تجارتنیوز از تعطیلی طلافروشان تهران گزارش میدهد:
انگشت اتهام طلافروشان به سمت سازمان مالیاتی
مجموعهای از مشکلات از جمله اخذ مالیات بر ارزش افزوده باعث شده که دو هزار و 250 واحد صنفی طلا فروشی در تهران ورشکسته و تعطیل شوند. حال مغازههای آنها به جای توسعه تولید و خلق ارزش افزوده به محلی برای زاد و ولد گربهها تبدیل شده است.
به گزارش تجارتنیوز ، تب نوسان قیمت طلا روز به روز داغتر میشود. یک روز رفت و آمدهای هیاتهای سیاسی در جهان قیمت را بالا و پایین میبرد بار دیگر سیاست بانک مرکزی در تعدیل قیمت دلار. همه اینها دست به دست داده تا برخی فرزندان از ادامه راه (فعالیت) پیشینیان خود صرف نظر کنند. مخصوصا در شرایط فعلی که هر لحظه این فلز زرد قیمتی دارد.
قدیمترها دل مردم تا ماهها یا سالها نسبت به پاسخ صریح مسئولان مبنی بر ثبات ادامهدار قیمت طلا قرص و محکم میشد. حالا شرایطی پیش آمده که نه تنها زرگرها بلکه صاحبنظران این حوزه نسبت به پیشبینی قیمت طلا طفره میروند؛ چرا که آنها هم از آینده قیمت این فلز زرد و سیاست مدیران داخلی و خارجی اطلاع چندان دقیقی ندارند.
فروشندگان طلا میگویند دوره اصلاحات و سازندگی طلاییترین دوران برای صنعت طلا محسوب میشد و بعد از آن طلافروشان روی خوشی در این صنعت ندیدند و یکی در میان روند تعطیلی را در پیش کشیدند.
تصمیمات هیجانی و غلط دولتها باعث شده که دو هزار و 250 واحد صنفی به مرحله ورشکستگی و تعطیلی برسند.
چه تعداد طلافروشی تعطیل شدند؟
ابراهیم محمدولی، رئیس اتحادیه طلا تهران درباره تعطیلی واحدهای صنفیشان به تجارتنیوز میگوید: از سال 1392 تا سال 1398 حدود دو هزار و 250 واحد صنفی به مرحله ورشکستگی و تعطیلی رسیدند. حال در پنج ماهه نخست امسال 204 طلافروش در شهر تهران تعطیل شدند و پروانههای کسب خود را ابطال کردند.
محمدولی مهمترین دلیل تعطیلی طلافروشان را اخذ مالیات بر ارزش افزوده دولت میداند و میافزاید: فروش طلای دست دوم و عدم ثبات قیمتها بر افزایش روند تعطیلیها نقش بسزایی دارد.
از خیابان مختاری تا میدان عباسی چه خبر بود؟
از خیابان مختاری تا میدان عباسی بخشی از زرگرها در این خیابانهای جنوبی تهران امور خود را میگذرانند.
مردم این محله میگویند 40 سال پیش راسته خیابان مختاری 30 تا از کاسبان صنف طلا در این قسمت شهر خرید و فروش داشتند.
حالا فروشندگان طلا بعد از گذشت هفت سال یکی در میان از ادامه فعالیت در این صنف خداحافظی کردهاند. خیابان عباسی قدیم نزدیکی میدان قزوین هم چنین وضعیتی دارد. البته خداحافظی کاسبان طلا به این معنا نیست که حالا آنها پولی در دست و بال دارند و به سراغ عشق و حالشان رفتهاند؛ نه این خبرها نیست.
نه دلشان خواسته که مغازه آبا و اجدادشان تعطیل شود و نه خوشی زیر دلشان زده. عمدهترین دلیل خداحافظی طلافروشان در سالهای اخیر تصمیمات هیجانی و غلط سیاستمدارانی بوده که باعث شده آنها یک بار برای همیشه این فعالیت دهن پُر کن خود را ببوسند و کنار بگذارند.
