لیگ قهرمانان اروپا؛ مدرسه مدیریت
دانشمندان و محققان به شکل دیگری به لیگ قهرمانان نگاه میکنند. این مسابقات در چشم آنها آزمایشگاهی است که در آن میشود تئوریهای مدیریتی را محک زد. در مواردی حتی تئوریها از دل همین بازیها استخراج میشوند.
بعد از جام جهانی، لیگ قهرمانان اروپا را مهمترین رویداد فوتبالی جهان میدانند. بهترین بازیکنان جهان هر سال در رقابتهایی شرکت میکنند که بالاترین سطح کیفی فوتبال را به نمایش میگذارند. از سوی دیگر لیگ قهرمانان اروپا مهمترین تحولات دانش این رشته ورزشی را شکل میدهد.
این مسابقات، هرساله میلیونها تماشاچی را پای گیرندههای تلویزیون میخکوب میکند. جایی که هیجان به اوج میرسد و نفسها در سینه حبس میشود. محل تلاقی اشکها و لبخندها، شادیها و افسوسها و مهمتر از همه نمایشگاهی بزرگ از زیباییهای محبوبترین ورزش جهان؛ یعنی فوتبال.
اما محققان به شکل دیگری به این رقابتها نگاه میکنند. لیگ قهرمانان در چشم آنها آزمایشگاهی است که در آن میشود تئوریهای مدیریت فوتبال را محک زد. در مواردی حتی تئوریهای مدیریت، چه در فوتبال و چه در دنیای کسبوکار، از دل همین بازیها استخراج میشوند.
تنها مدیران نیستند که به لیگ قهرمانان علاقه دارند. این بازیها برای دانشمندان علوم دیگر مانند علم آمار نیز جذابیت دارد. اینجا نگاهی میاندازیم به تجلی نکات مهم مدیریتی که در موفقیت تیمها نقش بهسزایی داشتهاند. اما پیش از آن، عوامل موفقیت یک تیم در لیگ قهرمان اروپا را بررسی میکنیم.
چرا تیم بشیکتاش قهرمان اروپا نمیشود؟
به چه دلیل بیشتر مردم فکر میکنند شانس باشگاههایی مانند بشیکتاش و المپیاکوس برای رسیدن به جام قهرمانی اروپا بسیار کم است. اما باشگاهی مانند ر ئال مادرید ، بارسلونا و بایرن مونیخ را از همان ابتدا مدعی قهرمانی میدانند؟
چرا قهرمانی پورتو در این مسابقات شگفتی بهحساب آمد، اما کسی از یازدهمین قهرمانی رئال تعجب نکرد؟ شاید بهسادگی بگوییم که این تیمها کیفیت بهتری دارند و « تیمهای بهتری هستند. » اما چطور میتوانیم کیفیت تیمها را اندازهگیری کنیم؟
متری برای اندازهگیری تجربه
تردیدی نیست که تجربه (Experience) نقش مهمی در موفقیت باشگاهها دارد. تجربه تنها به تعداد دفعاتی که یک بازیکن در طول عمرش در زمین حضور داشته محدود نمیشود. بلکه بهطور مشخص تعداد دفعات حضور بازیکن در «لیگ قهرمانان اروپا» با سطح کیفی او ارتباط مستقیم دارد.
این رابطه دو طرفه است. از طرفی بازیکنان بهتر در تیمهای بهتری بازی میکنند و این تیمها برای مدت بیشتری در کورس رقابتها باقی میمانند. و از طرف دیگر بازیکنان بهتر شانس ماندن تیمشان در لیگ قهرمانان را افزایش میدهند.
به این ترتیب میشود مدعی شد که میانگین تعداد حضور بازیکنهای یک تیم در لیگ قهرمانان (NMDC) میتواند شاخصی برای سنجش کیفیت (Quality) آن تیم باشد.
عرصه شطرنج فوتبال
بررسیها نشان میدهد که تیمهای قهرمان در ده سال گذشته، بهطور میانگین بهازای هر بازیکن بیش از 35 بازی در لیگ قهرمانان داشتهاند.
در سال 2013 وقتی بروسیا دورتموند با حذف رئال مادرید راهی فینال لیگ قهرمانان شد، هر بازیکن این تیم بهطور میانگین 13 بار حضور در لیگ قهرمانان را تجربه کرده بود. شاید به همین دلیل بود که همه اطمینان داشتند بایرن مونیخ قهرمان زودهنگام این رقابتها است. در مقابل اگر دورتموند بازی را میبرد یک شگفتی خلق شده بود.
به همین ترتیب بود که همه از قهرمانی پورتو در سال 2004 تعجب کردند. افتخاری که نام خوزه مورینیو را به فهرست بزرگترین مربیان جهان وارد کرد. اگر تجربه بازیکنان پورتو بیش از 35 بازی برای هر بازیکن بود نقش مورینیو در قهرمانی تا به این اندازه بزرگ جلوه داده نمیشد.
