آیا تجهیزات ایمنی در معدن طبس کار می کردند؟
عضو سازمان نظام مهندسی معدن کرمان بیان کرد: دولت یا از معدنکاران بخش خصوصی زغالسنگ حمایت بیشتری به عمل آورد یا اینکه بهطور کامل مسئولیت این بخش را به دست گرفته و خود آن را اداره کند، که البته طی سالهای گذشته بخش دولتی هم موفق نبوده، چراکه ادامه وضعیت فعلی که منجر به حوادثی مانند انفجار اخیر و کشته شدن ۵۲ نفر به علت انفجار تصاعد آنی گاز شده است، نشاندهندهی هزینه بسیار بالای این بیتوجهی است؛ هزینهای که با جان انسانها پرداخت میشود!!
انفجار در معدن زغالسنگ طبس، علاوه بر تأثیر عمیق بر خانوادههای قربانیان، پرسشهای مهمی را در مورد ایمنی در صنعت معدنکاری کشور مطرح کرده است. این حادثه، نشان از وجود مشکلات ساختاری و مدیریتی در این صنعت دارد؛ از کمبود تجهیزات ایمنی گرفته تا عدم آموزش کافی به کارگران، همه و همه عواملی هستند که در وقوع چنین حوادثی نقش دارند. در این گزارش، به بررسی ابعاد مختلف این حادثه، از جمله عوامل فنی، انسانی و مدیریتی، خواهیم پرداخت.
زهره فرزاد مقدم، کارشناس باسابقه حوزه معدن و صنایع معدنی و عضو سازمان نظام مهندسی معدن کرمان با بررسی جزئیات این حادثه، به ریشههای این مشکل پرداخته و راهکارهایی برای بهبود وضعیت ایمنی در معادن ارائه داده است.
عضو سازمان نظام مهندسی معدن کرمان در خصوص جزئیات معدن و حادثه طبس، گفت: معدن زغالسنگ طبس با وسعت بیش از ۳۰ هزار کیلومتر مربع و ذخیره اکتشافی ۷۵.۲ میلیارد تن زغال کک شو و حرارتی به عنوان غنیترین و بزرگترین حوزه زغالی ایران محسوب میشود که معدن معدنجو به عنوان بزرگترین معدن بخش خصوصی در این منطقه واقع شده و سالانه استخراجی معادل ۴۰۰ هزار تن را دارد.
وی ادامه داد: راه دسترسی به زغال در معدن معدنجو به وسیله ۳ تونل بوده؛ تونل شماره ۱، ۲ و ۳ که ۶۹ کارگر در بلوک B و C مشغول به کار بودند و حوالی ساعت ۹ شب در تونل شماره ۳ و در بلوک C انفجار رخ می دهد.
فرزاد مقدم اضافه کرد: به جز معادن مکانیزه، مشکل انفجار در اکثر معادن زغالسنگ وجود دارد؛ متاسفانه سال ۸۵ در معدن باب نیزو استان کرمان به دلیل کاهش پول برق، وانیلاتور در شب خاموش و در نتیجه تهویه صورت نگرفته بود، روز بعد کارگران هنگام شروع کار استخراج، انفجار صورت گرفت و ۴ کارگر جان خود را از دست دادند.
وی اظهار داشت: زغالسنگ یک سنگ رسوبی است و حفره های گاز متان همیشه مثل یک کانسار کنار لایههای زغال سنگ تشکیل میشود؛ حفرههای زغالی جزو جداییناپذیر لایههای زغالسنگ هستند که معمولا در حین کار دو حالت بوجود می آید. یا اینکه کارگردر حال استخراج است که در این حالت، گاز زغال به آرامی خارج شده و در بالای سینه کار قرار میگیرد و در اثر تهویه غلظت گاز کاهش یافته و رقیق میگردد، اگر گازسنجهای رقومی نصبشده در سینه کار که همراه با هشدار نشانگر صوتی میباشند، غلظت گاز را بالای ۰.۷۵ درصد (حد استاندارد در ایران) مشخص نمایند، کارگران باید فوراً منطقه را ترک کرده و عملیات استخراج متوقف شود. افسران ایمنی باید اقدامات لازم برای رقیقسازی گاز و تهویه را انجام دهد و تا زمانی که غلظت گاز به پایین تر از حد مجاز نرسد، ورود کارگران استخراجی به کارگاه استخراج مجاز نیست چه برسد به اینکه شروع به استخراج کنند.
