مذاکره؛ روزنه امید برای صادرات نفت ایران
مرتضی بهروزیفر، کارشناس حوزه انرژی نوشت: پایان تعاملات ایران با دنیا به منزله ورود به شرایطی دشوار است، از همین رو امید میرود مذاکرات بینالمللی و قدم نهادن در مسیر دیپلماسی کماکان ادامه داشته باشد.
مرتضی بهروزیفر، کارشناس حوزه انرژی نوشت: پایان تعاملات ایران با دنیا به منزله ورود به شرایطی دشوار است، از همین رو امید میرود مذاکرات بینالمللی و قدم نهادن در مسیر دیپلماسی کماکان ادامه داشته باشد.
به گزارش تجارتنیوز ، از نشانههای ورود به شرایط دشوار بینالمللی به طور قطع میتوان به توقف تعامل قرارداد بیمههای نفتی با ایران اشاره کرد. امید است این موضوع محقق نشود هرچند نداشتن بیمههای معتبر بینالمللی به معنی عدم حضور در آبهای بینالمللی است.
چنین شرایطی منجر به آن میشود که ایران توانایی جابهجایی نفتکشهای خود را نداشته باشد و در نهایت کشورهایی مانند هند نیز از مبادله با ایران سر باز زنند.
در ادامه، اما اظهاراتی مبنی بر اینکه ایران مساله بیمه را حل خواهد کرد نیز قابل تامل است. باید گفت: هزینه بیمه نفتکشها و عهدهدار شدن مسایل بعد از آن موضوع کمهزینهای نیست و شرکتهای بیمه داخلی حتی با ادغام و همکاری با یکدیگر هم توانایی انجام این پروژه را نخواهند داشت.
درباره اظهارات اخیر در مورد بسته شدن تنگه هرمز و صادرات نفت ایران باید گفت: ایران در گروه اندک کشورهایی است که تا امروز به هیچ عنوان از نفت به عنوان سلاح استفاده نکرده است، البته همچنان امیدواریم تصمیم به چنین اقدامی نگیرد.
از همین رو امید آن میرود که ماجرای بابالمندب از مشکلات همیشگی عربستان و یمن باشد و در کمترین زمان ممکن این تعلیق نیز به پایان رسد. حتی تصور این موضوع که ماجرای بابالمندب ارتباطی با ایران دارد خطرآفرین و غیرقابل باور است.
باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که ایران در اوج جنگ تحمیلی نیز حتی یک روز اجازه بسته شدن تنگه هرمز را نداد و همچنان با حفظ امنیت این منطقه صدور نفت با اختلال مواجه نشد.
نکته مهم آن است که در صورت ایجاد هرگونه اختلال در این منطقه یا بسته شدن تنگه هرمز، ما در مخاصمهای بزرگ، مقابل همه دنیا قرار میگیریم.
این ماجرا به هیچ عنوان به نفع ایران و اقتصاد کشور نیست. واقعیت این است که در چنین شرایطی و از آنجا که آمریکا کمترین میزان واردات نفت را از این منطقه دارد به طور قطع کمترین آسیب را خواهد دید.
بیشترین ضرر به دلیل خدشهدار شدن واردات، اما متوجه آسیای جنوب شرقی خواهد شد. از همین رو بهتر آن است جنگ لفظیای که بین ایران و آمریکا در حال حاضر حاکم است، تنها یک خط و نشان سیاسی باشد. هر روندی خلاف این موضوع منفعتی مگر افزایش بهای نفت نخواهد داشت.
همچنین طرح این موضوع که آمریکا شرایطی را فراهم خواهد کرد تا ایران توان فروش و صادرات حتی یک قطره نفت را نیز نداشته باشد نیز میتواند یک بلوف سیاسی باشد. اما نباید واقعیت توانمندیهای آمریکا در امور اقتصادی و دیگر وجوه توسعه را مورد توجه قرار نداد.
حجم مبادلات اقتصادی آمریکا بسیار قابل توجه است و کشورها حاضر نیستند منافع ملی خود را به خطر انداخته و از دایره مبادله با آمریکا خارج و به ایران ملحق شوند. چین در طول سالیان گذشته به عنوان یکی از شرکای تجاری ایران بود، اما حتی این کشور به دلیل حجم مبادلات قابل توجهی که با آمریکا دارد در نهایت حاضر نیست مناسبات سیاسی خود را یکجانبه به سمت ایران تغییر دهد. در نهایت تصور از دست دادن بازار آمریکا برای کشورهایی همچون چین مانند کابوسی بزرگ است.
در ادامه این بررسی باید گفت: یکی از تحلیلهای بسیار قوی درباره شکلگیری برجام آن بود که به طور واقعی توافق بین ایران و آمریکا بود و چهار کشور دیگر نیز آن را امضا کردند. در صورت ادامه این روند ایران تبدیل به یکی از بزرگترین بازارهای جهانی در منطقه میشد.
این موقعیت امکان ورود شرکتهای سرمایهگذاری آمریکایی را به ایران میسر و فضایی را فراهم میکرد تا در نهایت تجهیزات توسعهیافته غربی جایگزین محصولات و تجهیزات کمکیفیت چینی شود که متاسفانه بهرهوری از این امکان در نهایت میسر نشد.
نظرات