این اشتباه اقتصادی شاه منجر به انقلاب ۱۳۵۷ شد
سال ۵۲ با پنج برابر شدن ناگهانی قیمت نفت، شاه دستور داد بودجه سال ۵۳ دو برابر شود . کارشناسان دلسوز و باسواد سازمان برنامه و بودجه استدلال علمی آوردند که اینکار نهایتاً به فاجعه ختم خواهد شد .
کارشناسان میگفتند میتوان به راحتی یک شبه بودجه را دو برابر کرد ولی نمیتوان نیروی انسانی متخصص و ماهر ، جاده، بندر، تولید برق، سیمان و غیره را یک شبه دو برابر کرد، تزریق پول شرط لازم برای توسعه اقتصادی هست ولی قطعاً کافی نیست .
اگر بدون برنامه و بی حساب و کتاب در بدنه جامعه تزریق پول داشته باشیم، اینکار در نهایت منجر به افزایش نقدینگی، تورم، رکود، گسترش فساد، بیکاری، حاشیه نشینی و اتلاف منابع خواهد شد. کارشناسان سال ۵۲ یعنی پنج سال قبل از شکل گیری انقلاب به شاه هشدار انقلاب را میدادند و میگفتند: این پولها پا درآورده، به خیابان میآیند و انقلاب خواهد شد.
ولی شاه خودش را عقل کل عالم میدانست و گوشش به حرف و نصیحت کارشناسان بدهکار نبود، شاه شروع به تمسخر و تحقیر کارشناسان کرد و حتی آنها را به کمونیست بودن هم متهم کرد، شاه لجبازتر از این حرفها بود و افزایش بودجه را حتی بیشتر از قبل هم کرد. شاه میگفت: سیاستمدار نباید به حرف اقتصاددانها گوش کند.
اما اقتصاد جای لجبازی نیست، آنچه کارشناسان پیش بینی کردند بعد از مدت کوتاهی تماما اتفاق افتاد. تورم بالا رفت، بیکاری اوج گرفت، رکود مملکت را فراگرفت، حاشیه نشینی زیاد شد، فساد هر روز چهره جدید خود را نشان میداد و به طور خلاصه طرحهای بلند پروازانه شاه نیمه تمام رها شدند.
مشکلات کم کم زیاد شد، در سال ۵۶ سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد به این نتیجه رسیدند که گزارشی کامل از وضعیت موجود تهیه کنند و به شاه ارائه دهند تا شاه مملکت را نسبت به وخامت اوضاع آگاه کنند.
عبدالمجید مجیدی رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه بعد از خواندن گزارش نهایی چنان محتوای آن را تیره و تار می بیند که تا مرز سکته قلبی هم پیش میرود و به آموزگار میگوید حالا چه کسی جرئت میکند گزارش را به استحضار اعلیحضرت برساند؟ آموزگار جواب میدهد هیچکس، هیچ از جان گذشتهای داوطلب رساندن این گزارش به شاه نمیشود!!
آن گزارش هیچوقت به دست شاه نرسید. اگر در بین آن همه مسئول بله قربان گوی اطراف شاه یک انسان شجاع پیدا میشد که گزارش را به دست شاه برساند و اگر شاه شهامت خواندن آن گزارش را به خود میداد و اگر دست از لجبازی بر میداشت و ظرفیت پذیرش تردید در درستی تصمیمات قبلی خود را پیدا میکرد، شاید سرنوشت ما طور دیگری رقم میخورد.
منبع: تاریخ ایرانی
نظرات