رئال کارکشته، موناکوی جوان
پورتو و مورینیو نشان دادند که جوانان کمتجربه نیز میتوانند به رویاهایی بزرگ دست پیدا کنند. اما این مورد تنها یک استثنا بود و تیمهای قهرمان مانند رئال ، بارسا ، میلان ، چلسی ، منچستر ، و اینتر در کمترین حالت بیش از 30 بازی برای هر بازیکن تجربه داشتهاند.
از بین تیمهایی که امسال به مرحله نیمهنهایی رسیدهاند، این تنها رئال مادرید است که بیش از 35 بازی برای هر بازیکن تجربه دارد. بهخصوص که بیشتر این بازیکنان در دو قهرمانی آخر مادرید حضور داشتند و آیین برگزاری جشن قهرمانی را بهطور کامل میشناسند.
بعد از رئال ، این یوونتوس است که باتجربهترین تیم در مرحله نیمهنهایی است. بازیکنان این تیم طعم یک فینال را چشیدهاند.
بازیکنان اتلتیکو مادرید اما دوبار نقرهداغ شدهاند و در یک قدمی قهرمانی از رئال مادرید شکست خوردند. همین موضوع به بازیکنان این تیم انگیزهای مضاعف میدهد.
بازیکنان موناکو چندان باتجربه نیستند، اما موناکو دارد یکی از بهترین سالهای فوتبالیاش را تجربه میکند.
به این ترتیب دو تیم باتجربه، یعنی رئال و یووه باید به مصاف دو تیم پرانگیزه یعنی موناکو و اتلتیکو بروند. آیا نامهای نو میتوانند بار دیگر شگفتی بیافرینند؟
وفاداری در سختیها و آسانیها
تمامی چهار باشگاه حاضر در نیمهنهایی لیگ قهرمانان تیمهایی ثروتمند هستند. رئال مادرید با 764 میلیون یورو، بیشترین ارزش بازار در میان تمامی باشگاههای ورزشی جهان را دارد. اتلتیکو مادرید با 501 میلیون یورو و یوونتوس با 450 میلیون یورو در رده ششم و دهم ثروتمندترین تیمهای جهان قرار دارند. تیم سلطنتی موناکو نیز به ثروتمندان یکی از اعیانیترین مناطق اروپا متصل است.
این تیمها به آسانی میتوانند باتجربهترین و باکیفیتترین بازیکنان جهان را به خدمت بگیرند. اما تنها کیفیت بازیکنان نیست که موفقیت یک باشگاه در لیگ قهرمانان را تضمین میکند.
بررسیها نشان میدهد که وفاداری ( Loyalty ) بازیکنان در یک تیم رابطه خوبی با قهرمانی در رقابتهای لیگ قهرمان دارد.
این عامل با اندازهگیری مدت زمان حضور بازیکنان در یک باشگاه محاسبه میشود. به این شکل میشود فهمید که بازیکنان یک باشگاه بهطور میانگین برای چه مدت در این تیم حضور داشتهاند.
بازیکنان تیمهای موفق در این جام معتبر بهطور میانگین بیش از 3.5 سال از زمان عقد قراردادشان میگذرد. بار دیگر باید گفت که تیم پورتو با میانگینی کمتر از این عدد، توانست جام قهرمانی اروپا را بالای سر ببرد.
رئال و یووه، سمبلهای وفاداری
نرخ وفاداری در دو تیم یوونتوس و رئال مادرید بیشتر از مقدار میانگین وفاداری تیمهای قهرمان گذشته است. با وجود آن که بوفون با نزدیک به 16 سال سابقه حضور در تیم یوونتوس وفادارترین بازیکن حاضر در مرحله یکچهارم نهایی است، این رئال مادرید است که بیش از رقبایش توانسته بازیکنان خود را در حفظ کند.
به همین دلیل است که تنها کنار هم قرار دادن بهترینهای فوتبال نمیتواند ضامن موفقیت باشد.
برنامهریزی برای آینده
اینکه رابطهای میان طول مدت باقیمانده از قرارداد بازیکنان با احتمال قهرمان شدن یک تیم وجود داشته باشد در نگاه اول چندان واضح نیست. به هر حال قرارداد بازیکنان تمام میشود و تیمها در صورت لزوم قراردادها را تمدید میکنند.
اما وقتی تیم از عملکرد یک بازیکن راضی است، قرارداد او را پیش از به اتمام، تمدید میکند. به این شکل هم بازیکن میداند که در تیم خود ماندگار است و هم تیم میتواند برای آینده برنامهریزی کند.
بررسی نشان میدهد که بهطور میانگین بیش از 2.4 سال از مدتزمان قرارداد تیمهای قهرمان در ده سال گذشته باقیمانده بود. تیمی که اقدام به تمدید قراردادهایش نمیکند، حتی اگر باتجربه و وفادار باشد، دیر یا زود با یک بحران روبهرو خواهد شد.
هر چهار تیم حاضر در نیمهنهایی این وجه از شخصیت قهرمانی را دارند.
پیشبینیناپذیری فوتبال
بر اساس این آمار و اطلاعات میشود به محاسبه احتمال قهرمانی هرکدام از تیمها پرداخت. به این شکل، که ابتدا با تقسیم شاخصهای تجربه، وفاداری و پایداری بر بزرگترین شاخص، آمارها نرمال میشوند. سپس نسبت امتیاز به دست آمده (از جمع اعداد نرمال شده) به مجموع همه اعداد، برابر خواهد بود با شانس قهرمانی هر تیم.
