تجارتنیوز گزارش میدهد:
۸ سوال مهم درباره بیماری کرونا / رابطه ترس و اضطراب با کرونا / هشدار افسردگی پس از کرونا
یک پزشک فوق تخصص ریه و یک روانپزشک، به بررسی ابعاد مختلف جسمی و روانی همهگیری کرونا پرداختهاند. آنها به هشت سوال مهم درباره کرونا پاسخ دادهاند و به مسائلی پرداختهاند که تاکنون در بحران کرونا کمتر به آنها اشاره شده است.
به گزارش تجارتنیوز ، هر روز ابعاد جدیدی از بیماری کرونا مورد بحث قرار میگیرد.
رامین سامی، پزشک فوق تخصص ریه، عضو هیات علمی دانشگاه علومپزشکی اصفهان رییس بیمارستان خورشید به همراه حافظ باجغلی، روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی به بررسی ابعاد مختلف جسمی و روانی همهگیری کرونا پراختهاند. آنها به هشت سوال مهم درباره کرونا پاسخ دادهاند و به مسائلی پرداختهاند که تاکنون در بحران کرونا کمتر به آنها اشاره شده است. چکیدهای از این میزگرد که در روزنامه شرق منتشر شده در قالب پاسخ به هشت سوال مهم درباره کرونا را در زیر میخوانید:
۱- علت بالا بودن نسبت مرگ به مبتلایان در ایران چیست؟
رامین سامی : بالاتر به نظر رسیدن نسبت مرگ و میر به تعداد مبتلایان در ایران ناشی از این است که ما برای همهی موارد کرونا تست تشخیصی نمیدهیم. در واقع در بروز همهگیری نیاز به تشخیص همهی موارد مشکوک نیست. میزان تشخیص بیماران واقعی در جوامع مختلف بر اساس سیاستهای تشخیصی آن جامعه متفاوت است. اما میزان مرگ و میر مشخص است.
بنابراین صورت کسر قابل اندازهگیری است؛ درحالی که مخرج کسر تابعی از شرایط جوامع مختلف است. موارد خفیف و تحت بالینی زیادی هستند که مورد آزمایش قرار نگرفتهاند و در مخرج این کسر وارد نشدهاند. به همین دلیل میزان کشندگی این بیماری در ایران بالا تصور شده است.
زمانی انجام یک تست تشخیصی ضروری است که درمان فرد را تحت تاثیر قرار بدهد. اگر انجام دادن یا ندادن یک تست تاثیر چندانی در روند درمانی یک فرد نداشته باشد، نیاز به انجام تست نیست. بنابراین به نظر میرسد در بیمارانی که قرار است به صورت سرپایی درمان شوند انجام تست ضرورتی نداشتهباشد.
۲- ماسک در کنترل کرونا تا چه اندازه موثر است؟
رامین سامی: بعضی از میکروبها یا ویروسها مانند سل و آنفلوانزا «آئروسل» هستند، یعنی به دلیل وزن پایین در هوا معلق و قابل استنشاق هستند؛ در حالیکه بعضی از ویروسها مانند کرونا «دراپلت» هستند، یعنی به دلیل وزن بالا به زودی روی زمین و سطوح مینشینند و راه انتقال آنها بیشتر با تماس دست صورت میگیرد. هرچند شواهدی مبنی بر آئروسل بودن کرونا مطرح شده ولی شواهد قویتر نشان میدهد که این ویروس بیشتر به صورت «دراپلت» وجود دارد و شستن مرتب دستها مسالهی خیلی مهمتری در کنترل این بیماری است. بنابراین در صورتی که کسی مبتلا شده باشد، برای جلوگیری از ابتلای دیگران حتما باید ماسک بزند.
پرسنل درمانی بیمارستانها که با ترشحات آلودهی تنفسی بیماران در تماس هستند، در هنگام اجرای خدمت ملزم به استفاده از ماسک هستند. همچنین در فضاهای بسته و پرازدحام که خطر استشمام ویروس بیشتر است، استفاده از ماسک مفید است. اما در موارد دیگر استفاده از ماسک کمک زیادی به پیشگیری از ابتلا نمیکند.
