فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۳۵۴۸۷۵

اکونومیست این هفته چه موضوعاتی را بررسی کرد:

چین چطور ثروتمندتر می‌شود؟

چین چطور ثروتمندتر می‌شود؟

اکونومیست در سرمقاله تازه‌ترین شماره خود در بیست و سوم فوریه با اشاره به لزوم ایجاد اصلاحات اقتصادی در چین می‌نویسد: آنچه در معرض خطر قرار دارد، مسیر اقتصاد 14 تریلیون دلاری چین است. اگر اقتصاد چین لیبرال‌تر باشد، این کشور می‌تواند در نهایت ثروتمندتر شود و دشمنان کمتری داشته باشد. وقت آن رسیده که رئیس‌جمهور چین تغییر رویه دهد.

طی دو هفته گذشته مذاکره‌کنندگان چینی و آمریکایی در پکن و واشینگتن برای پایان دادن به مناقشات تجاری تا پیش از مهلت مقرر در تلاش بوده‌اند. دونالد ترامپ تهدید کرده، اگر این مذاکرات تا پیش از یکم مارس به سرانجام نرسد، تعرفه‌ها بر واردات کالاهای چینی را از 10 درصد به 25 درصد افزایش خواهد داد. با این حال ممکن است، این زمان برای ادامه مذاکرات تمدید شود.

به گزارش تجارت‌نیوز به نقل از اکونومیست ، آنچه در معرض خطر قرار دارد، مسیر اقتصاد 14 تریلیون دلاری چین است که یکی از مهم‌ترین مسائل مربوط به قرن 21 محسوب می‌شود.

اگرچه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا شروع‌کننده این جنگ تجاری بود، تقریبا تمام جناح‌های آمریکایی بر سر این موضوع که کاپیتالیسم بزرگ دولتی چین یک بازیگر بد در عرصه نظام تجارت جهانی و تهدیدی علیه امنیت است، توافق دارند. بسیاری کشورها در آسیا و اروپا هم با این موضوع موافقند. مهم‌ترین موضوع شکایت‌ها نیز مربوط به نقش دولت چین در تزریق سرمایه‌‌های ارزان به شرکت‌های دولت، قلدری در قبال شرکت‌های خصوصی و نقض حقوق شرکت‌های خارجی است. به این ترتیب، چین به طور قابل توجهی در بازارهای داخلی و خارجی اخلال ایجاد می‌کند.

از جمله پیامدهای الگوی وام‌های بد در چین، سرمایه‌گذاری‌های سنگین و جهت‌گیری‌های دولت می‌توان به روند رو به عقب اقتصاد چین اشاره کرد. رشد اقتصادی این کشور احتمالا در سه ماهه جاری به 6 درصد کاهش یابد که این نرخ بدترین رقم در سه دهه گذشته محسوب می‌شود. اگرچه بسیاری معتقدند که نرخ واقعی از این رقم پایین‌تر است. شی‌جین پینگ، رهبر اتوکرات چین، می‌تواند با باز کردن اقتصاد و محدود کردن دولت، عملکرد اقتصادی را در درون مرزها تقویت کند و برخوردهایی کمتر خصومت‌آمیز از خارج مرزها دریافت کند.

از سال 1980 تاکنون، اقتصاد این کشور با نرخ سالانه 10 درصد رشد کرده و این روند منجر به خروج نزدیک به 800 میلیون نفر از فقر شده است.

رئیس‌جمهور چین اما از محدود کردن دولت و حزبش و همچنین پذیرش درخواست‌های آمریکا بیزار است. به عقیده نویسنده، این روند در بلندمدت منجر به بی‌ثباتی چین می‌شود.

رهبران چین حق دارند که احساس خوبی در مورد اقتصاد این کشور داشته باشند. یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های بزرگ تاریخ از طریق حزب کمونیست چین حاصل شده است. از سال 1980 تاکنون، اقتصاد این کشور با نرخ سالانه 10 درصد رشد کرده و این روند منجر به خروج نزدیک به 800 میلیون نفر از فقر شده است. چین که تا پیش از آن برای تامین غذای خود با مشکل مواجه بود، حالا به بزرگ‌ترین تولیدکننده جهان تبدیل شده است.

قطارها و سیستم‌های پرداخت دیجیتال چین، در مقایسه با آنچه آمریکا عرضه می‌کند، بهتر است. دانشگاه‌های چین در علوم مختلف به دستاوردهای بزرگی رسیده‌اند. علی‌رغم آنکه نابرابری و آلودگی در چین افزایش یافته، اما استانداردهای زندگی هم بالا رفته است.

نویسنده گزارش اکونومیست اما بر این باور است که از زمانی که شی جین پینگ در سال 2013 به قدرت رسید، چین به نوعی پسرفت کرده است. دو دهه پیش آزاد شدن بازارها و اجازه دادن به کارآفرینان برای ایفا کردن نقش‌های بزرگ‌تر چندان دور از ذهن نبود. با این حال، از سال 2013 به بعد، دولت کنترل خود را بر بازار بیشتر کرده است. سهم شرکت‌های دولتی در چین از وام‌های جدید بانکی از 30 درصد به 70 درصد افزایش یافته است. بخش خصوصی دچار خفقان شده و سهم آن از تولید دچار رکود شده است. شرکت‌ها برای آنکه بتوانند برای استخدام و سرمایه‌گذاری تصمیم‌گیری‌های حیاتی و بزرگ داشته‌ باشند باید ارتباط خود با حزب را حفظ کنند.

