اکونومیست پاسخ میدهد:
کاهش نرخ بهره در آمریکا چه تاثیری بر اقتصادهای نوظهور دارد؟
کاهش نرخ بهره در آمریکا آن هم پس از 10 سال چه تاثیری بر اقتصاد بازارهای نوظهور دارد؟ اکونومیست در گزارشی با اشاره به دلایل تغییر سیاستهای فدرالرزرو به این پرسش پاسخ داده است.
در حال حاضر دو چالش پیش روی اقتصاد آمریکا وجود دارد. اولین چالش مربوط به بانک مرکزی این کشور است. در تاریخ 31 جولای، فدرالرزرو آمریکا نرخ بهره را 0.25 درصد کاهش داد. این اولین کاهش نرخ بهره از سوی بانک مرکزی این کشور از سال 2008 تاکنون است.
به گزارش تجارتنیوز ، به نقل از اکونومیست ، فدرالرزرو قصد دارد با اتخاذ این سیاست، از وقوع رکود جلوگیری کند. با این حال، نرخ تورم هم به اندازهای افزایش نیافته که بانک مرکزی بتواند روند افزایش نرخ بهره را ادامه دهد و آن را به سطح عادی برساند.
چالش دیگر مربوط به چین و مذاکرات تجاری با این کشور است. گفتگوها میان دو کشور چهارشنبه هفته گذشته در شانگهای از سر گرفته شد. روند مذاکرات اما نشان میدهد که جنگ تجاری قرار است نه به این زودی خاتمه یابد و نه تشدید شود.
در حال حاضر تمام سیگنالها حاکی از آهسته شدن رشد اقتصادی آمریکا هستند؛ آن هم پس از 121 ماه رونق بیوقفه. اقتصاد آمریکا طولانیترین شکوفایی اقتصادی را به ثبت رسانده است.
جدای از اقتصاد آمریکا، آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، این است که این شرایط میتواند روزنه امیدی برای میلیاردها نفری باشد که در اقتصادهای نوظهور زندگی میکنند.
قطعا وقوع رکود در آمریکا به این کشورها آسیب میرساند. از سوی دیگر اما در صورت ادامه رونق اقتصادی، فدرالرزرو نرخ بهره را افزایش میدهد. این روند موجب میشود سرمایهها از اقتصادهای در حال توسعه بیرون کشیده شود. بنابراین رونق آمریکا هم برای این کشورها آسیبرسان است.
با این حال، کاهش 0.25 درصدی نرخ بهره از سوی فدرالرزرو موجب میشود اقتصادهای نوظهور هم با در پیش گرفتن همین روند در مسیر رشدهای اقتصادی بالاتر قرار بگیرند.
به عقیده نویسنده اکونومیست ، پس از پشت سر گذاشتن چندین دوره دشوار، اکنون زمان استراحت اقتصادهای نوظهور رسیده است. صندوق بینالمللی پول در ماه جولای چشمانداز خود از رشد کشورهای درحالتوسعه را به 4.1 درصد کاهش داد؛ این کمترین نرخ رشد اقتصادی این کشورها از سال 2009 تاکنون محسوب میشود.
در سالهای اخیر، سرعت همگرایی میان کشورهای فقیر و ثروتمند کاهش یافته و دامنه آن محدود شده است.
هند به عنوان یکی از قدرتهای نوظهور اقتصادی اهمیت خود را از دست داده است، ترکیه و آرژانتین دچار بحران ارزی شدهاند. سرمایهگذاران با چالشهای بسیاری مواجه شدند. از آغاز سال 2013، شاخص S&P 500 که فهرستی از سهام 500 شرکت پیشرو در آمریکاست، رشدی بیش از دو برابر را تجربه کرده است. این در حالی است که در اقتصادهای نوظهور بازار سهام حدود دو درصد کاهش یافته است.
اما قرار نبود اینگونه باشد. اوایل دهه 2000، برزیل، روسیه، هند و چین (کشورهای عضو BRICS) با سرعت معجزهآسایی رشد کردند. در آن زمان تصور میشد که اقتصادهای فقیر بهطور طبیعی با این کشورها هماهنگ میشوند. چرا که پیروی سادهتر از نوآوری است؛ آن هم زمانی که بنگاهها و شرکتهای خلاق در این کشورها سرمایهگذاری کرده و اقدام به تاسیس شعبههای خود میکنند.