ساعت 11 است؛ خبری از خریدار نیست. ریش سفیدان و قدیمیهای صنف طلا هم از محله مختاری رفتهاند. با رفتن آنها مغازهها یکی در میان باز است. یک در باز و فروشندگان در حال مگس پراندن هستند.
واحد صنفی دیگر هم کره کرههایش را پایین کشیده، گرد و غبار در و دیوار مغازه را سیاه کرده و تصویر ناخوشایند را در محل برجای گذاشته. صاحبان قفلهای ضدسرقت را قرص و محکم به در زدهاند، گویی دیگر قرار نیست که باز گردند.
مغازههای بسته و خاک خورده طلافروشی نظر هر رهگذاری را جلب میکند. کمی نزدیکتر به واحد صنفی بسته شده، کاغذها پاره به زمین ریخته شده است.
سوالی که ذهن مردم خیابان مختاری و عباسی را درگیر کرده این است که چرا در این شرایط کاسبان قدیمی مغازههایشان را بستهاند و از این صنف خداحافظی کردهاند؟ آیا درآمدهای حاصل از فروش طلا را به دیگر بازارها سوق دادهاند یا با ادامه نوسانها و افزایش قیمتها امید فعالان این صنف از بین رفته و دیگر آنها دل و دماغی برای فعالیت ندارند.
یک فروشنده طلا میگوید: در مناطق جنوب شهر اکثرا افراد مستاجر هستند و درآمدهای چندانی ندارند. در این شرایط افراد فروشنده طلا هستند و نه خریدار.
مردم فروشنده طلا هستند تا خریدار
یک فروشنده طلا که 50 سال سن دارد. درباره چرایی تعطیلی مغازه کناریاش اول سری تکان میدهد و بعد پشت دخل میایستد و به تجارتنیوز میگوید: حدود 30 سال است که در خیابان مختاری طلافروشی داریم؛ مغازه کناری ما متعلق به عموی ما بود. در دولت احمدینژاد قانون مالیات بر ارزش افزوده تصویب شد از آن زمان به بعد اکثر صنعتگران و فروشندگان طلا تعطیل شدند. تعطیلی واحدهای صنفی در خیابان مختاری که جای خود دارد. با نوسان قیمت طلا مردم دیگر کشش خرید طلا را ندارند.
او میافزاید: بنابر آمار اتحادیه طلا تهران در نیمه نخست سال 97 حدود 600 واحد صنفی طلا تعطیل شدند. عمدهترین دلیل تعطیلی واحدهای صنفی نیز بحث بر سر اخذ ارزش افزوده است. ما معتقدیم که صنعت طلا شامل قانون ارزش افزوده نمیشود؛ چرا که طلا در چرخه حرکت است. ارزش افزوده باید بر اجرت طلا گرفته شود.
ماهانه شش میلیون تومان درآمد داریم
این فروشنده طلا در پاسخ به این پرسش که آیا هنوز مردم برای خرید طلا به واحدهای صنفی مراجعه میکنند؟ پاسخ میدهد: در حال حاضر اکثر مردم محله فروشنده طلا هستند تا خریدار. در این شرایط که طلا مداما در نوسان است افراد یا برای خرید طلا دست نگه میدارند یا ترجیح میدهند که وزن سبکی از طلاهای ساخته شده را خریداری کنند.
او در ادامه میگوید: علت فروش طلا از سمت مردم نیز این است تا پولی برای خرج روزانهشان در بیاورند؛ چرا که در مناطق جنوب شهر اکثرا افراد مستاجر هستند و درآمدهای چندانی ندارند. مجبورند برای تامین خورد و خوراک سرمایههای خود را به پول تبدیل کنند تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند.
