«تجارتنیوز» با توجه به انتخابات ریاست جمهوری پیش رو بررسی میکند:
برنامهریزی مطلوب برای حکمرانی خوب چه معیارهایی دارد؟
در آخرین مناظره کاندیداهای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، موضوع برنامهریزی مطلوب برای حکمرانی خوب و برخورد علمی و استاندارد با این مسئله، به دفعات از سوی مسعود پزشکیان و سعید جلیلی مطرح شد.
به گزارش تجارتنیوز، یکی از مهمترین موضوعاتی که در هر دوره از انتخابات ریاستجمهوری از سوی کاندیداها مطرح میشود مسئله برنامه داشتن و برنامهریزیست. اما همانطور که هر موضوع تخصصی نیازمند برنامهریزیهای مربوط به خود است حوزه ریاستجمهوری نیز میبایست در زمینه برنامهریزی حوزه حکمرانی فعال و اقدامکننده باشد.
برنامهریزی مطلوب برای حکمرانی یا موضوعی آتشین در مناظرههای انتخاباتی
سهشنبه شب در مناظره دور دوم انتخابات ریاستجمهوری، سعید جلیلی و مسعود پزشکیان هر کدام سعی کردند تا با پیش کشیدن موضوع برنامهریزی حوزه حکمرانی و نقد یکدیگر در این زمینه بتوانند توجه مخاطبان را در این کشمکش به سمت خود جلب کنند.
از یک سو سعید جلیلی مدعی بود با استفاده از ظرفیت جوانان و نخبگان کشور و کاری طولانیمدت توانسته است برنامه مناسبی را برای اداره کشور در دوره احتمالی ریاستجمهوری خود تدوین کند؛ اما مسعود پزشکیان در طرف مقابل با غیرتخصصی خواندن برنامههای سعید جلیلی، این برنامهها را فاقد کیفیت و استاندارد لازم جهت اداره کشور ارزیابی کرد. پرسشی که مطرح میشود این است که به طور کلی برنامهریزی حوزه حکمرانی چیست؟ و چرا کاندیداهای ریاستجمهوری از یکسو با توانمند خواندن خود در این زمینه کاندیدای مقابل را به باد انتقاد میگیرند؟
علاوه بر مطالب مطرح شده مگر یک برنامه مطلوب برای حکمرانی که از سوی هر کدام از کاندیداها مطرح میشود نباید به لحاظ جزئیات مورد نقد قرار بگیرد؟ اما آنچه ما شاهد هستیم رد شکل کلی این برنامهریزیها و گاهی غیرتخصصی خواندن آن، از سوی یکی از کاندیداها و بیاعتبار ارزیابی کردن آن است.
اما تعریف حکمرانی خوب چیست؟
در وهله نخست، باید در نظر داشته باشیم که حکمرانی تعریف واحدی ندارد؛ نبودِ تعریف واحد یکی از نشانههای پیچیدگی و در عین حال سیال بودن موضوع است. عدم وجود تعریف واحد نشان میدهد که قابلیت تحرک و انعطاف باتوجه به شرایط و الزامات محتوایی درون تعریف وجود دارد. با این نگاه بهتر است نگاهی به تعاریف و تفسیرهای مربوط به حکمرانی خوب بیندازیم.
کوفی عنان: «حکمرانی خوب به معنای داشتن فرآیندهای تصمیمگیری شفاف، پاسخگو، کارآمد و عادلانه است که در آن همه ذینفعان فرصت مشارکت داشته باشند.»
مادلین آلبرایت: «حکمرانی خوب به معنای ایجاد جامعهای است که در آن همه افراد احساس امنیت، احترام و توانمندسازی کنند.»
محمد یونس: «حکمرانی خوب به معنای ایجاد سیستمی است که به همه افراد فرصت برابر برای پیشرفت و رسیدن به پتانسیل کامل خود را بدهد.»
همانطور که مشاهده میشود، هیچ تعریف واحدی از حکمرانی وجود ندارد که مورد توافق همگان باشد. با این حال، تعاریف مختلف بر اهمیت عناصری مانند شفافیت، پاسخگویی، کارایی، عدالت، مشارکت و توانمندسازی تأکید میکنند. در نهایت، بهترین تعریف حکمرانی تعریفی است که توسط مردم یک جامعه خاص برای خودشان ایجاد شود. این تعریف باید با شرایط و ارزشهای خاص آن جامعه مطابقت داشته و مبنایی برای ایجاد جامعهای عادلانه، پایدار و مرفه باشد.
