اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت حسن روحانی:
اصلاحطلبان نتوانستند با مراکز اصلی قدرت، اعتمادسازی کنند
اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت حسن روحانی در گفتوگویی به نقد از اصلاحطلبان پرداخت و گفت: من باید به خودمان (اصلاحطلبان) هم این نقد را داشته باشم که نتوانستهایم با مرکز اصلی قدرت، اعتمادسازی خوبی انجام دهیم.
به گزارش تجارتنیوز، اسحاق جهانگیری در مصاحبه با روزنامه اعتماد از دورنمای آینده سخن گفته است.
بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
- اداره ایران، کار سختی است. ایران باید از همه سرمایه انسانیاش استفاده کند تا بتواند از این شرایط دشوار عبور کند. اینکه استفاده نمیکند، افتخاری برای مدیری که در بالا نشسته، نیست.
- دولت سیزدهم تصور میکنند اگر شعار دهند که «ما میتوانیم» اوضاع درست میشود! کدام میتوانیم؟ آیا شما توانستید تورم را کاهش دهید؟ آیا گرهی از تحریمها باز کردید؟ شما فکر میکردید اگر پول مسدودی ایران از کرهجنوبی به قطر واریز شود، راحتتر میتوان پول را مصرف کرد. همان زمان هم گفته شد، فرقی نمیکند اگر امریکا بخواهد برای ایران مزاحمت ایجاد کند، کرهجنوبی و قطر هر دو از حرف امریکا تبعیت میکنند.
- اصلاحطلبی در معرض 2 تهدید جدی است. هم تهدید رسانهای و هم تهدید سیاسی. هم از طرف براندازان در معرض این تهدید است و هم ازسوی انحصارطلبانی که جز به خودشان حاضر نیستند به کسی میدان فعالیت دهند.
- راه اصلاحطلبی، گفتوگو است. اصلاحطلبها باید بتوانند هم با حکومت و هم با جامعه گفتوگو کنند. اینکه گفته شود ما فقط با جامعه صحبت میکنیم و کاری به حکومت نداریم یا در مسیر معکوس «ما فقط با حکومت صحبت میکنیم و کاری به جامعه نداریم» هیچ کدام به نتیجه مطلوب نمیرسد.
- پس از فوت مرحوم هاشمی، دوستانی چون آقایان سید محمد خاتمی، موسوی خوئینیها، نوری و حسن آقای خمینی جلسهای داشتند، در آن جلسه به من گفتند شما با رهبری صحبت کنید و بگویید، قبلا اگر مسالهای یا مطلبی در میان بود، توسط آقای هاشمی منتقل میشد، امروز که مرحوم هاشمی نیست چه کار باید بکنیم؟
- در سال 95، اختصاصی رفتم و درباره مسائل و مطالبات اصلاحات و اصلاحطلبان صحبت کردم. ایشان آنجا راجع به این موضوع فرمودند: «خود شما این کار را به عهده بگیرید، کار را انجام دهید و اگر مطلبی بود به خود من بدهید، به دفتر بدهید یا موضوع را بنویسید و به من منتقل کنید.» پس از این دیدار هم گاهی اوقات من نظراتم را میگفتم و مینوشتم و به خود ایشان یا دفترشان میدادم. نامههای متعددی نوشتم و برخی از آنها را پاسخ دادند و پاسخهای ایشان را هم دارم.
- امروز قاعدتا اصلاحطلبان باید برای این موضوع فکر دیگری بکنند و راه دیگری پیدا کنند. برداشت من این است که رهبری در جریان مسائل و مشکلات کشور هستند. اینکه برخی دوستان تردید میکنند که چقدر واقعیتهای کشور به اطلاع رهبری رسانده میشود، برداشت من این است که ایشان الان مسلطترین فرد به اوضاع کشور هستند.
- افراد اصلاحطلب (به صورت شخصی) از من (پیگیری موضوع را) خواستند، کسانی که برای انتخابات ثبتنام کرده و رد صلاحیت شده بودند، خواستند اگر دسترسی وجود دارد، منتقل شود. من هم تلاش کردم از کانالهایی که به آنها دسترسی داشتم به مراکز تصمیمگیری منتقل کنم. اینکه چقدر مورد قبول واقع شد، نمیدانم.
- من باید به خودمان (اصلاحطلبان) هم این نقد را داشته باشم که نتوانستهایم با مرکز اصلی قدرت، اعتمادسازی خوبی انجام دهیم تا دیگران پشت سر من حرف نزنند و ننشینند بگویند که جهانگیری خیلی بد شده است. این اعتماد به من هم (قبلا) وجود داشته است، زمانی که من در مسوولیت بودم هم حکومت مرا قبول داشته که در مسوولیتهای بالای کشور حضور داشتهام.
- خدا آقای هاشمیرفسنجانی را رحمت کند، زمانی در سالهای آخر عمر ایشان ملاقات خصوصی با ایشان داشتم و به ایشان گفتم، هیچ دو نفری مثل شما و آقای خامنهای با هم رفیق نبودهاند. میدانم افرادی هستند که علیه شما گزارش میدهند، قاعدتا ایشان قبول نمیکنند، اما آیا شما نباید رابطه قبلیتان را چنان تقویت میکردید که کسی نتواند وسط شما قرار بگیرد؟
- فرار مغزها و فرار سرمایهها بزرگترین خطری است که کشور را تهدید میکند. زمانی ما عزا گرفته بودیم که نفرات اول المپیادی از ایران میروند. رتبههای اول کنکور از ایران میروند. اما امروز میگویند پرستار و پزشک و کارگر فنی و... از ایران میروند. نباید بگذاریم این افراد از ایران بروند. این افراد مأیوس شدهاند که از ایران میروند.
- خدا شاهد است من وقتی میشنوم مردم ایران خودشان را با کشورهای منطقه مقایسه میکنند، عزا میگیرم. در گذشته مردم ایران خودشان را با اروپا مقایسه میکردند. نه، (حداقل) خودشان را با ژاپن و کرهجنوبی مقایسه میکردند. حالا مردم ایران خودشان را با کشورهایی که هیچ نداشتند مقایسه میکنند. این دردناک است.
نظرات