این فروشنده درباره فروش ماهانه طلا توضیح میدهد: در حال حاضر هر کیلو طلا 410 میلیون تومان است. برای داشتن چنین سرمایهای حداقل باید ماهی 25 میلیون تومان در آمد داشته باشیم؛ این در حالی است که ماهانه تنها بین پنج تا شش میلیون تومان درآمد داریم.
یکی از فروشندگان طلا معتقد است: مالیات بر ارزش افزوده بلای جان فروشندگان طلا شده؛ همین عامل باعث شده که طلافروشان عطای کار خود را به لقایشان بفروشند و سرمایههایشان را به دیگر بازارها سوق دهند.
دیگر خبری از فروش قسطی طلا نیست / مردم طلای آب شده میخرند
فروشنده دیگری هم همانند همکاران خود مشتری ندارد. ویتریناش هم تقریبا خالی است و از طلاهای بروز ساخته شده خبری نیست. دل و دماغ چندانی هم برای صحبت کردن ندارد.
او درباره وضعیت بازار طلا به تجارتنیوز میگوید: خرید طلا نسبت به پنج سال گذشته کمتر شده حتی قدرت خرید مردم نسبت به پارسال هم افت کرده؛ در گذشته مردم هدفشان از خرید طلا سرمایهگذاری بود اما حالا دیگر کسی پولی برای پسانداز ندارد که بخواهد در این صنعت سرمایهگذاری کند. با نوسان قیمت طلا شرایط فعالیت فروشندگان طلا هم تغییر کرده. در گذشته ما طلا را به مردم قسطی میفروختیم اما امروز برای فروش طلا فقط نقدی کار میکنیم.
یکی از فروشندگان طلا میگوید: بدلیفروشیها در آمدشان از طلافروشان بهتر است. در این شرایط گرانی مردمی که از تمکن مالی کمتری برخوردار هستند ترجیح میدهند که از بدلیجات طلا استفاده کنند.
بازار طلاهای آب شده داغ است
این فروشنده میان سال میگوید: چنانچه مردم پولی هم برای پسانداز داشته باشند به سراغ بازار آب شدههای طلا میروند. طلای ساخته شده کمتر میخرند. حتی میزان خرید مردم برای سکه نیز افت کرده؛ چرا که حباب قیمتها اجازه خرید سکه را به آنها نمیدهد. بنابراین آنها هم چنین ریسکی نمیکنند.
او درباره چرایی تعطیلی واحد صنفی همسایه خود میگوید: متاسفانه مالیات بر ارزش افزوده بلای جان فروشندگان طلا شده؛ همین عامل باعث شده که طلافروشان عطای کار خود را به لقایشان بفروشند و سرمایههایشان را به دیگر بازارها سوق دهند.
این فعال صنفی در پاسخ به این پرسش که آیا مخالف پرداخت مالیات هستید یا خیر؟ اظهار میکند: ما مخالف پرداخت مالیات نیستیم. ایراد قانون آنجاست که سازمان اداره امور مالیاتی هر پنج سال یک بار مالیات بر ارزش افزوده را محاسبه میکند و همین موضوع هزینههای هنگفتی را برای فروشندگان طلا دارد. به عنوان مثال ممکن است برای سال 98 حدود 800 میلیون مالیات بر ارزش افزوده برای صاحبان کسب و کار در نظر بگیرند؛ چنانچه این رقم را سال به سال تسویه میکردند چنین هزینه سنگینی برای فروشندگان طلا اعمال نمیشد.
او در بخش دیگر سخنانش به بازار بدلیجات طلا اشاره میکند و معتقد است: بدلیفروشیها در آمدشان از طلافروشان بهتر است. در این شرایط گرانی مردمی که از تمکن مالی کمتری برخوردار هستند ترجیح میدهند که از بدلیجات طلا استفاده کنند. البته هر چند که با افزایش قیمت دلار قیمت این فلزها هم گران شده است.