۳- ترس از کرونا چقدر جدی است؟
رامین سامی: در حال حاضر استرس این بیماری به قدری زیاد شده که به دنبال آن افراد به خودشان آسیبهایی میزنند که ربطی به کرونا ندارد. یکی از پرسنل یکی از بیمارستانها به خاطر بیقراری ناشی از ترس کرونا موقع خونگیری از یک بیمار مبتلا به هپاتیت سی سوزن در دستش فرو رفت. این فرد دچار کرونا نشد ولی خودش را در معرض خطر بزرگتری قرار داد. آنچه من به صورت روزانه میبینم این است که ترس از کرونا از خود کرونا آسیبرسانتر شدهاست. مراجعات مردم به بیمارستانها و کلینیکها خیلی زیاد و گاهی بیمورد است. مراجعه بسیار زیاد مردم به بیمارستانها به دنبال هر سرماخوردگی سادهای با علایم خفیف تبدیل به یک معضل شده و خودش به انتشار بیشتر این ویروس دامن میزند. از طرفی استرس میتواند سیستم ایمنی را ضعیف کند.
۴ - ترس از کرونا سازنده یا مخرب است؟
حافظ باجغلی: مردم ایران به دنبال این همهگیری ویروسی در معرض یک تهدید جمعی قرار گرفتهاند. این وضعیت ما را با ترسهای درونی که معمولا آنها را در جریان زندگی روزمره سرکوب میکنیم روبه رو میکند. تصویر قدرتمند دروغینی که برای خود ساختهایم از هم میپاشد و میفهمیم که به سادگی میتوانیم مغلوب یک ویروس بشویم.
از طرفی «توهم همه کار توانی» زدوده میشود و ما با این اضطراب عمیق مواجه میشویم که گاهی نمیتوانیم کنترل زیادی روی اوضاع داشته باشیم. البته اینها ترسهای جدیدی نیستند. همه ما در پنهانیترین لایههای ناخودآگاه مان این ترسها را تجربه میکنیم، اما معمولا با ساز و کارهای دفاعی اجازه ورود آنها را به سطح خودآگاه نمیدهیم. در شرایط بحرانی این ساز و کارهای دفاعی را از دست میدهیم و با واقعیتهای سهمگینی که همیشه بودهاند اما انکارشان میکردهایم مواجه میشویم. البته وقتی از تهدید جمعی صحبت میکنیم داستان از نظر روانشناختی کمی پیچیدهتر میشود. علت آن مسری بودن ترس است. ترس، ترس میآورد و ترس، به تشدید و گسترش ترس دامن میزند.
در یک تهدید جمعی مانند اپیدمی ویروسی، پیش از آنکه ویروس واقعی انتشار یابد، ترس ناشی از آن با سرعت و شدت بیشتری همهگیر میشود. یعنی ما اینجا با دو همهگیری مواجه هستیم: همهگیری ویروسی و همهگیری اضطراب. این اضطراب تا حد زیادی سازنده و محافظت کننده است و به احتیاط بیشتر منجر میشود ولی از جایی به بعد آسیبرسان و غیر سازنده میشود.
یکی از خطرهای پنهانی هر بحران این است که یک بحران سلامت روان روی آن سوار شود.
۵ - دولتها حق دارند قرنطینه کنند؟
حافظ باجغلی: رفتارهای اشتباه از طرف مسوولان آسیبهای جدی به اعتماد مردم وارد میکند. مثلاً یکی از مسوولان در صحبت هایش گفته قرنطینه مربوط به قرون وسطی است. در حالی که هر کسی میتواند با یک جستوجوی اینترنتی ببیند که قانون قرنطینه در کشورهای پیشرفته وجود دارد. درست است که قرنطینه ملاحظات حقوقی زیادی دارد و در واقع در شرایطی مخالف آزادی شهروندی است، ولی در صورتی که دلایل علمی مبتنی بر شواهد برای آن وجود داشته باشد و به تایید وزارت بهداشت کشورها برسد، دولتها حق دارند که برای کنترل بیماری در شرایطی دست به قرنطینه بزنند. وقتی مردم ببینند که مسوولان به این سادگی چشمشان را روی واقعیتهای جهانی میبندند، طبیعی است که اعتمادشان سلب میشود.
۶ - تاثیر استرس بر مسری بودن کرونا چقدر است؟
حافظ باجغلی: البته با یقین نمیتوان در مورد تاثیر استرس بر مسری بودن کرونا اظهار نظر کرد و نیاز به مطالعات بیشتری دارد. اما آنچه با یقین میتوان گفت، شیوع بیشتر رفتارهای ناسازگارانه به دنبال ترس از بیماری است. این ترس میتواند به عدم تمرکز در رانندگی و تصادفات منجر شود، بیاحتیاطیها و آسیبهای شغلی به ویژه شغلهای حساس را در پی داشته باشد، آسیبهای خانوادگی در پی داشته باشد و در مجموع پیامدهای زیادی ایجاد کند که به طور مستقیم مرتبط با کرونا نباشند. از این منظر ترس ناشی از بیماری میتواند در ابعاد وسیع پیامدهای خطرناک و گاهی جبرانناپذیر به دنبال داشته باشد.
