرفته شود تا همچنان با همان اندک حقوق و مزايا بسوزند و بسازند. حال آنکه در اغلب کشورهاي دنيا پرستاران از درآمد نسبتا خوبي برخوردارند، اما تعدادي هم هستند که براي پرستاران پرداختي بسيار بيشتري نسبت به ديگر کشورها قائل ميشوند.
«ميانگين حقوق براي پرستاران تازهکار در بلژيک، ۲۷ هزار دلار بوده و ممکن است اين مبلغ براي پرستاران با تجربه به ۵۵ هزار دلار برسد. حقوق پرستار در نيوزيلند تا حدودي رقابتي است و از ۳۲ هزار دلار در سال شروع مي شود و درآمد پرستاران با تجربه به ۴۷ هزار دلار در سال ميرسد. پرستاراني که در انگلستان شاغل هستند در ابتدا شروع به کار حدود ۳۰ هزار دلار در سال درآمد دارند. اين مقدار درآمد براي پرستاراني که تازه شروع به تجربه مي کند تا سالانه به ۴۳ هزار دلار افزايش يابد. حقوق و دستمزد پرستاران در دانمارک بين ۳۸ هزار تا ۵۰ هزار دلار است. متوسط دستمزد پرستاري در استراليا با ۲۸ دلار در ساعت شروع مي شود. حقوق و دستمزد پرستاران با تجربه بيشتر از ۱۰ سال و کار در بيمارستانهاي برتر، بالغ بر ۶۰ هزار دلار در سال است. محدوده حقوق و دستمزد پرستاران در کانادا بين ۴۸ هزار تا ۵۵ هزار دلار در سال است که بالاترين ميزان در جهان است و البته پرستاران با تجربه بالغ بر ۶۵ هزار دلار در سال به دست ميآورند».
هيچ پرستار خارجي حاضر نيست در ايران فعاليت کند
«محمود عميدي»، معاون پشتيباني سازمان نظام پرستاري کشور، باتوجه به دريافتي بالاي پرستاران در ساير کشورها اذعان ميکند، هيچ پرستار خارجي حاضر نيست در ايران فعاليت کند.
او عنوان ميکند: «بيشترين حقوقي که به پرستاران براي ۲۰۰ ساعت کار در بيمارستانهاي خصوصي تهران پرداخت مي شود، ۴ تا ۵ ميليون تومان است، بنابراين هيچ پرستار خارجي حتي از افغانستان و پاکستان هم در ايران کار نمي کند». با اين حال، معاون پرستاري وزارت بهداشت در روز انتخابات شوراي عالي نظام پرستاري از تدوين آييننامهاي در مورد بهکارگيري پرستاران خارجي خبر داد و بعد ضمن تکذيب اين خبر، مدعي شد، تعداد کمي پرستار خارجي را به کار ميگيريم.
به زعم او، تصميمات اينچنيني از نگرش استثماري وزارت بهداشت و نظام پرستاري حکايت دارد؛ «مصداق آن در حوزه پزشک خانواده قابل مشاهده است، براين اساس به پزشکان عمومي براي کار پارهوقت در مناطق محروم بالاي ۱۰ ميليون تومان حقوق ميپردازند آنگاه براي فرستادن پرستار به مناطق محروم، به جاي ايجاد مزايا و مشوق هاي لازم، با تدوين پيشنويس آييننامه براي جذب پرستار خارجي، به نوعي از نيروهاي داخلي زهرچشم ميگيرند، بنابراين اعتقاد دارم استفاده از نيروي خارجي، جوسازي بوده و اين امر منتفي است. در واقع مي خواهند پرستاران را تحت فشار قرار دهند تا آنها نسبت به موقعيت خود معترض نباشند، قطعا هيچ پرستار خارجي حاضر نميشود با 1/5 تا ۲ ميليون تومان حقوق در مناطق محروم کار کند. اما اين ديدگاه استثماري همواره نسبت به جامعه پرستاري وجود داشته، در همين تهران، بيمارستانهايي وجود دارد که ۴۰ بيمار توسط دو پرستار مراقبت ميشوند. اين اقدام به منزله تعدي همزمان به حقوق مردم و پرستاران است».