درآمد فروشندگان بدلیجات بیشتر از طلا فروشها
حدود 100 متر از مغازههای طلافروشی خیابان مختاری آن طرفتر، یک مغازه بدلی فروشی طلا وجود دارد که تعداد مشتریانش از طلا فروشیها بیشتر است. صاحب مغازه بعد از راه انداختن کار مشتری بیرون از واحد صنفیاش میایستد و سیگار پُک میزند.
این فعال صنفی درباره وضعیت بازار بدلی فروشی از یک ضربالمثل استفاده میکند: باران میبارد برای همه میبارد. در این شرایط بد اقتصادی آن طور نیست که وضع ما خوب باشد و وضع طلا فروشیها بد. قیمت بدلی طلا هم آنقدر گران شده که مردم کمتر به سراغ این بازار میآیند.
یک فروشنده بدلیجات طلا میگوید: اکثر مشتریهای ما دخترها و پسرهای جوانی هستند که قصد دارند؛ راهی خانه بخت شوند. چند روز پیش به یک دختر و پسر جوان حلقه بدلی فروختم.
او در ادامه میافزاید: قیمت بدلی در پایین شهر ارزانتر از بالا شهر است. همچنین رونق هم در واحدهای صنفی بالاشهر خیلی بیشتر از محلههای پایین شهر به چشم میآید. ما تنها درآمد خورد و خوراک روزانهمان را از محل فروش بدلی بدست میآوریم. شاید درآمد ماهانهام بین دو تا سه میلیون تومان باشد؛ اما این درآمد کفاف یک خانواده را نمیدهد.
عادلی میگوید: گاهی اوقات آنقدر بازار خلوت است که جدول روزنامهها را حل میکنم. امروز میشود 25 سال که کارم خرید و فروش بدل طلاست. قیمت طلا آنقدر نوسان دارد که این روزها اکثر مشتریهای ما دخترها و پسرهای جوانی هستند که قصد دارند؛ راهی خانه بخت شوند. همین چند روز پیش بود که به یک دختر و پسر جوان حلقه بدلی فروختم. امیدواریم که این اوضاع آشفته بازار روزی ساماندهی شود.
مشتری طلا فروشان بیشتر از ماست
همچنین مهدی، متولی یک واحد صنفی بدلیجات هم به تجارتنیوز این طور میگوید: 15 سال است که کارمان فروش بدلی طلاست. مردم آنقدر گرفتاری دارند که خرید بدلی را در اولویت آخر کارشان قرار دادهاند. نیم ساعت در واحد صنفی ما بیاستید و وضعیت ما با طلا فروشان را مقایسه کنید؛ معتقدیم که طلا فروشان مشتری بیشتری نسبت به ما دارند.
رو به روی بدلی فروشیها یک مغازه طلافروشی بسته به چشم میخورد. تار عنکبوت در چهار گوش مغازه نشسته است. احوال صاحب این طلا فروشی از خشکشویی چسبیده به واحد صنفی طلا که پرسیده شود، میگوید: بچه محلمان است. سن و سالی هم ندارد. سرش را با فروش طلاهای تقلبی کلاه گذاشتند. هر از گاهی به مغازه سر میزند و میرود. البته بابت این نوع دردسرها به سراغ بازار دیگری رفته و خرید و فروش ملک میکند. در حقیقت این طلا فروش حالا سازنده ملک شده؛ انگار بازار ملک رونق دیگری دارد.
فروش طلای تقلبی به یک طلافروش
کمی آن طرفتر یک نفر هست که کِره کِره طلافروشی در غرق خاک را بالا میکشد. انگار همان فردی است که سرش را بابت فروش طلاهای تقلبی کلاه گذاشتهاند.او میگوید: 20 سال است که شغلم فروشندگی طلاست اما به دلیل اجرای غلط قانون مالیات بر ارزش افزوده واحد صنفیام را تعطیل کردم. حالا ماهی پنج میلیون تومان بابت اجاره این واحد صنفی پول را از جیبم میدهم.
