«تجارتنیوز» در گفتوگو با محمدصادق مهرجو، کارشناس انرژی، بررسی کرد:
وزیر نفت دولت چهاردهم چه تواناییهایی باید داشته باشد؟
با توجه به کارگروه تشکیلشده برای تعیین وزیر نفت دولت چهاردهم، درباره خصوصیات افراد مطرحشده صحبتهای بسیاری شده است. بنا بر نظر محمدصادق مهرجو، کارشناس انرژی، وزیر نفت دولت چهاردهم باید توانایی اجماع و اقناع داشته باشد!
به گزارش تجارتنیوز، با توجه به کارگروه تشکیل شده برای تعیین وزیر نفت دولت چهاردهم، درباره خصوصیات افراد مطرحشده صحبتهای بسیاری شده است. حال سوال اساسی اینجاست که وزیر نفت اساساً باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
در این زمینه تجارتنیوز گفتوگویی با محمدصادق مهرجو، کارشناس انرژی، گفتوگو کرده است.
به نظر شما وزیر نفت دولت چهاردهم چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
اولین شاخصه بحث نگاه استراتژیک به وزارت نفت است. منظور از نگاه استراتژیک این نیست که وزیر نفت استراتژی نوشتن بلد باشد. بلکه باید بداند جایگاه نفت کجاست، نقش نفت در حکمرانی انرژی چیست، چه جایگاهی در سطح بینالمللی و چه کارکردهایی برای اقتصاد کشور دارد. یعنی کاملاً به زوایا و اهمیت وزارت نفت در سبد انرژی کشور احاطه داشته باشد و بتواند بهموقع تصمیمات استراتژیک بگیرد.
منظور از تصمیمات استراتژیک چیست؟
منظور تصمیماتی است که برای ۱۰ یا ۲۰ سال آینده کشور مطرح است. توجه داشته باشد که روندهای اقتصاد جهانی چیست و در آن جهت حرکت کند تا باعث رشد اقتصادی به طور کلی در کشور شود. یعنی هر آنچه فرصت در منطقه هست را در نظر داشته باشد. برای مثال اکنون جنگ روسیه و اوکراین اتفاق افتاده و بحث قطع صادرات گاز روسیه به سمت اروپا، تقریباً از نزدیک دو سال پیش اجرایی شده و اروپاییها سقف قیمتی برای فروش نفت خام روسها گذاشتهاند.
وزیر نفت باید این روندها را خوب درک کند تا ببیند در این شرایط به عنوان یک بازیگر و یک تولیدکننده انرژیهای فسیلی مثل نفت و گاز، ایران چه فرصتها و موقعیتهایی میتواند داشته باشد. منظور از استراتژیک بودن این است که از این فرصتها به منظور اعتلای اقتصاد کشور استفاده کند. وزیر نفت باید کارکرد گاز، نفت خام، فراوردهها و موقعیت آنها در سبد انرژی کشور را بهخوبی درک کند و اقدامی در راستای بزرگ شدن کیک اقتصادی کشور انجام دهد.
مدیریت راهبردی چه تاثیری بر پیشبرد اهداف صنعت نفت میگذارد؟
دقیقاً شاخصه دیگری که برای وزیر نفت مد نظر است، توانایی مدیریت راهبردی و اقناع نهادهای فراوزارتخانهای یعنی ذینفعان بیرونی است. باید وزیر نفتی انتخاب شود که در موقعیتهای مختلف بتواند نهادهای فرادست را قانع کند. یعنی با توجه به تصمیمی که بر اساس منطق کارشناسی گرفته شده، بتواند به تصمیمسازی نهادهای بیرونی جهت بدهد؛ نهادهایی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی. اکنون اقتصاد ایران به وزیر نفتی احتیاج دارد که کاملاً آگاه و نگاه راهبردی داشته باشد و سایر ارکان و ذینفعان بزرگ بیرون از وزارت نفت یا حتی مردم را بتواند اقناع کند.
