نقدی بر مناظره دو اقتصاددان/آقای درخشان، روزنامهنگاران منحطاند یا اقتصاد؟
دوشنبه شب و در جریان مناظره برنامه تلویزیونی جهانآرا، دکتر مسعود درخشان، روزنامهنگاران را «منحط» خطاب کرد. این یادداشت، نقدی بر این اظهارات است.
بعد از گذشت هفت ماه از آن روزها، گویی دیگر چندان عجیب نیست که اقتصاددانی در مناظره با اقتصاددانی دیگر، جامعه روزنامهنگاری ایران را با الفاظی چون «روزنامهنگاران منحط» مورد حمله قرار دهد؛ این توهین اما شبِ گذشته و از آنتن صداوسیما و در مقابل چشم بینندههای مناظره جهانآرا اتفاق افتاد و تا این لحظه هیچ واکنشی نه از سوی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و نه از سوی صنف روزنامهنگاران نداشته است.
دکتر مسعود درخشان در بخشی از مناظره دیشب خود، درست آنجا که پس از سالها داعیه دفاع از اقتصاد اسلامی، نتوانست تعریف درستی از این ترکیب ارائه کند، به جای پاسخ به سوال روشنِ دکتر غنینژاد از کوره در رفت و روزنامهنگاران ایران را «منحط» خواند.
وضعِ روزنامهنگاری در ایران از شهریورماه سال گذشته و با فشار به رسانهها به اندازهای وخیم شده که دیگر حتی از مرحله «مرغِ عزا و عروسی» هم افول کرده و به موقعیتی رسیده که یک استاد دانشگاه و فردی با این میزان نزدیکی به دولت مستقر به خودش اجازه میدهد به جای پاسخ به سوال، این جامعه را هدف قرار دهد.
نکته مهم درباره کسی که در آنتن زنده به روزنامهنگاران توهین کرده، جایگاه او در اقتصاد کشور نیست که وقتی انبوهِ مقالات و کتابهایشان را در کنار حمایت ایشان از کاندیداتوری چهرههایی چون محسن رضایی، سعید جلیلی و … قرار دهیم، وضع روشن میشود. نکته، جایگاه او در سیستم آموزشی کشور است. دکتر مسعود درخشان بر اساس اطلاعات موجود در سایتشان، استاد تمام اقتصاد، بنیانگذار و رئیس سابق دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق علیهالسلام و برنده انواع و اقسامِ کتابهای سال و کنگرهها هستند و این یعنی، چنین تفکری که روزنامهنگاران را منحط میداند به صدها و بلکه هزاران دانشجوی اقتصاد درس میدهد.
نکته دیگری که زخمِ این توهین را کاریتر میکند، مقایسه کارنامه اقتصاد کشور با کارنامه رسانه و مطبوعات در ایران است. اگر اقتصاددانانی چون درخشان را یکی از عواملِ اثرگذار در وضعیت امروز اقتصاد کشور بدانیم، کارنامه مطبوعات در چهلسال اخیر نشاندهنده این واقعیت است که روزنامهنگاری در این کشور با وجود تمام دیوارها، سدها و محدودیتها و البته چنین اظهارنظرهایی به کار خود ادامه داده و تلاش کرده که مرجعیت رسانهای را به کشور بازگرداند، اتفاقی که لااقل در حوزه اقتصاد نیافتاده و کارنامه اقتصادی انقلاب بر اساس آخرین گزارش بانک مرکزی با چهار دهه تورم و واردکردن سختترین مصائب بر دوش مردم همراه بوده تا جایی که حتی در چهل و پنجمین سال از انقلاب، شعار سال مهار تورم اعلام شده است.
اگر آقای دکتر درخشان به معنی کلمه «منحط» در فرهنگ فارسی معین مراجعه کنند، درخواهند یافت که آنچه «انحطاط یابنده» و «پست شونده» است نه روزنامهنگاران و روزنامهنگاری در ایران، بلکه وضعیت معاش مردم است که محبوس سیستم آزمون و خطا شده است.
بعید است که دیگر بدنه لاغر و فرسوده روزنامهنگاری کشور بتواند در چنین شرایطی نسبت به استفاده یک استاد دانشگاه از لفظ «روزنامهنگاران منحط» واکنشی مناسب نشان دهد، چه، این روزها، انتساب چنین الفاظی به خط مقدمِ اطلاعرسانی کشور به یک رسم و عادت بدل شده و روزنامهنگاران به جای پرداختن به رسالت خود در مکاشفه مشکلات و چالشهای جامعه، ناچارند بابت هر آنچه مینویسند و نمینویسند جواب پس بدهند.
آقای درخشان در حالی روزنامهنگاران را منحط میخواند که حداقل در همین دولت سیزدهم، رسانهها با افشای فساد در چند پرونده بزرگ دولتی، از فرصتسوزی و سرمایهسوزی کشور ممانعت به عمل آوردند. مصادف شدن اتفاقی اظهارات درخشان علیه روزنامهنگاران کشور با پنجم اردیبهشتماه، سالروز توقیف دوازده نشریه و رسانه در سال 1379 را نیز نمیتوان از نظر دور کرد؛ آیا آنچه امروز به عنوان فساد در اقتصاد کشور شناخته میشود در صورت آزادی مطبوعات و انجام رسالتِ نظارتی خبرنگاران باز هم وجود داشت؟
بعید است که صداوسیما به خاطر اظهارات مهمانِ خود در یک برنامه تخصصی، از جامعه روزنامهنگاران عذرخواهی کند، چه اگر این طور بود لااقل در هفته گذشته این رسانه باید به دلیل تولیداتش از دوتارنوازانِ خراسان شمالی، بخشیهای خراسان و … عذرخواهی میکرد. با این همه اگر فردی از سازندگان آن برنامه یا از نزدیکان دکتر درخشان خواست قدمی برای عذرخواهی پیش بگذارد، ضمن احترام به این اقدام، از او درخواست میکنم برای آزادی همکاران در بندمان دعا کند و پا پیش بگذارد.
نظرات