اقدام عملی دولت به معنای «مداخله در بازار» نیست
آخوندی با تغییر معنای «اقدام عملی دولت» به «مداخله در بازار» قصد تبرئه کردن «بیعملی» خود در ۵ سال اخیر را داشته است.
عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در دولتهای یازدهم و دوازدهم، یکی از وزرای قوه مجریه است که بیش از «اقدام و عمل» به «تئوری پردازی و نظر» علاقه مند است.
به گزارش تجارتنبوز ، وی از ابتدای رسیدن به سمت وزارت در دولت، بیش از آنکه در مسند یک وزیر ظاهر شود و اقدامات مرتبط با حوزه وزارتی خود را انجام دهد، در مسند یک تئوری پرداز ظاهر شده است.
او نه تنها اقدامات باقیمانده بر دوش وزارتخانه خود از دولت قبل از جمله «مسکن مهر» را هنوز تکمیل نکرده است، بلکه در عملیاتی کردن تئوریهای خود از جمله «مسکن اجتماعی» نیز توفیقی نداشته است.
این موارد نشان میدهد آخوندی بیش از آنکه برای مسند وزارت در قوه مجریه مناسب باشد و از این مسیر مباحث مهم حوزه وزارتی خود از جمله مسکن را پیگیری نماید، به کار مشاوره و تئوری پردازی میآید؛ چرا که اگر یک وزیر عملیاتی بر مسند دولت بود، بعد از ۵ سال وضعیت مسکن بهبود قابل توجهی یافته بود و این چنین امروز با نوسانهای قیمتی و فاصله دهکهای متوسط از خرید مسکن روبرو نبودیم.
مقابله با دشمن فرضی در تئوری پردازی
آخوندی در دوره پنج ساله وزارت خود، بیش از آنکه در خصوص امور اجرایی و عملیاتی که ماموریت اوست صحبت کند، در کرسیهای مختلف و محافل رسانهای به سخن پردازی در مورد «اقتصاد بازار» و لزوم و اهمیت آن پرداخته است؛ تا شاید به این طریق باری از روی دوش خود کم کند.
با این وجود، وزیر راه و شهرسازی دولت همواره با یک دشمن فرضی در این سخن پردازیها مقابله کرده است؛ دشمنی فرضی به نام «مداخله کنندگان در بازار».
برای نمونه او در یادداشتی که امروز در یکی از روزنامههای اقتصادی منتشر کرده نوشته است: دولت باید کاری بکند» یعنی دولت در بازار دخالت کند. برای همه چیز از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد قیمت بگذارد. بساط داغ و درفش سازمان حمایت و تعزیرات را پهن کند. حقوق مالکیت را زیر پا بگذارد و در اموال مردم تصرف کند. اقتصاد رقابتی را فراموش کند. به حریم خصوصی مردم سرک بکشد.
اطلاعات خصوصی و تجاری مردم را افشا کند. هیچ محدودیت قانونی را نپذیرد و هر جا که لازم شد به احکام ثانویه متوسل شود و فراقانونی عمل کند. و قس علیهذا فعلل و تفعلل. البته همه اینها با یک عبارت در حال جنگ تمامعیارِ اقتصادی با آمریکا هستیم توجیه میشود. بلافاصله پس از این، عبارت در وضعیت جنگ، اقدامهای فوقالعاده است زمینه را برای هر گونه مداخله دولت فراهم میآورد. و اخیرا وارونه پوشیدن پوستین شفافیت نیز خود حکایتی دارد.
بررسیها نشان میدهد تقریبا در بخش قابل توجهی از پیشنهادهایی که در شرایط فعلی توسط افراد و مجموعههای موجه ارائه شده و میشود، هیچ بحثی از بگیر و ببندها و مداخلات شدید در بازار و قیمت تعیین کردن نبوده و نیست. حتی همان سیاست تثبیت نرخ ارز در ۴۲۰۰ تومان دولت نیز بارها توسط کارشناسان مورد انتقاد قرار گرفته است.
با این اوصاف، مشخص نیست حریف آخوندی در این جنگ فرضی دقیقا چه کسی است و او قصد دارد با قلب معنای «اقدام عملی دولت» به «مداخله در بازار» چه چیزی را نقد کند؟
اینکه دولت باید اقدام و عمل نماید، بر کسی پوشیده نیست و وظایف قوه مجریه نیز این را تأیید میکند؛ اما سبک و سیاق عمل دولت میتواند متفاوت باشد.
با این وجود، در رویکردهایی که تحت عنوان و الگوی اقتصاد مقاومتی به عنوان راه بی اثر کردن تحریمها و مقاوم سازی اقتصاد به ویژه در شرایط فعلی ارائه میشود، چه در سطح سیاست و چه در سطح عمل و اجرا هیچگاه مداخله در بازار از دولت طلب نشده است؛ بلکه بحث اصلی «سیاستگذاری هوشمندانه» است که باید توسط دولت انجام شود.
برای نمونه در همین حوزه وزارت راه و شهرسازی، آیا تصویب قانون مالیات بر عایدی سرمایه به معنای مداخله در بازار بوده یا قاعده گذاری برای جلوگیری از سوداگری؟ پس چرا وزیر راه و شهرسازی در سال ۹۳ با ارسال نامه به رئیس مجلس با همین اقدام که از جنس سیاستگذاری است و در تمام جهان نیز پیاده شده مخالفت کرد؟
هر چند آخوندی با تغییر معنای «اقدام عملی دولت» به «مداخله در بازار» قصد تبرئه کردن «بی عملی» خود در ۵ سال اخیر را داشته است؛ بی عملیای که باعث شد حتی ایدههای خود وزیر هم جامه عمل نپوشد؛ اما آنچه منظور کارشناسان و خبرگان از «عمل کردن دولت» است، به معنای «سیاستگذاری هوشمندانه» است و با «مداخله در بازار» هیچ ارتباطی ندارد.
سیاستگذاری هوشمندانه در مسکن میتوانست نه تنها جلوی افزایش قیمت و نوسانی شدن آن را بگیرد (تا جایی که گزارشهای میدانی حاکی از افزایش قیمت مسکن و اجاره بها تا ۵۰ درصد است) بلکه باعث شود حوزه مسکن به عنوان لوکوموتیو اقتصادی عمل کرده و رشد بیافریند.
مانع تمام این اقدامات که هیچکدام به معنای مداخله در بازار نبوده و نیست، تنها «وزیر شعار» دولت بوده و هست؛ کسی که به جای قرار گرفتن در مسند تئوری پردازی، اشتباها در بالاترین سطح از اقدام و اجرا قرار گرفته است.
او به جای اینکه در این شرایط سخت به کمک دولت بیاید و اندک اقدامی انجام دهد، کماکان مشغول سخنرانی است و واقعا این سؤال را به ذهن متبادر میکند که آیا وظیفه یک وزیر در قوه مجریه «اقدام و عمل» است یا «تئوری پردازی»؟
منبع: فارس
نظرات