گره کور بازار مسکن
چندین سال است که رکود در بازار مسکن سایه انداخته، و تلاشهای دولت یازدهم نیز برای حل این بحران در حل آن چندان موثر نبوده است.
شاید قیمت کنونی مسکن برای خیلی از افراد نه تنها غیر قابل پرداخت بلکه حتی غیر قابل باور نیز است. هستند پدرها و پدربزرگهای ما، از زمانی یاد میکنند که با پنج هزار تومان میشد یک خانه خرید. شاید کسی فکر نمیکرد روزی برسد که قیمت مسکن به شکلی انفجاری رشد بکند، جهش قیمتی نه در ۵ یا 6 درصد بلکه 700 درصدی.
آری اگر ما کمی حافظه تاریخی و اقتصادی داشته باشیم، باید از گذشته بازارهای خودمان درس بگیریم، باید بدانیم که این رویکرد دولتهاست که موتور محرک اقتصاد و بازرها را در مسیر بالا و پایین، رکود یا رونق به حرکت در میآورد.
در ادبیات اقتصادی به شرایط کنونی حباب بازار میگویند. در دولت نهم و دهم دیدیم که دولت چگونه با دامن زدن به سیاستهای اشتباه تورمزا، موجب شد این حباب شکل بگیرد و آن حباب اکنون آنقدر بزرگ شده که قیمت مسکن را در برخی نقاط تا حدود 12 میلیارد هم رسانده است.
البته این ارقام، نشاندهنده تنها عامل رکود مسکن نیستند. ریشه اصلی این رکود در سیاستهای کلانی است که شکاف طبقاتی را از کوخ تا کاخ گسترش داده است.
اکنون سوالی است که مدتها ذهن دولتمردان یازدهم را به خود مشغول داشته و آن چگونگی خروج از بحران رکود مسکن است. هرچه هم که دولتمردان در گوشه و کنار بگویند دیگر بحران حل شده و رکودی نیست، اما صدای بازار از هر صدایی رساتر است که فریاد میزند رکود عمیقتر شده است.
چرا؟ چرا اینگونه است؟، پاسخ شاید در تضادهای موجود در سیاستهای نهادهای سیاستگذار شهری باشد. تضاد میان دولت و شورای شهر. با انتشار خبرهای فساد گسترده در دستگاه مدیریت شهری تهران، حالا بیشتر از هر زمانی دیگر، مشخص شده که حل بحران مسکن با ساخت و سازهای بیحساب و قاعده و غیر اصولی حل نمیشود.
هیچگاه نباید فراموش کرد، آنجا که فردی مسئول به دنبال سود فردی برود، قدرت روی سیاه خود را به جامعه نشان خواهد داد و آیینه این صحبت همین بازار مسکن است. جایی که عدهای به دنبال نفع فردی، منافع مردم را فراموش کردند.
اکنون سهم مسکن از تولید اشتغال ملی 12 درصد بیشتر نیست، اما اینکه سود حاصله برای صاحبان کرسی شورای شهر چقدر است را هیچکس نمیداند. حقیقت آن است که مسکن قابلیت خروج از رکود و ایجاد شغلهای زیادی را دارد. رونق بازار مسکن نهتنها یک ضرورت، بلکه یک باید برای اقتصاد ایران است.
حل بحران مسکن مگر چیزی جز همسویی دولت و شورای شهر است؟ شاید چیزهایی باشد که ما ندانیم ولی هر چه که هست بحران این بازار باید حل شود.
تهران، مشهد، تبریز و اصفهان از بزرگترین شهرهای ایران هستند که اکنون در بحرانی عمیق به سر میبرند، بحرانی که نتیجه آن حاشیهنشینی شهری عمیق و گستردهای است. آیا حاشیهنشینی نتیجهای جز از میان رفتن اعتماد ملی دارد؟
شاید عدهای بگویند که مسئولیت این وضعیت بر عهده مردم است، اما حقیقت این نیست. حقیقت آن است که مردم اکنون بلاکش دورههای گذشتهای هستند که در نبود مدیریت و نظارت علمی، این مشکلات ریشهای به درازای رکود اقتصادی دواند.
نظرات