پیشبینی قیمت ارز؛ در سودای سود
اگر به تغییرات نرخ ارز در 15 سال گذشته فکر کنیم، مسیری پرپیچوخم و تا حدی دراماتیک را به یاد خواهیم آورد. قیمت دلار آنقدر سریع رشد کرد که بهسختی میتوانیم قیمت بین 1000 و 3000 تومان را به یاد بیاوریم. در مورد تغییرات نرخ ارز ابهامات زیادی وجود دارد. آیا نرخ ارز قابل پیشبینی
اگر به تغییرات نرخ ارز در 15 سال گذشته فکر کنیم، مسیری پرپیچوخم و تا حدی دراماتیک را به یاد خواهیم آورد. قیمت دلار آنقدر سریع رشد کرد که بهسختی میتوانیم قیمت بین 1000 و 3000 تومان را به یاد بیاوریم. در مورد تغییرات نرخ ارز ابهامات زیادی وجود دارد. آیا نرخ ارز قابل پیشبینی است؟ آیا میشود با پیشبینی قیمت ارز پول درآورد؟ آیا گران شدن دلار نشانه بیکفایتی دولت است؟ آیا ارزان شدن دلار در مقایسه با قیمت ارزهای دیگر به معنای ضعیف شدن اقتصاد آمریکا است؟ آیا تورم در ایران به خاطر افزایش نرخ ارز رخ میدهد؟ یا این نرخ ارز است که از تورم تاثیر میگیرد؟
چرا نرخ ارز مهم است؟
ما در هر بازاری هم خریدار هستیم و هم فروشنده. یک خانوار معمولا نیروی کار، زمین، سرمایه و دیگر ملزومات تولید را به بازار میفروشد و در مقابل نان، خودرو و دیگر اقلام مصرفی را تهیه میکند.
در بازار تجارت بینالملل نیز ایران هم خریدار است هم فروشنده. ما یکی از مشتریهای وفادار برای کالاهایی مثل تلفنهمراه، کامپیوتر، خودرو و بنزین هستیم. همزمان کالاهایی مثل نفت خام، زردآلو و فرش را به خارجیها میفروشیم. اگر در مدتزمانی کوتاه نرخ ارز زیاد شود، قیمت کالاهای وارداتی هم رشد خواهد کرد. به همین ترتیب اگر دلار ارزان شود (ریال گران شود) کالاهای ایرانی برای خارجیها گران به نظر میرسد.
قیمت دلار است که تعیین میکند مردم بیشتر کالای ایرانی مصرف کنند یا کالای خارجی.
قیمت ارز پلی است میان بازار داخل و خارج. قیمت دلار است که تعیین میکند مردم بیشتر کالای ایرانی مصرف کنند یا کالای خارجی. پیشبینی قیمت ارز میتواند راه مبادلات خارجی را برای ما روشنتر کند.
قیمت ارز و نظریه تقاضا
وقتی مردم چیزی را بیشتر از قبل بخواهند قیمت آن افزایش پیدا میکند. مثل آجیل که در آخرین روزهای سال گران میشود. همچنین اگر تعداد متقاضیها تغییر نکند، اما آن کالا کمیاب شود قیمتش بیشتر میشود. استدلال میشود که چون ارز هم یک کالا است، زیادشدن یا کم شدن مقدار ارز در بازار، قیمت آن را تغییر میدهد.
بعد از تحریمها فروش نفت ایران به شکل معناداری کاهش پیدا کرد. به همین دلیل در مقایسه با گذشته، ارز کمتری به کشور وارد شد. اما تقاضا برای ارز هنوز بالا بود. به همین دلیل ارز نایاب شد و قیمت آن در مدتزمانی کوتاه رشد کرد.
اما قیمت ارز نمیتوانست تا ابد رشد کند. با بالا رفتن نرخ ارز و گران شدن اقلام خارجی مثل خودرو، تقاضای مردم برای کالاهای خارجی کمتر شد. این زمان برای شرکتهای ایرانی فرصتی ایدهآل بود تا به مازاد تقاضای ناشی از کاهش واردات پاسخ بدهند. در مواردی که تولید داخلی نمیتوانست به نیاز کشور پاسخ دهد، واردات کالاهای خارجی به سمت نمونههای ارزانتر حرکت کرد: خودروهای چینی بجای ماشینهای ژاپنی و اروپایی.
نرخ ارز بر رفتار مصرفکننده تاثیر میگذارد.
کاهش تقاضا برای کالاهای خارجی سبب شد که نرخ ارز ثابت بماند و تغییر چندانی نکند. به این شکل قیمت ارز خاصیت خودساماندهی دارد: اگر قیمت آن زیاد شود، تقاضا برایش کم میشود و قیمتش کاهش پیدا میکند. همچنین بعد از توافق برجام صادرات نفتی ایران بار دیگر از سر گرفته شد و عرضه ارز به روال طبیعی خودش بازگشت.
تغییر در عرضه و تقاضای ارز میتواند بر قیمت آن تاثیر بگذارد. اما رشد مداوم این نرخ نمیتواند از کاهش پیوسته عرضه یا افزایش روزبهروز تقاضا ناشی شود. پس برای پیشبینی قیمت ارز باید به دنبال راه دیگری باشیم.
آیا دلار قیمت واقعی دارد؟
نرخ ارز همان پولی است که در بازار برای خرید هر اسکناس خارجی پرداخت میکنید. اما حتما عبارت قیمت واقعی دلار را شنیدهاید. گویی هر دلار در واقع 5000 تومان قیمت دارد، اما دولت نمیخواهد راستش را به مردم بگوید!
