هفت نکته درباره خروج سرمایه
1- سرمایه چگونه از کشور خارج میشود؟ از سه راه. بخشی از خروج سرمایه از طریق جابهجایی فیزیکی ارز و سکه در مرز صورت میگیرد. بخشی دیگر از سرمایه با تبدیل به سکه و ارز، از گردش اقتصاد خارج میشود، حتی وقتی در گاوصندوقهای داخل کشور نگهداری میشود. چون این سرمایه از بخش مولد اقتصاد خارج شده، عملا خروج سرمایه است. عمده خروج سرمایه از راه سوم که برنگشتن درآمد صادراتی باشد، صورت میگیرد.
2- چه اتفاقی برای درآمد صادراتی میافتد؟ عمدتا در حسابهای بانکی خارجی پارک میشود، بخشی هم تبدیل به دارایی در خارج از کشور میشود، مثل سهام شرکتهای خارجی یا املاک و مستغلات و غیره.
3- فرق خروج فیزیکی سرمایه، در گاوصندوق گذاشتن سکه و ارز و برنگشتن درآمد صادراتی چیست؟ از منظر اقتصاد کلان، فرق عمدهای ندارند. در هر سه حالت، سرمایه از فعالیت مولد اقتصادی کشور خارج شده. هر سه، عامل رکود اقتصادی در آینده و افزایش بیکاری هستند.
در جزییات فرقهایی دارند. مثلا در بلندمدت، احتمال بازگشت سرمایهای که فیزیکی خارج شده خیلی کمتر است. اما ارز و سکهای که در پستوی منازل پنهان شده، راحتتر به اقتصاد برمیگردد.
4 - پس خروج فیزیکی سرمایه بدتر است؟ نه لزوما! بخشی از خروج فیزیکی ارز، برای این است که در کشورهای همجوار، پایه حواله ارزی و برای واردات استفاده شود. سرمایهای که به این منظور خارج میشود، از طریق کالای وارداتی به کشور برمیگردد.
5- چگونه سرمایه را به بخش مولد اقتصاد برگردانیم؟ سود سرمایهگذاری در ارز را با سود سرمایهگذاریهای مولد متناسب کنیم.
6- مگر الان متناسب نیستند؟ با قیمتهایی که بانکمرکزی تعیین کرده، سود پیش خرید سکه، چه یک ماهه، چه یک ساله، هیچ تناسبی با سود سرمایهگذاری مولد در کشور ندارد. نرخ ۴۲۰۰ تومانی هم قیمت واقعی دلار نیست. خرید دلار ۴۲۰۰ تومان یا حتی گرانتر، سرمایهگذاری پر نفعی است.
7- قیمت واقعی دلار چقدر است؟ هیچکس نمیداند! فقط بازار میداند. همگی اذعان داریم، ۴۲۰۰ تومان نرخ واقعی نیست. اما از تقاضای بالای بازار برای ارز برمیآید که قیمت تعادلی حدود ۶۰۰۰ تومن هم نیست.
در پنج سال گذشته، حجم ریال سه برابر شده اما قیمت دلار دو برابر هم نشده. این یعنی هنوز سرمایهگذاری در ارز خیلی سود دارد. لذا میتوان فهمید چرا عطش بازار ریالی، برای دلار و سایر ارزها باقی است.
هر وقت قیمت ارز تا سطح تعادلی افزایش پیدا کرد، دیگر از آنجا به بعد سود زیادی نخواهد داشت. همین که انتظار از سود آینده ارز کم شود، به دنبال سود بالا در بازارهای دیگر، ارز و سکه از گاوصندوقها خارج شده و به فروش میرسند. با تعادلی شدن قیمتها، ارز از حسابهای بانکی آن سوی مرز خارج شده، در قالب کالای وارداتی به کشور برمیگردد.
با تعادلی کردن قیمت ارز، سرمایههای خارج شده به کشور بر میگردند. با تعادلی کردن همه قیمتها، انگیزه تولید افزایش پیدا میکند؛ پس سرمایه به بخش مولد اقتصاد بر میگردد. با ورود سرمایه به بخش مولد اقتصاد، شغل ایجاد میشود.
7- نمیشود بهجای تعادلی کردن قیمتها، با پیمانسپاری ارزی جلوی خروج سرمایه را گرفت؟ اگر همه راستگو بودند، فساد دولتی وجود نداشت، رانت نبود، بروکراسی دولتی سریع و با کارآیی بالا عمل میکرد و همه فعالیتها در چارچوب قانون بود، پیمانسپاری ارزی هم کار میکرد.
اما اگر قیمتها تعادلی نبود، با الزام به پیمانسپاری ارزی، از یک سو برخی صادرکنندگان در مورد درآمد ارزی صادقانه سخن نمیگفتند، از سوی دیگر، نیاز صادرکنندگان راستگو به وثیقه، میزان صادرات آنها را کاهش میداد. اگرچه خیلی از کارمندان دولت صادقانه زحمت میکشند، اما برخی ممکن است با رشوهگیری فایده پیمانسپاری را از بین ببرند. اگرچه فعالیت عمده مردم قانونی است اما با پیمانسپاری، امکان دارد برخی به قاچاق رو بیاورند تا فعالیت غیرقانونی کشور افزایش پیدا کند.
با پیمانسپاری ارزی، فساد بیشتر میشود، رانت زیاد میشود، قاچاق بیشتر میشود، موانع کسب و کار بیشتر میشود و بیکاری بیشتر میشود.
با تعادلی کردن قیمت ارز، سرمایه به کشور بر میگردد، قاچاق کم میشود، صادرات تسهیل میشود، فساد کم میشود، حجم صادرات در بلندمدت افزایش پیدا میکند و اشتغالزایی صورت میگیرد.
منبع:کانال وقایع اقتصادیه - پویا ناظران
نظرات