عميدي، از ديگر نشانههاي تعدي به حقوق پرستار را بيکاري۲۰ هزار نفر از آنان ميداند اما اين آمار مربوط به دو سال گذشته است، درحال حاضر ساليانه ۱۰ تا ۱۲ هزار پرستار از دانشکده فارغالتحصيل ميشوند، قرار بود امسال ۹ هزار پرستار استخدام شوند که اين رقم به ۴ هزار و ۶۰۰ پرستار تنزل يافت. حتي اگر ساليانه همان ۱۰ تا ۱۲ هزار پرستار را استخدام کنيم، تازه توانستهايم فارغالتحصيلان را بهکارگيري کنيم و آن ۲۰ هزار پرستار بيکار، همچنان بلاتکليف باقي ميمانند و سرانجام همه اين عوامل، شانه به شانه يکديگر، مقدمه مهاجرت پرستاران را فراهم ميسازد.
عميدي ميگويد: «پرستاران مهاجر در ابتدا به عنوان بهيار و کمک بهيار فعاليت ميکنند اما آنچه بسيار مهم بوده، احترامي است که در سيستم درمان براي آنان قائل هستند. در کشور ما مديران بالادستي و مسئولان اجرايي هيچ ارزشي براي جامعه پرستاري قائل نيستند از اين رو به کشورهايي ميروند که از حقوق و مزاياي خوبي بهرهمند بوده و مورد احتراماند. ضمن اينکه پرستاران در ساير کشورهاي جهان، ردهبندي شده و در حيطه وظايف خودفعاليت ميکنند درحاليکه در کشور ما، کسي که دکتراي پرستاري دارد با فرد داراي ديپلم بهياري، تفاوتي ندارد. از سوي ديگر، مبلغ دريافتي پرستاران در کشوري مثل آلمان براي حدود ۱۴۰ ساعت کار است ولي در ايران، مبلغ دريافتي براي فعاليتي بالاتر از ۲۰۰ ساعت کار است، حتي حجم کار در کانادا و آلمان بسيار کمتر است و هيچگاه بيشتر از ۶ بيمار را به يک پرستار نميسپارند، حال تصور کنيد که پرستار ما براي ۳۹۲ ساعت کار در سيستم دولتي، حدود ۲ تا 2/5 ميليون تومان دريافت ميکند و اين ميزان در کشورهاي پيشرفته و نسبتا پيشرفته بالاي ۱۲ ميليون تومان است».
به روايت، «محمد شريفيمقدم»، دبيرکل خانه پرستاري، بسياري از پرستاران ما در پايتخت زير ۳ ميليون تومان دريافتي دارند اما در کشورهايي مثل کانادا و استراليا، باتوجه به ردهبنديهاي مرسوم، به طور ميانگين بين ۴تا ۸ هزار دلار، حقوق پرداخت ميشود و حال با چه اعتماد به نفسي آييننامهاي براي جذب نيروي خارجي، تدوين شده؟
او پيش از پاسخ به اين پرسش، حقوق ۴ هزار دلاري را معادل ۴۰ ميليون تومان ميداند و از شان و احترام اجتماعي بالاي پرستاران در ساير نقاط جهان به عنوان نقطه مثبت و دلگرم کننده ياد ميکند. اما در مقام مقايسه، پرستاران در ايران، نه احترامي دارند و نه مزايايي، ماهيانه ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان کارانه دريافت ميکنند که گاهي بيشتر از ۱۰ ماه پرداخت آن به تعويق ميافتد و تاسفبارتر اينکه، در يک بخش، براي ۳۰ بيمار، يک پرستار مي گذارند و اين مسئله باعث تشديد خطاهاي پرستاري و از دست رفتن جان بيمار ميشود.
حال با اين وصف، براي جبران کاستيهاي موجود، با تدوين پيشنويس آييننامه به دنبال جذب پرستار خارجي هستند! شريفي مقدم معتقد است: «معاون پرستاري به دليل اينکه تحت فشار افکار عمومي قرار گرفت، نسبت به اين خبر، حساسيت زيادي نشان داد و مدتي بعد اين خبر را از اساس تکذيب کرد اما تکذيب او به نوعي، حکم تاييد را داشت، چرا که در متن خبر با صراحت ذکر شده بود، پيشنويس اين آييننامه تهيه شده و بهکارگيري پرستاران خارجي، از تعداد انگشتان يک دست هم فراتر نميرود».