همچنین باتوجه به تعاریف فوق میتوان به این نتیجه رسید که برای دستیابی به حکمرانی خوب باید برنامهریزی دقیق در این حوزه وجود داشته باشد و پس از اجرایی شدن برنامهها میتوان به حکمرانی خوب دست یافت.
برنامهریزی مطلوب برای حکمرانی خوب چه فرآیندی دارد؟
برنامهریزی برای حکمرانی خوب، فرآیندی پیچیده و چندجانبه است که نیازمند مشارکت فعال ذینفعان مختلف، از جمله شهروندان، سازمانهای جامعه مدنی، بخش خصوصی و شرکای بینالمللی است. این فرآیند باید بر اساس اصول شفافیت، پاسخگویی، مشارکت، فراگیری، عدالت و پایداری باشد.
مراحل کلیدی در برنامهریزی برای حکمرانی خوب عبارتند از:
تعیین چشمانداز و اهداف: اولین قدم در برنامهریزی برای حکمرانی خوب، تعیین چشمانداز و مجموعه اهداف روشن و قابلاندازهگیری است که برای کل جامعه مطلوب است. این چشمانداز و اهداف باید با ارزشها، نیازها و خواستههای ذینفعان مختلف همسو باشد.
تجزیه و تحلیل وضعیت: قبل از توسعه برنامهها، لازم است یک تحلیل جامع از وضعیت موجود انجام شود تا چالشها و فرصتهای کلیدی شناسایی شود. این شامل جمعآوری دادهها در مورد مسائل اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و سیاسی است که جامعه با آن مواجه است.
مشارکت ذینفعان: ذینفعان مختلف باید در فرآیند برنامهریزی مشارکت داده شوند تا اطمینان حاصل شود که برنامهها از نظر فرهنگی مناسب، پاسخگو و پایدار هستند. این شامل برگزاری جلسات عمومی، نظرسنجیها و مصاحبهها با ذینفعان مختلف است.
توسعه برنامهها: پس از اتمام مراحل قبلی، میتوان برنامههای عملیاتی را برای رسیدن به چشمانداز و اهداف تعیینشده توسعه داد. برنامهها باید خاص، قابلاندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و دارای زمانبندی مشخص باشند.
بودجهبندی و تامین مالی: برای اجرای برنامهها به منابع مالی نیاز است. بودجهای باید تهیه شود که مشخص کند برای هر برنامه چقدر پول نیاز است و این منابع چگونه تامین خواهند شد.
اجرا و نظارت: پس از تأمین مالی، برنامهها باید اجرا شوند. پیشرفت برنامهها باید به طور منظم رصد و ارزیابی شود تا اطمینان حاصل شود که آنها طبق برنامه پیش میروند و به اهداف تعیینشده دست مییابند.
ارزیابی و انطباق: برنامهها باید به طور دورهای ارزیابی شوند تا اثربخشی آنها را اندازهگیری کرده و زمینههایی را که میتوان آنها را بهبود بخشید شناسایی کند. در صورت نیاز باید برنامهها را بر اساس یافتههای ارزیابی تطبیق داد.
الزامات برنامهریزی برای حکمرانی خوب عبارتند از:
تعهد سیاسی: رهبران سیاسی باید به برنامهریزی برای حکمرانی خوب متعهد باشند و منابع لازم را برای آن اختصاص دهند.
ظرفیت نهادی: نهادهای دولتی باید از ظرفیت و تخصص لازم برای برنامهریزی و اجرای برنامههای حکمرانی خوب برخوردار باشند.
حاکمیت قانون: حاکمیت قانون باید برقرار باشد و همه افراد در برابر قانون برابر باشند.
مشارکت جامعه مدنی: جامعه مدنی باید قوی و فعال باشد و بتواند در فرآیند برنامهریزی و تصمیمگیری مشارکت کند.
شفافیت و پاسخگویی: دولت باید شفاف و پاسخگو باشد و در مورد اقدامات خود به مردم پاسخ دهد.
فراگیری و عدالت: برنامهها باید فراگیر باشند و به نیازهای همه ذینفعان، از جمله افراد فقیر، اقلیتها و افراد آسیبپذیر توجه کنند.
پایداری: برنامهها باید پایدار باشند و منابع طبیعی را برای نسلهای آینده حفظ کنند.
در پایان، برنامهریزی برای حکمرانی خوب فرآیندی مداوم است که به تعهد مستمر همه ذینفعان نیاز دارد. با رعایت الزامات فوق، میتوان برنامههایی را توسعه داد که به ایجاد جامعهای عادلانه، پایدار و مرفه برای همه کمک کند.
نظرات