بهعنوان مثال اگر به سمت بهینهسازی مصرف انرژی قصد حرکت شود، وزیر نفت باید بتواند مردم را تا حد زیادی اقناع کند که اگر مردم در مصرف گاز صرفهجویی کنند، دولت مشوقهایی را در اختیارشان قرار میدهد.
یا بتواند عنوان کند که گاز بیشتری به صنایع میدهد و از محل این افزایش، در زمستانها به مردم یکسری پاداش تعلق خواهد گرفت. اینها همه مثال توانایی مدیریت راهبردی و اقناع است که باید یک وزیر داشته باشد. هر چقدر این توانمندی در یک وزیر بیشتر و پررنگتر باشد، راحتتر میتواند هم در وزارتخانه کار کند و هم در ارکان کشور بیشتر مقبول خواهد بود.
با توجه به سطح تحصیلات و تخصص بدنه وزارت نفت، تخصصگرایی در انتخاب وزیر نفت تا چه حد برای اجماع درونسازمانی اهمیت دارد؟
وزارت نفت، بعد از وزارت بهداشت، تخصصیترین وزارتخانه کشور به لحاظ سطح تحصیلاتی است. سطح تحصیلات اکثر کارمندان و کارکنان وزارت بهداشت و ذینفعان درونی وزارت بهداشت، دکتری به بالاست. وزارت نفت هم در هرم تحصیلات خود، تقریباً فوق لیسانس به بالاست که شاید این موضوع در دیگر وزارتخانهها کمتر باشد.
ما با یک عده نیروی انسانی حرفهای و متخصص مواجه هستیم. وزیر نفت باید کسی باشد که توانایی اجماع در درون سازمان و وزارتخانه را داشته باشد. یعنی باید حرفی که میزند حرف کارشناسانه باشد و مورد پذیرش بدنه واقع شود.
هر چقدر این پذیرش در درون سازمان بیشتر باشد، همراهی کارکنان با وزیر آینده نفت بیشتر خواهد بود. در واقع با این اجماع، کارکنان در تصمیمسازیها شریک میشوند.
در حال حاضر بخشهای مختلف صنایع نفت نیاز به سرمایه گستردهای برای توسعه دارند که گاه افکار عمومی به این موضوع حساسیت نشان میدهد؛ توانایی اقناعسازی عمومی برای توسعه این صنایع میتواند یکی از اولویتهای انتخاب وزیر نفت باشد؟
یکی از چالشهای عمده در وزارت نفت بحث سرمایهبر بودن است. یعنی هیچ وزارتخانه، نهاد یا سازمان دیگری در کشور نیست که تا این حد سرمایهبر باشد. برای توسعه بالادست صنعت نفت ارقام متفاوتی مطرح میشود. مثلاً گفته میشود برای توسعه میادین نفتی و رسیدن به اهداف برنامه هفتم، به فلان مقدار سرمایه نیاز داریم؛ مثلاً برای بخش نفت ۹۰ میلیارد دلار و برای بخش گاز ۷۰ میلیارد. در این راستا، وزیر نفت باید بتواند در راستای تامین این سرمایه قدرت اقناع داشته باشد.
برای مثال سابقه وزارت فردی وجود دارد که در مجلس قدرت اقناع نداشت و با رئیس مجلس وارد مجادله و پرخاش شد. وزیر یا مدیری که توانمند باشد، مورد قبول واقع و حرفش شنیده میشود و مورد پرخاشگری قرار نمیگیرد.
اگر کشور دنبال رشد و توسعه است باید به دنبال جذب سرمایه باشد. برای مثال اگر قرار بر افزایش صادرات نفت و گاز است نیاز به جذب سرمایه داریم و چون معمولاً چنین سرمایهای در داخل وجود ندارد، باید از منابع بیرونی تامین شود.
وزیر نفت باید بتواند شرکتهای بزرگ را برای سرمایهگذاری جذب کند. وزیر باید بتواند توانایی اقناع نهادهای بیرونی نظیر سازمان بورس یا وزارت اقتصاد دارایی را داشته باشد؛ برای مثال وزیر باید بتواند به منظور پخش اوراق نفتی این نهادها را قانع کند تا از محل جذب سرمایههای داخلی مردمی، طرح و پروژههای نفتی بهموقع اجرا شود.