همچنین بسیاری از تحلیلگران اعتقاد داشتند که به واسطه داشتن بانکهای مرکزی خوب، ذخایر دلاری بالاتر و نرخهای ارز انعطافپذیرتر، اقتصادهای نوظهور قدرتمندتر میشوند.
با این حال، متاسفانه سرعت همگرایی میان کشورهای فقیر و ثروتمند کاهش یافته و دامنه آن محدود شده است. به نظر میرسد، این نرخ رشد حیرتآور به شدت به تغییر جایگاه چین در جهان متکی است؛ شاهکاری که دیگر تکرار نخواهد شد.
سیاستهای انقباضی در آمریکا موجب از میان رفتن اشتهای سرمایهگذاران برای داراییهای ریسکپذیر در بازارهای نوظهور شد.
در عین حال، چند دوره کشمکش در بازارها وجود داشته است: توقف تدریجی برنامه خرید اوراق قرضه دولتی (سیاستهای تسهیل کمی) در سال 2013، سقوط قیمت کامودیتیها در سال 2014، تنزل قیمت ارز چین در سال 2015، افزایش چندنوبتی نرخ بهره فدرالرزرو در سال 2018، بحران ارزی در ترکیه و آرژانتین و نااطمینانیها در مورد جنگ تجاری در سال جاری میلادی.
در این زمانهاست که بانکهای مرکزی وارد عمل میشوند و سیاستهای پولی را اتخاذ میکنند. در آمریکا بانک مرکزی میتواند با استفاده از سیاستهای انبساطی با تهدیدهای پیش روی رشد اقتصادی مقابله کند. اقدامی که سال گذشته، بسیاری از اقتصادهای نوظهور نتوانستند انجام دهند. افزایش چهار نوبتی نرخ بهره در آمریکا مانع از آن شد که کشورهای درحالتوسعه نرخ بهره را کاهش دهند.
سیاستهای انقباضی در آمریکا موجب از میان رفتن اشتهای سرمایهگذاران برای داراییهای ریسکپذیر در بازارهای نوظهور شد. برعکس سیاستگذاران در این کشورها ناچار شدند با هدف تثبیت نرخ ارز سودهای بانکی را افزایش دهند. به عنوان مثال بانک مرکزی اندونزی، در سال 2018 علیرغم آنکه نرخ تورم کمتر از 3.5 درصد بود، نرخ بهره را 1.75 درصد افزایش داد.
بانکهای مرکزی روسیه و هند نرخ بهره را افزایش دادند. بانک مرکزی برزیل هم که در حال کاهش نرخ بهره بود، به دلیل فشار تورمی ناشی از ضعیف شدن پول این کشور، ناچار شد سال گذشته نرخ بهره را بدون تغییر باقی بگذارد.
کاهش نرخ بهره از سوی فدرالرزرو میتواند فرصت خوبی برای اقتصادهای نوظهور و احیای رشد اقتصادی باشد.
با این حال، رویکرد فدرالرزرو پس از 10 سال تغییر کرد. پس از افزایش چهار نوبتی نرخ بهره در سال 2018، هفته گذشته بانک مرکزی تصمیم گرفت نرخ بهره را 25 واحد کاهش دهد.
این تغییر موضغ فدرالرزرو موجب شده حالا اقتصادهای نوظهور هم به فکر کاهش نرخ بهره باشند. کره جنوبی به تازگی برای اولین بار طی سه سال گذشته نرخ بهره را کاهش داده است. برزیل هم که سال گذشته روند کاهش را متوقف کرده بود، قرار است سیاست پیشین خود را دنبال کند.
بانکهای مرکزی آفریقای جنوبی و اندونزی هم در حال افزایش نرخ بهره بودند، حالا اما نرخ بهره را بدون تغییر باقی گذاشتند. انتظار میرود مکزیک هم دنبالهرو آنها باشد.
اگرچه کاهش نرخ بهره به احیای رشد اقتصادی کشورها کمک میکند، اما بیش از هر چیز برای حفظ این رشد مورد نیاز است. اقتصادهای نوظهور باید در زمان مناسب برای روزهای سخت آماده شوند. کاهش نرخ بهره از سوی فدرالرزرو میتواند فرصتی برای این کشورها باشد. کاهش بدهیهای خارجی و تلاش برای رشدی که از آن عقب ماندهاند در این دوران از جمله این اقدامات است.
جدیدترین مطالب این نشریه انگلیسی را میتوانید در سلسله گزارشهای اکونومیست ملاحظه کنید.
نظرات