فرزاد مقدم بیان کرد: حالت دوم زمانی است که به حفره زغالی شناسایی نشده برخورد میکنیم، حفره زغالی که دگازاژ نشده و متاسفانه کارگری که بی خبر از این مسئله است، زمانی که پیکور میزند با جرقه ی آن، با انفجار روبرو میشود.
وی گفت: متاسفانه حادثه رخ داده در معدن معدنجو نیز بر اثر تصاعد آنی گاز زغال بوده که منجر به انفجار شده بود. شناسایی دقیق محلهای تجمع گاز و نصب سیستمهای تهویه مناسب پیش از شروع عملیات استخراج، میتواند به طور قابل توجهی خطر وقوع چنین حوادثی را کاهش دهد، هرچند شناسایی حفره های ذغالی و دگازاژ (سیستم خارجسازی گاز) هزینه بر است، اما هزینههای آن در مقایسه با خسارات جانی و مالی ناشی از انفجار ناچیز است. با استفاده از این روش، میتوان گاز متان را پیش از ورود کارگران به سینه کار، از حفره های زغالی خارج و محیط را ایمنسازی کرد.
کارشناس حوزه معدن و صنایع معدنی: استاندارد ایمنی به معنای محدود کردن احتمال آسیب به افراد و اموال به حداقل میزان ممکن است. در حادثه معدن طبس، با وجود اینکه این معدن یکی از بزرگترین معادن بخش خصوصی بوده و ادعا شده بود که استانداردهای ایمنی را رعایت میکند، اما وقوع حادثه نشان میدهد که قطعا برخی از این استانداردها به طور کامل اجرا نشدهاند. این موضوع اهمیت رعایت دقیق و همه جانبهی استانداردهای ایمنی در تمامی معادن را بیش از پیش آشکار میکند.
عضو سازمان نظام مهندسی معدن کرمان بیان کرد: درهر تن زغال بین ۱۰ تا ۱۵متر مکعب گاز متان وجود دارد و حفرههای زغالی قطعا در لایههای زغالسنگ وجود دارد بنابراین علاوه بر ایمن سازی کامل محیط باید لوکوموتیو نیز مجهز به حسگر متان باشد و در صورت افزایش غلظت به بیش از ۰.۷۵ نباید فعالیتی صورت گیرد چرا که احتمال انفجار بسیار بالا خواهد بود. با توجه به این شرایط سوال این است: آیا رئیس معدن آگاهی از این موارد نداشته؟ آیا مسئولین فنی و مسئولین ایمنی معدن نمیدانستند چه شرایطی جان کارگران را تهدید میکند؟ آیا گازسنجهای رقومی در تمام طول کار وجود داشتهاند؟ البته در این خصوص شک دارم چرا که همیشه وسایل ایمنی در معدن وجود دارد اما اینکه سالم باشند یا دارای اشکال، خدا داند !!
وی اضافه کرد: در معدن زغالسنگ هجدک سال ۸۵، شاهد این مسئله بودم که کارگر استخراجی، با شرایط سخت که نور طبیعی و هوای معمولی را ندارد، به صورت خمیده و نشسته پیکور میزدند و به تصور اینکه بنده مامور بیمه هستم، نگران بیمه خود بودند که از کوچکترین حق و حقوق آنها بود!!