تکذيبي که مثل تاييد است
اين تصميم حتي اگر عملي هم نشود، بازهم براي جامعه پرستاري جاي سوال است، وقتي ميخواهيم تخصصي را وارد کنيم، طبيعتا متخصص بايد در کشور وجود نداشته باشد. درحال حاضر حداقل آمار پرستاران بيکار ۲۰ هزار نفر است و سالانه حدود ۱۲ هزار نفر در اين رشته فارغالتحصيل ميشوند و وزارت بهداشت ظرفيت پذيرش دانشجويان پرستاري را طي ۴ سال گذشته دو برابر کرده است. آنطور که دبيرکل خانه پرستاري ميگويد: «تعداد دانشکدههاي پرستاري به ۲۰۰ مورد رسيده و در واقع دانشکدههاي پرستاري، بالاترين تعداد دانشکدههاي گروههاي مختلف را به خود اختصاص دادهاند، با اين حال، چرا به جاي جذب آنها، به دنبال استخدام پرستار خارجي هستيم»؟
پر واضح است که مردم نه تنها خدمات مورد نياز درماني را دريافت نميکنند بلکه خسارتهاي جاني و مالي ميبينند، اما آيا راهکار رفع چنين بحراني، استخدام پرستار خارجي است؟ وزارت بهداشت هيچگونه ارادهاي براي حل مشکلات پرستاران ندارد و نيروهاي تازه نفس را به کار نميگيرد و تدوين پيشنويس آييننامه براي جذب اتباع بيگانه، حاصلي جز تضعيف و تخريب حرفه پرستاري ندارد.
«مريم حضرتي»، معان پرستاري وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي به اين مسئله واکنش نشان داده و موضوع را از اساس تکذيب ميکند، اما در عين حال از جذب چند پرستار متقاضي کار افغان که تربيت شده ايران هستند و در اين کشور تحصيل کردهاند، خبر مي دهد. براين اساس پيشنويس آييننامه مکتوب شده و هنوز هيچ پرستار خارجي استخدام نشده زيرا چنين مسائلي بايد از قوانين کشوري تبعيت کند.
به رغم اين سخنان، «رامين عوضپور»، مشاور معاون پرستاري وزارت بهداشت در امور دانشگاههاي علوم پزشکي کشور، گفته است: «تهيه پيشنويس آييننامه به اين معنا نبوده است که ما تاکنون پرستار فعال غيرايراني در سيستم بهداشت و درمان ايران نداشتهايم. قبلا به صورت غيررسمي اين اتفاق ميافتاد. گاهي با ما مکاتبه ميشد و در جاهايي که اتباع ايراني نبودند و صلاحيت فرد مورد نظر تاييد ميشد و با ذکر همه شرايط، مجوز داده ميشد. با توجه به اينکه ديديم درخواست گروهي از افرادي که در ايران مقيم ميشوند را ميتوانيم پاسخ دهيم، تصميم گرفتيم که اين پيشنويس را تهيه و اين دغدغه اتباع مقيم کشور مرتفع شود، اما اينکه به نتيجه برسد يا نه و اينکه کي به ثمر بنشيند همه به قوانين کشور بستگي دارد و مهمتر اينکه وقتي بحث اتباع بيگانه است بحثهاي امنيتي هم مطرح ميشود».
وزارت بهداشت طي چهار سال، پرستاري استخدام نکرده!
مريم حضرتي در ادامه سخنانش، تاکيد ميکند که اين آيين نامه هنوز نهايي شده و فقط در حد پيشنويس است و در عين حال بيکاري ۲۰ هزار پرستار را تکذيب کرده و ميگويد: «در حال حاضر ۵ هزار پرستار استخدام شده اند و اگر ۹ هزار نفر ديگر براي سال آينده استخدام شوند تا سال ۱۴۰۴ به آمار مطلوبي از لحاظ تعداد پرستار خواهيم رسيد».
«شريفي مقدم»، با نپذيرفتن اين گفتهها، به فارغالتحصيلي ۱۲ هزار پرستار در سال اشاره دارد که طي ۵ سال، ۶۰ هزار پرستار را شامل ميشوند، «حال بايد پرسيد، وزارت بهداشت، چقدر از اين تعداد را جذب کرده است؟ ما در طي ۵ سال گذشته ۵۰ تا ۶۰ هزار پرستار فارغالتحصيل داشته ايم و ميزان جذب آنها در وزارت بهداشت، کمتر از ۱۰ هزار تاست. حتي اگر ۲۰ هزار جذب هم داشته باشيم بازهم ۳۰ تا ۴۰ هزار پرستار بيکار ميمانند. ما سه سال است که درگير جذب ۲۰ هزار پرستاريم که ابتدا قرار بود ۲۰ هزار نيرو در سال جذب شوند و دوباره گفتند اين تعداد بايد ظرف ۲ سال جذب شوند. بعد گفتند سالي ۱۰ هزار و اين رقم به ۹ هزار جذب تقليل يافت و در اقدامي حيرت برانگيز، اين آمار ۲۰ هزار نفري را به حدود ۴ هزار جذب کاهش دادهاند در صورتي که تعداد زيادي پرستار هم بازنشسته ميشوند، اکنون ۴ سال است که وزارت بهداشت، هيچ پرستاري استخدام نکرده و اگر پرستاري هم جذب شده براي بيمارستانها و تختهاي جديد بوده است».
