فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۹۳۰۴۷۴

گشت ارشاد چگونه نفس حاجی شریف ۱۴ ساله را بازداشت کرد؟

گشت ارشاد چگونه نفس حاجی شریف ۱۴ ساله را بازداشت کرد؟

ماموران، جلوی دهان و بینی دخترم - نفس حاجی شریف - را گرفته و نفس او بند آمده بود.یکی از عابران خیابان داد می‌زند خانم تو را به خدا ولش کنید، او بچه است.

به گزارش تجارت نیوز،

«مریم عباسی»، مادر «نفس حاجی‌‌شریف» دختر ۱۴ساله‌ای که به همراه دوستش توسط ماموران گشت ارشاد مورد ضرب و شتم قرار گرفت، می‌گوید:«ماموران، جلوی دهان و بینی دخترم را گرفته و نفس او بند آمده بود.یکی از عابران خیابان داد می‌زند خانم تو را به خدا ولش کنید، او بچه است، مامور دستش را برداشته و نفس دخترم بیرون آمده است.»

خانم عباسی تاکید کرده: «نمی‌خواستم بچه من نسبت به آدم‌های دور و برش انقدر بی‌اعتماد شود. من چطور از این به‌بعد می‌توانم بگویم که حجابش را رعایت کند؟ با این حجم از خشمی که دارد؟»

مادر نفس حاجی‌شریف همچنین می‌گوید که چندروز پیش متوجه شده پرونده از دادسرای نظامی خارج و به بازرسی فاتب رفته است. او اعلام کرد: «مسئولان فراجا هم به من گفته‌اند که پیگیرند اما هنوز اتفاقی نیفتاده است.»

مادر نفس حاجی‌‌شریف درباره ترس و اضطراب دخترش بعد از روز حادثه و اتفاقاتی که آن روز برای دخترش افتاد، گفته است: «او مدام آن‌روز را در ذهنش مرور می‌کند، وقتی آمدیم خانه، دیدم وضع بدنش چطور است. یکی از خانم‌ها روی زانوی نفس نشسته بود لبه جدول و این خیلی به بدنش آسیب زده بود. یکی از شاهدان به من گفت که دیده یکی از ماموران، جلوی دهان و بینی دخترم را گرفته و نفس او بند آمده بود و بعد که او داد می‌زند خانم تو را به خدا ولش کنید، او بچه است، دستش را برداشته و نفس دخترم بیرون آمده.

یکی از ماموران با زانو، روی گردن او نشسته بود که باعث شده بود کبود شود. همه بدنش کبود بود. دو، سه شب اول که اصلاً نمی‌خوابید و فکر می‌کرد ماموران می‌آیند که او را با خود ببرند. همین الان که با شما حرف می‌زنم، دوربین پشت در آپارتمان را روشن کرده است. صبح که از خواب بیدار می‌شود، دوربین را روشن می‌کند و فکر می‌کند ماموران آمده‌اند. ماموران به او گفته بودند، زندانی‌ات می‌کنیم و...، ترس در وجودش مانده است. گزارش پزشکی قانونی، مهر و موم بود و نتوانستیم ببینیم. آن عکس‌هایی که منتشر کردم، یک‌ماه بعد از آن اتفاق بود. هنوز هم جای بعضی زخم‌ها روی صورت و گردنش هست.»

خانم عباسی ادامه داده: «من می‌خواهم این را از آن ماموران بپرسم که چطور دلشان آمد؟ من هنوز باورم نمی‌شود که چنین رفتاری با بچه بکنند؟ از مویش بکشند و ببرند؟ کی ما مردم اینقدر نسبت به هم بی‌رحم شدیم؟ من نمی‌خواستم بچه من نسبت به آدم‌های دور و برش انقدر بی‌اعتماد شود. من چطور از این به‌بعد می‌توانم بگویم که حجابش را رعایت کند؟ با این حجم از خشمی که دارد؟»

منبع : هم میهن

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.