رگولاتورها و قانونگذاران در بازار سهام دخالت می‌کنند و تحلیل‌های منتقدانه سرکوب می‌شوند. پس از آن که ارزش یوان در سال 2015 کاهش یافت، جریان سرمایه به شدت تحت نظارت قرار گرفت. رئیس‌جمهور چین اما نصایح دنگ شیائوپینگ -سیاستمدار و آغاز اصلاحات در چین- را نادیده گرفته است. او گفته بود: توامندی‌های خود را پنهان کن و منتظر فرصت باش. در عوض، شی جین پینگ با طرح «ساخت چین 2025» تلاش کرد نفوذ خود بر صنایع در حوزه تکنولوژی را افزایش دهد؛ موضوعی که برای کشورهای دیگر هشدار محسوب می‌شود. هرچند که هنوز نتایج آن به طور کامل مشخص نشده است.

سرمایه‌گذاری به 44 درصد از تولید ناخالص داخلی کاهش یافته و جمعییت در سن کار هم کم شده است.

احتمال می‌رود که این رویکرد شی جین پینگ برای مدتی داوم داشته باشد. به طور قطع، هر گاه روند اقتصاد آهسته می‌شود، تزریق محرک‌های مالی شروع می‌شود. در ماه ژانویه بانک‌ها زمان بازپرداخت 477 میلیارد دلار وام را تمدید کردند.

این تغییرات ساختاری اما بر علیه چین است. سرمایه‌گذاری به 44 درصد از تولید ناخالص داخلی کاهش یافته و جمعییت در سن کار هم کم شده است. با افزیش منابعی که صرف پروژه‌های دولتی ناکارآمد می‌شود، رشد تولید آهسته شده است. همچنین با بالا رفتن بدهی‌ها، پرداخت‌های بهره حدود سه‌چهارم وام‌های جدید را تشکیل می‌دهد.

در خارج از کشور هم افزایش موانع تجاری موجب می‌شود که چین نتواند با تکیه بر کشورهای دیگر رشد خود را تضمین کند. سهم چین از صادرات جهانی به سختی به بیش از 13 درصد می‌رسد. در حالی که بازارهای غربی در مورد بزرگ‌ترین و پیشرفته‌ترین شرکت‌های چینی از جمله هوآوی تردید دارند. در حالی که شی جین پینگ، وعده جوان‌سازی بزرگ را داده اما آنچه برای چین باقی مانده آهستگی رشد اقتصادی، افزایش بدهی‌ها و انزوا در حوزه تکنولوژی است.

به عقیده نویسنده، رهبران چین ناکامی‌های پس از جنگ تجاری را دست‌کم گرفته‌اند. آنها تصور می‌کنند که آمریکا می‌تواند تنها با نیرنگ آرام شود و با پایان دوران ریاست‌جمهوری ترامپ جنجال‌ها با ایالات متحده خاتمه می‌یابد. اما واقعیت این است که مذاکره‌کنندگان آمریکایی با حمایت کنگره خواستار ایجاد تغییرات عمیق در اقتصاد چین شده‌اند و به این ترتیب مخالفت غرب با مدل چین فراتر از خواست دونالد ترامپ است.

شی جین پینگ برای مقابله با خصومت خارجی‌ها و جلوگیری از ضعف در داخل، باید با محدود کردن نقش دولت در تخصیص سرمایه شروع کند. بانک‌ها و بازارهای مالی باید آزادانه عمل کنند. شرکت‌های دولتی ناکام باید ورشکسته شوند و سرمایه‌گذاران باید اجازه سرمایه‌گذاری در خارج از کشور را داشته باشند. اگر جریان سرمایه به سمتی برود که مولد کالا و خدمات باشد، رشد بدهی‌های بد هم کاهش خواهد یافت.

احترام به مالکیت معنوی شرکت‌ها در خارج از مرزهای چین و دادن کنترل کامل به شرکت‌های تابعه در داخل مرزها از جمله حقوقی است که چین باید رعایت کند.

رئیس‌جمهور چین همچنین باید سیاست‌های صنعتی چین را تلطیف کند. نویسنده همچنین تاکید می‌کند که چین باید در زمینه خصوصی‌سازی از کشور سنگاپور کپی‌برداری کند.

از سوی دیگر، چین باید از حقوق شرکت‌های خارجی محافظت کند. احترام به مالکیت معنوی شرکت‌ها در خارج از مرزهای چین و دادن کنترل کامل به شرکت‌های تابعه در داخل مرزها از جمله این حقوق است. این مساله در نهایت به نفع چین است که موجب رشد شرکت‌هایش هم می‌شود.

تحت رهبری شی جین پینگ، چین در دام بدهی‌، کنترل دولتی و خصومت خارجی‌ها افتاده است. اگر اقتصاد چین لیبرال‌تر باشد، می‌تواند در نهایت ثروتمندتر شود و دشمنان کمتری داشته باشد. از این رو، وقت آن رسیده که رئیس‌جمهور چین تغییر رویه دهد.

جدیدترین مطالب این نشریه انگلیسی را می‌توانید در سلسله گزارش‌های اکونومیست ملاحظه کنید.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.