به این ترتیب بخت قهرمانی رئال مادرید 33%، یوونتوس 26%، اتلتیکو 23% و موناکو 18% محاسبه میشود.
با این مطالعه، میتوان دید که شانس قهرمانی رئال ، یووه و اتلتیکو آنقدر تفاوت ندارد و شانس موناکو نیز قابلتوجه است. تجربه پورتو نشان داده که همیشه محتملترین گزینه به قهرمانی نخواهد رسید.
همچنین احتمال حضور تیمهایی مانند بارسلونا ، بایرنمونیخ در نیمهنهایی بیشتر از احتمال حضور اتلتیکو و موناکو بود. اما قرعهکشیها شرایط را بهطور کامل عوض کرد.
از طرف دیگر، در فوتبال تیمی خواهد برد که بیشتر گل بزند؛ نه تیمی که بهتر بازی کند. درست مثل فینال سال 2014 که گل دیرهنگام سرخیو راموس جام قهرمانی را از دست اتلتیکو مادرید بیرون کشید، یک حادثه میتواند سرنوشت بازی را بهطور کامل تغییر دهد.
نقش پدیدههایی مانند امباپه در این محاسبات بهطور کامل نادیده گرفته میشود. تعداد این پدیدهها زیاد نیست، اما تاثیر آنها بر سرنوشت جام غیرقابلانکار است.
ریسکهای غیرسیستماتیک فوتبال
فوتبال به هیچ عنوان قابل پیشبینی نیست. اما دلیل نمیشود که مدیران باشگاهها سرنوشت جام را تنها به بخت و اقبال بسپارند.
فضای کسبوکار نیز مملو از این ریسکهای غیرسیستماتیک است. ما نیز میتوانیم برای کسبوکار خود برنامهریزی کنیم و بدون در نظر گرفتن رخدادهایی که قابلکنترل نیستند، شانس موفقیت خود را حداکثر کنیم. به این ترتیب حتی در صورت ناکامی مطمئن خواهیم بود که تمام توانمان را به کار بستهایم.
درسهایی از لیگ قهرمانان اروپا
بیدلیل نیست که این رقابتها تا این اندازه محبوب هستند. لیگ قهرمانان، خیلی بیشتر از یک سرگرمی است. با تماشای این بازیها میشود درسهایی گرفت که در زندگی و یا مدیریت به کار میآیند.
درس اول: تجربه
نقش تجربه ( Experience ) در موفقیت بسیار بیشتر از ثروتی است که برای رسیدن به توفیق هزینه میکنیم. تجربه به دست آوردنی است. به عنوان یک مدیر باید به نیروهای خود فرصت تجربه کردن بدهیم. سرخیو راموس ، عامل نجات تیم رئال در سال 2014 یکی از باتجربهترین بازیکنان این تیم بود.
درس دوم: وفاداری
حتی در صورت شکست به نیروهای خود وفادار بمانیم. نیروهای وفادار بازدهی بیشتری دارند، با هم هماهنگترند و نسبت به سازمان احساس مسئولیت میکنند و عِرق بیشتری دارند. این موضوع در مورد وفاداری ( Loyalty ) کارمندان به شرکت نیز صدق میکند. بوفون در سختترین روزها کنار تیمش بود و به نمادی برای عِرق به باشگاه تبدیل شد.
درس سوم: ثبات
به عوامل خود احساس امنیت شغلی بدهیم. ثبات ( Stability ) نیروها نه تنها سبب میشود که آنها با امنیت خاطر و غیرت بیشتر برای توفیق گروه تلاش کنند، بلکه به ما نیز امکان میدهد که با توجه به نیروهایی که در اختیار داریم برای آینده برنامهریزی کنیم.
درس چهارم: امید
امید ( Hope ) خود را حفظ کنیم. درنهایت تیمی که روی کاغذ کمترین شانس موفقیت را دارد نیز میتواند موفق شود. البته که مورینیو ، پورتو را ترک کرد و بر نیمکتهایی پرآوازهتر تکیه زد. اما اگر «آقای خاص» میخواست آمار و احتمالات را باور کند، هرگز به باشگاههایی مانند چلسی و رئال مادرید وارد نمیشد. موفقیت در شرایطی که آمار به سود ما نیست، افتخار بیشتری به همراه خواهد داشت.
درس پنجم: اشتیاق
شوق ( Passion ) موفقیت را در دل نیروهای کمتجربهتر ایجاد کنیم. جنگندگی و جاهطلبی نیروهای جوان در موارد بسیاری از تجربه عوامل کارکشته موثرتر است. در آغاز جام هیچکس فکرش را هم نمیکرد که موناکو به جمع چهار تیم نهایی بپیوندد و امباپه به یکی از ستارههای جام تبدیل شود.
در نهایت سرنوشت در میدان عمل تعیین میشود و نه بر اساس محاسبات و احتمالات روی کاغذ.
نظرات