اکونومیست بررسی کرد
اَبَرتورم چیست و از کجا ناشی میشود؟
اَبَرتورم یا تورم حاد دورهای است که در آن قیمت کالاها بیش از ۵۰ درصد در ماه افزایش مییابد. تحلیلگران معتقدند، این امر عمدتا محصول انقلاب، جنگ یا انتقال سیاسی است.
الهام میرمحمدی: در کشوری که نرخ تورم سالانه آن 4 رقمی است، ماه گذشته یک عصر طلایی محسوب میشود.
به گزارش تجارتنیوز ، تحلیلگران اکونومیست به تازگی با بررسی 57 کشوری که در حال حاضر یا گذشته به تورم حاد دچار بودهاند، به این نتیجه رسیدهاند که همه آنها از الگوهای مشترکی پیروی میکنند.
شاید متوجه شدن این موضوع که یک دولت چطور با اتخاذ سیاستهای اقتصادی نادرست میتواند چنین تاثیری در تورم داشته باشد، دشوار به نظر برسد. بولیوار، ارز ونزوئلا، در مدت بسیار کوتاهی 99.9 درصد از ارزش خود را از دست داد.
اما تورم حاد چیست و چطور به وجود میآید؟
بهتر است با تعریف اَبَرتورم شروع کنیم. در سال 1956، فیلیپ کاگان (Phillip Cagan)، اقتصاددانی که در اداره ملی تحقیقات اقتصادی آمریکا مشغول به فعالیت بود، مطالعه و بررسیهای علمی خود درباره اَبَرتورم یا تورم حاد را منتشر کرد.
وی تورم حاد را دورهای تعریف کرد که در آن قیمت کالاها بیش از 50 درصد در ماه افزایش مییابد و زمانی که نرخ تورم ماهانه به پایینتر از 50 درصد برسد، ابرتورم پایان مییابد. البته این رقم باید حداقل به مدت یکسال ثابت باقی بماند.
آنچه امروز تحت عنوان ابرتورم در ونزوئلا یا زیمبابوه رخ داده است، نتیجه جنگ یا انقلاب نیست.
استیو هنک (Steve Hanke) از دانشگاه جانز هاپکینز (Johns Hopkins) و همکارانش تحقیقاتی در مورد 57 کشوری که دچار تورم حاد شدهاند، انجام دادهاند که جدیدترین مورد آن ونزوئلا است.
به گفته او، اغلب ابرتورم از انقلاب، جنگ یا انتقال سیاسی ناشی میشود.
یکی از قدیمیترین مواردی که آنها دربارهاش تحقیق کردهاند، کشور فرانسه است که اَبَرتورم در آن طی سالهای 1795 و 1796 رخ داد.
همچنین پس از جنگ جهانی اول، اروپا شاهد تورم حاد بود؛ به ویژه آلمان و همچنین کشورهایی که تحت تاثیر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفتند.
با این وجود، جنگ و انقلاب تنها دلایل وقوع ابرتورم نیست. آنچه امروز در ونزوئلا یا زیمبابوه رخ داده است، نتیجه جنگ یا انقلاب نیست.
اگرچه اَبَرتورمها خصوصیات و ویژگیهای منحصربهفرد خود را دارند، اما میتوان گفت همه آنها از الگوهای مشترکی پیروی میکنند.
و اما نشانههای آن؛ در پدیده ابرتورم اغلب اقتصاد مورد نظر دچار ضعف مزمن میشود و از مشکل مالی اساسی رنج میبرد. کمبود بودجه به دلیل مسائلی از قبل هزینههای جنگ، روشهای نادرستِ هزینهکرد برای رفاه کشور و فساد مقامات و دستاندرکاران دولت یکی دیگر از نشانههاست.
در بیشتر موارد ارز کشور بالاتر از ارزش واقعی آن نگه داشته میشود که این امر برای مدتی تورم را مخفی میکند.
مشکلات اما اغلب با شوک اقتصادی آغاز میشود. ممکن است این شوکْ کاهش قیمت نفت باشد، مانند ونزوئلا یا در نتیجه کاهش تولید در بخش کشاوری باشد، نظیر آنچه در زیمبابوه رخ داد.
این شوک نیز خود زنجیرهای از وقایع را به دنبال دارد. درآمد مالیاتی دولت کاهش مییابد و دولت ناچار به چاپ اسکناس بیشتر میشود. افزایش عرضه پول باعث به وجود آمدن تورم میشود که خود به اندازه کافی بد است.
در برخی موارد ابرتورم از طریق یک برنامه اصلاحی پایان مییابد. این اصلاحات معمولا شامل تعهد دولت برای کنترل بودجه است.
اما آنچه این روند را تسریع میبخشد که در نهایت به تورم حاد منجر میشود، تاثیر تورم بر درآمد دولت است. ابرتورم اغلب با تحولات اجتماعی و بحرانهای دیگر همراه است که کار دولت را برای گرفتن مالیات از افراد جامعه سخت میکند.
کاهش شدید درآمد مالیات، به همراه نیاز شدید دولت برای حفظ وضع موجود از یک سو و ناتوانی یا عدم تمایل قرض گرفتن دولت از سایر کشورها از سوی دیگر، میتواند کشور را به سوی اَبَرتورم هدایت کند.
بنابراین دولت دوباره به خلق پول بیشتر با هدف تامین مالی کسری بودجه خود روی میآورد.
در اینجا چرخه اَبَرتورم شروع شده است. در خلال تورم شدید کشمکشی طولانی میان مردم و دولت در میگیرد. مردم تلاش میکنند تمام پولی را که به دست میآورند به سرعت خرج کنند تا از مالیات تورمی اجتناب کنند و دولت نیز با افزایش بیشتر نرخ چاپ پول به افزایش تورم واکنش نشان میدهد. و ناگهان در یک نقطه نرخ مبادله ارز سقوط میکند.
اَبَرتورم معمولا زیاد طول نمیکشد و اقتصاددانها دو پایانِ مختلف را برای آن ترسیم میکنند:
اول اینکه اسکناس آنقدر بیارزش میشود که توسط یک ارز ثابت جایگزین میشود. همانند آنچه در زیمبابوه در اواخر سال 2008 رخ داد؛ دلار آمریکا عملا کنترل بازار این کشور را به دست گرفت.
این امر تثبیت قیمتها را به دنبال دارد اما مشکلات دیگری را هم به وجود میآورد. مثلا سیستم بانکی کشور کنترل خود را از دست میدهد و رقابت در صنایع از بین میرود.
دوم اینکه اَبَرتورم از طریق یک برنامه اصلاحی پایان مییابد. این اصلاحات معمولا شامل تعهد دولت برای کنترل بودجه است. نظیر سیاستهای درست برای چاپ اسکناس و تثبیت نرخ مبادله ارز با هدف دریافت وام از کشورهای خارجی.
بدون انجام اصلاحاتی از این دست، رهبران ونزوئلا باید در انتظار پایان اول باشند. یعنی مردم ونزوئلا به زودی ناچار خواهند شد دلارِ آمریکا را به عنوان پول رسمی کشور بپذیرند؛ یعنی ارز کشوری را استفاده کنند که در چند سال اخیر از تغییر رژیم در ونزوئلا حمایت کرده است.
نظرات