از نوسان قیمت طلا، اجرای ناصحیح قانون مالیات بر ارزش افزوده دل خوشی برای هم صحبتی ندارد. او با انتقاد بر عملکرد اتحادیه طلا اظهار میکند: با روی کار آمدن ابراهیم محمدولی قرار شد قانون مالیات بر ارزش افزوده اصلاح شود اما فعلا اجرای صحیح این قانون در حد شعار و حرف است. دوست دارم مجدد کار فروش طلا را آغاز کنم اما تا زمانی که قانون مالیات بر ارزش افزوده را اصلاح نکنند دیگر به این شغل باز نخواهم گشت.
ماجرای خرده فروشی که عمده فروشی شد
در همان راستا باز هم یک جواهری بسته وجود دارد. جنب این مغازه یک میوه فروشی هست. یکی از میوه فروشان درباره اوضاع این واحد صنفی بسته میگوید: فروشنده این واحد صنفی با کله گُندهها بُر میخورد. زمانی خرده فروش طلا بود اما حالا تولید کننده طلا شده و مکان مغازهاش را تغییر داده است. البته که واحد صنفی متعلق به خودشان است. میدان محسنی هم مغازه دارند. وضع مالیشان خوب است. اصلا از کجا معلوم رفته است دنبال عشق و حال. برایشان هم بسته یا باز بودن مغازه مهم نیست. اما شنیدهایم که سمت بازار رفته و حالا عمده فروش طلا شده است.
یکی دیگر از کاسبان خیابان مختاری معتقد است: میزان تقاضا نسبت به دو تا سه سال گذشته بیش از 50 درصد افت کرده است. حالا امیدواریم گام جدی در جهت برطرفسازی مشکلات صنف طلا برداشته شود.
توبه کردیم که طلای قسطی نفروشیم!
رو به روی این مغازه جواهری هم یک واحد صنفی باز وجود دارد. فروشنده این مغازه هم به تجارتنیوز میگوید: وضعیت طلافروشان منطقه مختاری خوب نیست؛ چرا که ما به بازار طلای تهران نزدیک هستیم. تنوع بازار هم بیشتر از ماست هم محلیها هم اگر پول نقدی داشته باشند برای خرید به بازار طلا میروند. همین عوامل باعث شده که بخشی از کسبه یا از محل مهاجرت کنند یا به خاطر ارزش افزوده راه تعطیلی را در پیش بگیرند.
ایوب میگوید: شرایط به نحوی شده که هم محلیها یعنی آنهایی که در محله قدمت بیشتری دارند برای خرید قسطی طلا سراغ طلافروشیهای مختاری را میگیرند. برخی از واحدهای صنفی هستند که طلا قسطی میفروشند اما قیمت طلا ثابت نیست و طرف خریدار باید سود هنگفتی را پرداخت کند.
این فعال صنفی میگوید: در گذشته که قیمت طلا ثابت بود ما هم طلای قسطی میفروختیم؛ این در حالیست که طرف خریدار هفت سال است که سفته و شناسنامهاش پیش ما امانت مانده اما نه خبری از برگشت پولمان است و نه خبری از فرد خریدار. از آن پس توبه کردیم که دیگر طلای قسطی به مردم نفروشیم.
او میگوید: اکثر کسانی که به واحد صنفی ما مراجعه میکنند قصد فروش طلایشان را دارند. علت فروششان هم افزایش قیمت اجارهبهای خانه است. از ساعت 11 تا هفت شب میایستیم شاید بتوانیم در هفته 500 هزار تومان طلا ساخته شده بفروشیم.
او درباره میزان تقاضای مردم از خرید طلا تصریح میکند: میزان تقاضا نسبت به دو تا سه سال گذشته بیش از 50 درصد افت کرده است. حالا امیدواریم گام جدی در جهت برطرفسازی مشکلات صنف طلا برداشته شود.
یکی دیگر از طلا فروشان میگوید: تا به حال 26 میلیون جریمهام کردند. دلیلاش را هم نمیدانم. بعد از بازنشستگیام هرگز مسیر فروشندگی طلا را ادامه نخواهم داد.