وی افزود: البته در امورد اینکه بخش خصوصی حمایت نمیشود و پشتوانهای ندارد صحبتی نیست، زمانی که هزینه انرژی به خصوص برق زیاد میشود، مسئولین معدن مجبور به خاموش کردن وانتیلاتور می شوند که البته بهتر است معدن تعطیل شود تا اینکه تهویه ای صورت نگیرد و جان کارگران به خطر بیفتد؛ اما متأسفانه گاهی اولویت سودآوری برای برخی افراد از جان انسانها مهمتر تلقی میشود.
فرزاد مقدم در خصوص آموزش ایمنی در معادن، گفت: کلاسهای ایمنی برگزار میشود و به کارگران در خصوص درصد گاز متان و خطر مرگ توصیههایی صورت میپذیرد اما زمانی که کارگر جهت استخراج وارد معدن شده و حسگر اندازهگیری گاز متان از کار افتاده و دگازاژ نشده بنابراین هرچقدر هم کارگر آموزش دیده باشه، چه فایدهای دارد!!
کارشناس حوزه معدن و صنایع معدنی بیان کرد: معدنکاری، به ویژه معدنکاری زیرزمینی، به خصوص در معادن زغالسنگ، به عنوان یکی از سختترین مشاغل شناخته میشود و از درجه سختی بالایی برخوردار است؛ در حالی که معادن روباز نیز خطرات خاص خود را دارند، اما شرایط منحصر به فرد معادن زیرزمینی زغالسنگ از قبیل تصاعد گاز متان، خطر ریزش سقف و دیوارهها، شرایط کاری سخت در اعماق زمین و همچنین وجود گرد و غبار و گرد زغال این نوع معدنکاری را به یکی از خطرناکترین و طاقتفرساترین مشاغل تبدیل کرده است.
وی تاکید کرد: حوادث متعدد در معادن زیرزمینی کشورمان، به ویژه در معادن زغالسنگ، نشاندهندهی وجود مشکلات جدی در زمینه ایمنی است. فقدان نور کافی، نگهداری نامناسب، تهویه ناکافی و به طور کلی شرایط خطرآفرین در این معادن، احتمال وقوع حوادث را به شدت افزایش داده است. به طور کلی، هرچه محیط کار خطرناکتر باشد، احتمال وقوع حادثه نیز بیشتر خواهد بود.
فرزاد مقدم اضافه کرد: تنها راهی که میتوان از این گونه حوادث جلوگیری کرد، پشتیبانی دولت از سرمایه گذار بخش خصوصی است چرا که معدن زغالسنگ هزینهبر است بنابراین اگر جان انسانها اهمیت دارد باید دولت به جای اعلام سه روز عزای عمومی در منطقه در پی حادثه، از معدن داران بخش خصوصی حمایت کند تا شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
عضو سازمان نظام مهندسی معدن کرمان توضیح داد: به عنوان یک فعال معدنی، از جامعه معدنی و به ویژه وزیر محترم صنعت، معدن و تجارت درخواست دارم تا موضوع معدنداری و معدنکاری، به طور کلی و نه تنها معادن زغالسنگ و معادن زیرزمینی، را در اولویت برنامههای خود قرار دهند. متأسفانه، من از جایگاه معدنکاری و معدن داری در دستور کار دولت اطلاع دقیق ندارم.
فرزاد مقدم در پایان گفت: پیشنهاد من این است که دولت یا از معدنکاران بخش خصوصی زغالسنگ حمایت بیشتری به عمل آورد یا اینکه بهطور کامل مسئولیت این بخش را به دست گرفته و خود آن را اداره کند، که البته طی سالهای گذشته بخش دولتی هم موفق نبوده، چراکه ادامه وضعیت فعلی که منجر به حوادثی مانند انفجار اخیر و کشته شدن ۵۲ نفر به علت انفجار تصاعد آنی گاز شده است، نشاندهندهی هزینه بسیار بالای این بیتوجهی است؛ هزینهای که با جان انسانها پرداخت میشود!
نظرات