سرمقاله نشریه اکونومیست در مورد بحران انرژی جهانی:
اولین شوک انرژی در جهان سبز / راهحل بحران جهانی انرژی چیست؟
یک ماه دیگر رهبران دنیا برای نشست کوپ۲۶ (COP26) گردهم میآیند. نشستی که با هدف رسیدن انتشار خالص کربن جهانی به صفر تا سال ۲۰۵۰ برپا میشود. در حالی که آنها برای انجام وظایف خود در یک تلاش ۳۰ ساله آماده تعهد هستند، اولین هراس بزرگ انرژی در عصر سبز جلوی چشمشان در حال رخ دادن است.
به گزارش تجارتنیوز ، یک ماه دیگر رهبران دنیا برای نشست کوپ۲۶ (COP26) گردهم میآیند. نشستی که با هدف رسیدن انتشار خالص کربن جهانی به صفر تا سال ۲۰۵۰ برپا میشود. در حالی که آنها برای انجام وظایف خود در یک تلاش ۳۰ ساله آماده تعهد هستند، اولین هراس بزرگ انرژی در عصر سبز جلوی چشمشان در حال رخ دادن است. از ابتدای ماه مارس قیمت سبد نفت، زغالسنگ و گاز ۹۵ درصد افزایش یافته است. بریتانیا، میزبان این نشست، مجددا نیروگاههای زغالسنگ خود را برپا کرده و قیمت بنزین در آمریکا به ۳ دلار به ازای هر گالن رسیده است. چین و هند با مشکل خاموشی مواجه شدهاند و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه هم اخیرا به اروپا یادآوری کرده که سوخت آنها کاملا به روسیه وابسته است.
این وحشت زمانی بیشتر میشود که به یاد داشته باشیم زندگی مدرن نیازمند مقدار زیادی انرژی است: بدون انرژی، قبضها غیرقابل پرداخت میشوند، خانهها به شدت سرد شده و کسبوکارها از فعالیت میافتند. با توجه به اینکه جهان به دنبال انتقال به سمت انرژیهای پاک است، این وحشت مشکلات عمیقتری پدید میآورد. مشکلاتی نظیر سرمایهگذاری ناکافی در انرژیهای تجدیدپذیر و انتقال از سوختهای فسیلی به سمت انرژیها پاک. البته افزایش ریسکهای ژئوپلیتیک و کاهش امنیت در بازارهای برق هم از دیگر مشکلات پیشروست. بدون اصلاحات سریع باید انتظار بحرانهای انرژی بیشتری را بکشیم و احتمالا یک آشوب مردمی علیه سیاستهای اقلیمی.
شوک کمبود انرژی
حتی تصور چنین کمبودی در سال ۲۰۲۰ و زمانی که تقاضای جهانی با افت ۵ درصدی مواجه شده بود، بسیار مسخره به نظر میآمد. چرا که این موضوع موجب کاهش هزینه در صنایع انرژی شده بود. اما با توجه به بازیابی اقتصادجهانی، تقاضا هم افزایش یافت و سطح ذخایر انرژی به طرز خطرناکی کم شد. موجودی نفت دنیا به ۹۴ درصد، ذخیره گاز اروپا به ۸۶ درصد و منابع زغالسنگ چین و هند به زیر ۵۰ درصد از سطوح معمول خود رسیدهاند.
برخی بازارها به شوکها بسیار آسیبپذیرند و طبیعت برخی از انرژیهای تجدیدپذیر اینگونه است. اختلالاتی نظیر نگهداری روتین، تصادفات، وزش باد کم در اروپا، خشکسالی و قطع برق در نیروگاههای برقابی آمریکای لاتین و سیل در آسیا که مانع از تحویل ذغالسنگ شده، همگی بر این بحران دامن زدهاند. جهان ممکن است هنوز از رکود شدید انرژی در امان بماند: این ایرادات ممکن است برطرف شود و روسیه و اوپک به طور حریصانهای تولید نفت و گاز خود را افزایش دهند. با این وجود، در بهترین حالت هزینه این کار تورم بیشتر و رشد اقتصادی آهستهتر خواهد بود و البته ممکن است فشارهای بیشتری در راه باشد.
مشکلات پیشرو
با این حال سه مشکل بزرگ پیشروی جهان انرژی است.
نخست ، سرمایهگذاری انرژی تقریبا نصف میزان موردنیاز برای برآورده ساختن هدف بلندپروازانه رسیدن به کربن صفر تا سال ۲۰۵۰ است. هزینهها روی انرژیها تجدیدپذیر باید افزایش یابد و عرضه و تقاضای سوختهای فسیلی کثیف کم شود بدون اینکه هیچ وقفه خطرناکی در تولید انرژی ایجاد کند.
سوختهای فسیلی تقریبا ۸۳ درصد از تقاضای انرژی اولیه را تامین کرده و نیاز است تا این رقم به صفر برسد. در عین حال انتقال از زغال سنگ و نفت به سمت گاز( که انتشار کربنی نصف زغالسنگ دارد )باید سرعت بیشتری بگیرد. اما تهدیدهای قانونی، فشار سرمایهگذار و ترس از نظارت و مقررات موجب شده که سرمایهگذاری در سوختهای فسیلی از سال ۲۰۱۵ بیش از ۴۰ درصد کاهش پیدا کند.
گاز در یک نقطه حساس قرار دارد. تا زمانی که میزان تولید انرژیهای تجدیدپذیر به اندازه کافی افزایش پیدا کند، بسیاری از کشورها به خصوص در آسیا به گاز به عنوان پلی برای انتقال در دهه ۲۰۲۰ و ۲۰۳۰ نیاز خواهند داشت. با این حال پروژههای اندکی در جریان هستند. بر اساس اعلام شرکت تحقیقاتی برنشتاین، کمبود جهانی ظرفیت گاز مایع از ۲ درصد تقاضا میتواند تا سال ۲۰۳۰ به ۱۴ درصد تقاضا برسد.