طلا فروشیهایی که به لباس فروشی و کافینت تبدیل شدند
همچنین ماشاالله هم یکی دیگر از فروشندگان صنفی است که نسبت به اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده دل خوشی ندارد. یک سال دیگر بازنشست میشود. او درباره این پرسش که آیا بعد از بازنشستگی راهش را ادامه خواهد داد یا خیر؟ به تجارتنیوز میگوید: تا به حال 26 میلیون جریمهام کردند. دلیلاش را هم نمیدانم. به سازمان امور مالیاتی مراجعه کردهام درباره علت جریمه میپرسم هر یک از کارشناسان پاسخ متفاوتی را ارائه میدهند. بعد از بازنشستگیام هرگز این مسیر را ادامه نخواهم داد.
او میافزاید: سازمان امور مالیاتی هر فردی را با یک چشم میبیند. یعنی برای آنها فرقی ندارد که من یک کیلو طلا داشته باشم یا 100 کیلو طلا. همین قانون مالیات بر ارزش افزوده باعث شده که همکارانم در خیابان مختاری تغییر کاربری دهند. یک نفر کافینت زده و فرد دیگر هم لباس فروشی باز کرده است.
او درباره وضعیت تقاضا و خرید طلا تصریح میکند: سال 92 روزانه حدود 10 نفر خریدار داشتیم اما امروز با این وضعیت موجود یک نفر هم سراغ ما نمی آید.
یک فروشنده در خیابان عباسی میگوید: قدیم شش صبح میآمدیم و حالا ساعت 11 مغازه را باز میکنیم؛ چرا که خبری از خریدار نیست
پایین شهر خبری از خریدار طلا نیست
خیابان عباسی در حوالی میدان قزوین. خیابانی که حالا تغییر نام داده و به خیابان ابراهیمی مشهور است.
سر تا سر این خیابان زرگرها هستند. حدود 30 واحد صنفی طلا فروشی در این خیابان وجود دارد که 15 واحد صنفی آنها به دلایل مختلف از جمله مالیات بر ارزش افزوده بسته شده است.
محمود از تاکسی زرد خود پیاده میشود. به سمت واحد صنفیاش میرود. او درباره تعطیلیها میگوید: قدیم شش صبح میآمدیم و حالا ساعت 11 مغازه را باز میکنیم؛ چرا که خبری از خریدار نیست. محله عباسی هم در طرح ترافیک قرار دارد. دیگر خریداری برای طلا در این منطقه وجود ندارد. محلیها هم به دلیل افزایش قیمت، توان خرید طلا را ندارند.
او اظهار میکند: فعلا وضعیت واحدهای صنفی بالاشهر بهتر از مناطق جنوبی است؛ چرا که بالاشهر نشینان بهتر از منطق جنوبی خرید خود را انجام میدهند.
یک از کاسبان محله عباسی معتقد است: از 30 واحد صنفی در منطقه عباسی حدود 15 واحد صنفی به دلیل اخذ مالیات بر ارزش افزوده بسته شده است. عملا دولت با این اقدام دستش را در جیب ملت کرده است.
طلافروشیهای تعطیل محل زاد و ولد گربهها
میلاد جوانی که فروشنده طلا است هم به تجارتنیوز میگوید: از 30 واحد صنفی در منطقه عباسی حدود 15 واحد صنفی به دلیل اخذ مالیات بر ارزش افزوده بسته شده است. عملا دولت با این اقدام دستش را در جیب ملت کرده است.
در میان صحبتهای میلاد، غلام هم میگوید: تمام این 15 واحد صنفی بسته شده محل زاد و ولد گربهها شده است. نمیدانیم به کجا باید شکایت ببریم.
او میافزاید: دولت اصلاحات و سازندگی دوران طلایی اقتصاد بود. در آن زمان خرید و فروش طلا رونق داشت و مردم به راحتی طلای مورد نظر را خریداری میکردند.
نظرات