او تصريح مي کند، «معاون پرستاري به اين بهانه که در برخي از نقاط کشور ما بيمارستانهايي بدون پرستار وجود دارد، اقدام به تدوين آييننامه براي جذب پرستاران خارجي کرده است، حال آنکه تنها يک بيمارستان در مرز ايرانشهر و جيرفت چنين شرايطي را دارد و تنها به ۵ يا ۶ پرستار نياز دارد، آيا براي اين تعداد انگشتشمار بايد دستورالعمل تهيه کرد؟ بيترديد اهداف ديگري پشت سر اين ماجرا بوده است. پرستاران ما از ايران به كانادا ميروند و هواي سرد و سختيهاي اين منطقه را تحمل مي کنند، به خاطر اينکه وضعيت پرداختي آنجا مناسب است و ۳ تا ۴ هزار دلار ميپردازند. اگر در همين مناطق محروم که کمبود پرستار وجود دارد، به جاي حقوق 2/5 ميليوني، ۵ ميليون تومان بپردازند، پرستاران ما استقبال خواهند کرد». مطابق استانداردهاي جهاني، در کشورهاي اروپايي به تعداد جمعيت، پرستار را ميسنجند، به عبارت ديگر به ازاء هر هزار نفر جمعيت، حداقل ۱۰ پرستار دارند. شاهد مثال آن، بلژيک و سوئد است که به ترتيب داراي ۱۱ و۱۰ پرستارند و اين رقم در آمريکا ۹ نفر را شامل ميشود. معمولا ميانگين متوسط جهاني، ۶ پرستار و پايينترين آن ۳ پرستار است. يعني اگر مردم ما بخواهند حداقل مراقبت را دريافت کنند، بايد به ازاء هر هزار نفر جمعيت، ۳ پرستار داشته باشيم که در حال حاضر اين ميزان، 1/5 است.
«شريفي مقدم» بر اين مسئله اذعان ميکند که «اگر جمعيت پرستاري ما دو برابر شود، تازه مردم ما حداقل مراقبت را دريافت ميکنند. کشورهايي مثل ارمنستان و گرجستان به ازاء هر هزار نفر جمعيت، ۸ پرستار دارند يعني داراي استاندارد متوسط جهاني هستند. به همين دليل مردم ما زيان ميبينند و معاونت پرستاري اگر ميخواهد دستورالعمل تهيه کند و به فکر تامين نيروست، حداقل از همان جمعيت۲۰ هزار بيکاري استفاده کند که در انتظار شغلاند. وقتي در يک بخش، با ۲۵ بيمار به جاي ۴ پرستار، ۲ پرستار ميگذارند، يعني فاجعه اتفاق افتاده، اين پرستار تا يک مدتي ميتواند حداکثر انرژي اش را بگذارد، بعد از مدتي مستهلک ميشود و حاصل آن مهاجرت نيرو است، يعني درست وقتي باتجربه ميشوند به دليل فشارکار مضاعف و ناکافي بودن حقوق و مزايا، به کشورهايي نظير دانمارک و آلمان مهاجرت ميکنند. ناگفته نماند که کشورهاي حوزه خليج فارس، اروپا و کانادا و ژاپن به دليل نداشتن پرستار و براي اينکه شاخصههايشان را در حد استاندارد نگه دارند، اقدام به جذب پرستار ميکنند. همان طور که اشاره داشتم در سوئد، به ازاء هر هزار نفر جمعيت، ۹ پرستار وجود دارد و تلاش ميکنند اين ميزان را به ۱۰ پرستار برسانند و از آنجايي که نيرويي براي جذب ندارند، با ارائه مشوقهاي لازم، از نيروهاي خارجي بهره ميبرند».
منبع: رسالت
نظرات