مشکل دوم مسائل ژئوپلیتیک است. در حال که کشورهای دموکرات ثروتمند در حال خروج از تولید سوخت فسیلی هستند، رژیمهای خودکامه با محدودیت و هزینه کمتری به سمت انرژیهای پاک در حال حرکتند. نمونهاش روسیه پوتین. سهم تولید نفت اوپک به اضافه روسیه ممکن است از ۴۶ درصد فعلی به بیش از ۵۰ درصد در سال ۲۰۳۰ برسد. روسیه منبع ۴۱ درصد از واردات گاز اروپاست و این نسبت ممکن است با افتتاح پروژه نورداستیم۲ و توسعه بازارهایش در آسیا افزایش یابد. بنابراین خطر همیشگی اروپا محدودیت عرضه انرژی از سوی روسیه است.
مشکل آخر طراحی ناقص بازارهای انرژی است. مقرراتزدایی از دهه ۱۹۹۰ میلادی در بسیاری از کشورها باعث شده تا آنها از صنایع انرژی دولتی فرسوده به سیستمهای باز حرکت کنند. سیستمهایی که در آنها قیمت برق و گاز توسط بازار تعیین شده و عرضه هم از سوی فروشندگانی انجام میشود که در صورت افزایش قیمت میتوانند عرضه را افزایش دهند. اما حالا این کشورها هم باید با واقعیت جدید کاهش تولید سوخت فسیلی، عرضهکنندگان خودکامه و افزایش سهم برق بادی و خورشیدی کنار بیایند. دقیقا همانند برادران لمن که روی استقراض یک شبه تکیه کرده بودند، برخی شرکتهای انرژی هم به خریداران خود یعنی خانوارها و مشاغل این تضمین را میدهند که انرژی مورد نیاز خود را از بازار لحظهای خریداری میکنند.
کاهش سرعت تغییر
خطر اصلی این است که این شوک، سرعت تغییر را آهسته کند. این هفته، لی کیکیانگ، نخستوزی چین اعلام کرد که انتقال انرژی باید «سالم و با سرعت مناسب» باشد. موضوعی که سیگنالی برای استفاده طولانیتر از ذغالسنگ بود. اگر چه در حال حاضر نظر جامعه در کشورهای غربی به خصوص آمریکا حمایت از انرژیهای پاک است، اما با افزایش قیمتها ممکن است نظر آنها هم عوض شود.
دولتها باید با بازطراحی بازارهای انرژی به این موضوع واکنش نشان دهند. استفاده از ضربهگیرهای بزرگتر به منظور جذب کمبودها و مقابله با نوسانات انرژیهای تجدیدپذیر امری ضروری است. تامینکنندگان انرژی همانند بانکها که سرمایه پسانداز میکنند، باید ذخایر بیشتری داشته باشند. دولتها میتوانند از شرکتها برای قراردادهای پشتیبان عرضه انرژی دعوت به عمل بیاورند. ذخایر گاز باید بیشتر شده ولی در نهایت جای خود را به فناوریهای باتری و هیدروژنی دهند. فعالیت بیشتر نیروگاههای اتمی و حذف و ذخیره دیاکسید کربن هم برای تامین برق مطمئن و پاک حیاتی است.
تنوع در عرضه انرژی
هر چه عرضه انرژی متنوعتر باشد، سلطه دولتهای نفتی خودکامه نظیر روسیه بر بازار ضعیفتر خواهد شد. این موضوع به معنای رونق گرفتن کسبوکارهای گاز مایع خواهد بود. همچنین نیاز است که تجارت برق جهانی بیشتر شود، بنابراین کشورهایی که از انرژیهای بادی و خورشیدی استفاده میکنند میتوانند برق تولیدی را صادر کنند. امروز تنها چهار درصد از برق تولیدی در کشورهای ثروتمند، صادر میشود و این در حالی است که صادرات گاز و نفت جهانی به ترتیب ۲۴ و ۴۶ درصد است. ایجاد شبکههای توزیع برخی زیردریایی بخشی از پاسخ خواهد بود و تبدیل انرژی پاک به هیدروژن و انتقال آن به کشتیها هم میتواند به بهتر شدن وضعیت کمک کند.
برای اینکه این موارد انجام شود نیاز است که هزینههای سرمایهای روی انرژی بیش از دو برابر شده و به ۴ تا ۵ هزار میلیارد دلار در سال برسد. با این حال از دیدگاه سرمایهگذاران، سیاست گیجکننده است. بسیاری از کشورهای مدعی کربن صفر، هیچ برنامهای برای رسیدن به این هدف ندارند.
یارانه برای انرژیهای تجدیدپذیر و موانع حقوقی و نظارتی موجب میشود سرمایهگذاری در پروژههای فسیلی بسیار خطرناک شود. نکته اصلی قیمت جهانی کربن است که بیوقفه موجب کاهش انتشار گازهای گلخانهای میشود و به شرکتها کمک میکند تا در مورد درآمدزایی پروژهها قضاوت کنند. همچنین موجب میشود که درآمد مالیاتی برای حمایت از بازندگان انتقال انرژی افزایش پیدا کند.
با این حال الگوهای قیمتگذاری تنها یک پنجم از کل انتشار کربن را پوشش میدهد. پیام این شوک این است که رهبران کوپ۲۶ باید پا را فراتر از تعهدات خود گذاشته و فکری برای نحوه این انتقال بکنند. در غیر اینصورت باید زیر لامپهایی نشست برگزار کنند که انرژی آن از ذغالسنگ تامین میشود.
نظرات