البته این واقعیت را باید در نظر داشت که آمادهباش بودن برای مقابله با یک بیماری واگیر دار حتما اضطراب عمومی را بیشتر میکند. این اضطراب تا حدی طبیعی و لازم است. اما صحبت سر مرز بندی آن است. سوال مهم این است که از کجا به بعد این اضطراب از حالت کارکردیاش خارج و تبدیل به یک اضطراب آسیبرسان میشود. البته برای ما روانپزشکان هم این مرزبندیها در این شرایط سخت است؛ علتش این است که تعاریف ما عوض شده است. مثلاً من اگر دو هفتهی گذشته مراجعی میداشتم که به من میگفت روزانه بیست بار و هر بار بیست ثانیه دستانم را با آب و صابون میشویم و این وسط چندین بار هم دستم را با الکل ضد عفونی میکنم، حتما با تشخیص اختلال وسواسی-اجباری شدید برایش درمان را شروع میکردم، درصورتیکه در شرایط فعلی این یک رفتار نرمال است.
۷- افسردگی پس از کرونا چقدر جدی است؟
حافظ باجغلی: یکی از خطرهای پنهانی هر بحران این است که یک بحران سلامت روان روی آن سوار شود و مانند یک گلوله برفی خودش، خودش را بزرگتر کند. تمام این توصیههای بهداشتی باید جدی گرفته شوند اما به هیچ روی نباید اجازه بدهیم که روی زندگی نرمال ما تاثیر زیادی بگذارد. در این شرایط در صورتی که علایم سرماخوردگی، ولو در حد خفیف داشته باشیم خوب است که از نزدیکان مان دوری کنیم یا با رعایت اصول بهداشتی از فاصله با آنها صحبت کنیم. اما آنهایی که علامت ندارند نباید به خاطر ترس از انتقال عفونت خودشان را از موهبت روابط انسانی محروم کنند و بحران بزرگتری را که همان افسردگی و اضطراب است در خودشان ایجاد کنند.
من حتی کسانی را میبینم که از ترس انتقال عفونت به دیدن پدر یا مادرشان هم نمیروند. این ترسها آسیبهای جدی به سلامت روانی ما وارد میکند. بخش مهمی از عملکرد روانی-اجتماعی ما روابط بین فردی است و باید بتوانیم با رعایت جوانب احتیاط این عملکرد را در خودمان حفظ کنیم.
۸ - مردم چه کنند؟
رامین سامی: برخورد ما با بیماری کرونا باعث شدهاست اگر عوارض ناشی از استرس کرونا بیش از خود کرونا نباشد، کمتر از آن نیست. توصیهی من به مردم عزیز این است که بهجای رصدکردن روزانه آمار مبتلایان و مرگ و میر ناشی از آن، پیامهای بهداشتی متخصصان و مراجع ذیصلاح را دنبال کنند، بهداشت فردی را رعایت کنند، دستهایشان را مرتب بشویند، از تماس با افراد آلوده دوری کنند، در مکانهای در پر ازدحام تجمع نکنند و با رعایت این اصول سعی کنند زندگی عادی خود را ادامه دهند.
حافظ باجغلی: یکی از عوارض بحرانهای سلامت شیوع اخبار نادرست و نادقیق است. این شایعهها و اظهار نظرهای اشتباه باید جدی گرفتهشوند و حتما باید بخشی از دستورالعمل مدیریت بحران قرار بگیرند.
شیوع این اظهارنظر های اشتباه، باعث میشود دستورهای بهداشتی کارشناسانه در سایه قرار بگیرند. از طرف دیگر این شایعات متاسفانه به تحلیلها یا خبرهای اشتباه محدود نمیشوند. دیده میشود که روشهای درمانی و توصیههای تغذیهای که هیچ پایه و اساس علمی ندارند، و گاهی حتی ضدعلم هستند، در جامعه فراگیر میشود و متاسفانه مقابله با آنها آن طور که باید جدی گرفته نمیشود.
نظرات