باید یک وزیر وزین وجود داشته باشد که در سطح بینالملل بتواند مذاکره کند. ایران یکی از اعضای تشکیلدهنده اصلی اوپک است و باید بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
تفاوت وزارت نفت با سایر وزارتخانهها در این است که علاوه بر ابعاد و وجوه داخلی، وجود بینالمللی نیز دارد. یعنی با یک تصمیم ایران ممکن است بازار نفت خام دنیا دچار چالش شود و تمام اینها آثار و تبعات بیرونی دارد. وزیر نفت باید کسی باشد که اون وزن و نگاه را داشته باشد تا بتواند در سازمانهای بینالمللی بهخوبی تعامل داشته باشد.
وزیر نفت باید توانایی جلب، همراه کردن و اجماعسازی در درون سازمان را داشته باشد. اگر وزیر نتواند تصمیمات را بهخوبی منتقل کند، نمیتوان انتظار داشت کارکنان تصمیمات را بهدرستی اجرا کنند. به خصوص در صنعت نفت که عمدتاً تمامی کارکنان این وزارتخانه تحصیلات بالایی دارند و باید اجماع درونسازمانی وجود داشته باشد.
در دولت سیزدهم مشاهده شد افرادی گاه در رأس امور قرار گرفتند که آگاهی کامل از شرایط حوزه تخصصی خود نداشتند؛ این موضوع تا چه حد آسیبزاست؟
وزیر نفت باید خود را برای چالشهای تحریمی آماده کند. به هر حال وضعیت انتخابات آمریکا مشخص نیست و وزیر نفت باید برای هر دو سناریو آماده باشد. اگر گشایش در روابط بینالملل اتفاق بیفتد یا حتی وضعیت تحریمها به همین شکل ادامه پیدا کند، وزیر باید برنامه داشته باشد. یعنی وزیر باید نسبت به شرایط کاملاً آگاه باشد تا بتواند در هر دو شرایط، تصمیم بهموقع و درست را اتخاذ کند.
نکته مهم، بحث ارتباط با رئیسجمهوری است. وزیر نفت اگر بتواند یک اصلاح درست در زمینه روابط مالی بین وزارت نفت و صندوق توسعه ملی به وجود بیاورد، بسیار راهگشا خواهد بود. وضعیت نباید طوری رقم بخورد که مدیرعامل صندوق توسعه ملی خارج از منافع ملی، سرمایهای را در نظر بگیرد و در این اوضاع، وزیر نفت تنها تماشاچی باشد. باید یک نقش تعاملی مناسبی در این زمینه وجود داشته باشد. ارتباط با دیگر نهادها ضروری است؛ برای مثال در مجمع عمومی وزارت نفت، وزیر اقتصاد دارایی هم حضور دارد و این تعامل موضوع جدیدی نیست.
اگر اطلاعات کافی از کلیت کار فرایندها در صنعت نفت داشته باشد، اوضاع خیلی بهتر خواهد شد. اگر هم اطلاعات کافی وجود نداشت، دیگر افراد وزارت و مدیرهای عامل چهار شرکت باید متخصص و حرفهگرا باشند.
اگر وزیر سیاسی باشد، محل اشکال نیست. اما باید خصایص مطرحشده را داشته باشد و حتماً در چینش نیروها، دقت کافی به خرج دهد. در شرایط حساس کنونی، وزیر نفت باید بتواند از فرصتها و موقعیتها استفاده کند و در مقابل روندهای جهانی واکنش مناسب نشان دهد.
هر چقدر وزیر نفت این خصایص را بیشتر داشته باشد، وزیر موفقتری خواهد بود. بحث مقبولیت و توانایی راهبردی و اقناع در بیرون سازمان نفت و همچنین اجماعسازی در درون سازمان نفت از مهمترین خصایص مطرحشده است. اگر این خصایص وجود داشته باشد باقی مسائل حل خواهد شد.
برای مطالعه بیشتر صفحه سوخت و انرژی را دنبال کنید.
نظرات