قیمت واقعی ارز یک اصطلاح تخصصی در علم اقتصاد است و هیچ ربطی به صداقت دولتها ندارد. فرض کنید در آلمان میتوانید با 15 یورو موهای خود را کوتاه کنید. اگر قیمت یورو 4 هزار تومان باشد، اصلاح موی سر در آلمان 60 هزار تومان هزینه خواهد داشت. به همین ترتیب میتوانید قیمت تمام نیازهای خود را محاسبه کنید. یک مرسدس سی 300 در حدود 160 میلیون تومان قیمت دارد. پس به نفع شما است اگر موهایتان را اینجا کوتاه کنید، اما آنجا بنز بخرید.
قیمت واقعی ارز از حاصلضرب قیمت اسمی ارز (قیمت بازار) در شاخص قیمتها در داخل، تقسیمبر شاخص قیمتها در خارج به دست میآید.
( شاخص قیمتها در خارج کشور / شاخص قیمتها در داخل کشور ) نرخ بازار ارز = نرخ واقعی ارز
کالاهایی که نمیشود صادر کرد
بعضی از کالاها قابل صادر کردن هستند. اگر قیمت پسته در ایران ارزانتر از لبنان باشد، پسته به لبنان صادر میشود. اما اگر قیمت سیب در لبنان کمتر باشد، سیب به ایران وارد میشود. این روند تا جایی ادامه پیدا خواهد کرد که قیمت سیب و پسته در ایران و لبنان برابر شود. اما کالا و خدماتی وجود دارند که نمیشود آنها را مبادله کرد. خدمات آرایشگاه، مسکن، تاکسی و مدرسه قابل صادر کردن نیستند.
قیمت طلا در ایران به قیمت جهانی نزدیک است. چون میشود طلا را صادر یا وارد کرد.
اگر اقتصاد رشد کند، تولید افزایش یابد و مردم پول بیشتری برای خرج کردن داشته باشند، قیمتها بالا خواهد رفت. بخشی از مازاد تولید به خارج صادر میشود و قسمتی از درآمد صرف خرید اجناس خارجی میشود. اما خدمات و کالاهای غیرقابلمبادلهای به طور کامل در داخل تولید و مصرف میشوند.
در یک اقتصاد توسعهیافته عموما کالاهای غیرقابلمبادله گران هستند. قیمت مسکن، خدمات شهری، کرایه تاکسی و هزینه مدارس خصوصی در کشورهایی مثل سوئیس، ژاپن و آلمان خیلی گران است.
آیا نرخ ارز دلیل تورم است؟
بیشتر مردم فکر میکنند که تغییرات نرخ ارز دلیل اصلی تورم است. آنها میگویند اگر نرخ ارز بالا برود طبیعتا کالاهای خارجی گران میشود. بدیهی است که عدهای از خرید کالای خارجی منصرف شوند. نظر این افراد به کالاهای ارزانتر داخلی جلب میشود. به این ترتیب فشار تقاضا ناشی از افزایش نرخ ارز، تورم ایجاد میکند.
توجه کنید که این فشار تقاضا به خاطر بالا رفتن قدرت خرید به وجود نیامده است، اما این اثر باید موقتی باشد. اگر در بازار مازاد تقاضا وجود داشته باشد، تولیدکنندهها تولید خود را افزایش میدهند تا قیمتها دوباره کم شود.
اما چرا ارز در کشور کمیاب میشود؟ استدلال به این شکل است که اگر ما بیشتر از آن که کالا صادر کنیم، واردات داشته باشیم، مقدار ارز کشور به طور مداوم کمتر خواهد شد. به همین دلیل قیمت دلار رفتهرفته بالا میرود.
این استدلال نمیتواند درست باشد. از سال 94 تا 96 تراز تجاری ایران مثبت بود، اما نرخ دلار باز هم افزایش یافت. عدهای باور دارند که رشد قیمت دلار باعث افزایش قیمت نهادههای تولید میشود و همین موضوع عامل اصلی تورم است.
نظریه پولی برای نرخ ارز
فرض کنیم که با بالا و پایین رفتن قیمتها در ایران و آمریکا، قدرت خرید مردم دو کشور تغییر چندانی نکنند. در این صورت نرخ واقعی ارز ثابت میماند، هرچند نرخ اسمی آن در بازار متغیر است. این فرض در کوتاهمدت صادق است. اگر از فرمول نرخ واقعی ارز مشتق بگیریم متوجه خواهیم شد که:
نرخ تورم در آن کشور - نرخ تورم در ایران = تغییر در نرخ اسمی ارز یک کشور
پیشبینی قیمت ارز
فرض کنید میخواهیم در سادهترین شکل ممکن با ثابت فرض کردن هزاران متغیر، قیمت دلار در سال آینده را پیشبینی کنیم، میتوانیم بگوییم:
- نرخ تورم در ایران 11 درصد است.
- نرخ تورم در آمریکا 1.7 درصد است.
- قیمت دلار (در تاریخ 14 شهریور 1396) 3880 تومان است.
- قیمت دلار در تاریخ 14 شهریور 1397 بهاندازه 9.3 رشد خواهد کرد و به 4240 تومان خواهد رسید.
-
اختلاف 1 درصدی برای پیشبینی قیمت سال آینده خیلی خوب است.
در آن تاریخ پیشبینی خود را بررسی میکنیم. اما بیایید ببینیم اگر سال گذشته نرخ ارز را پیشبینی کرده بودیم وضعیت به چه شکل میشد.
سال گذشته تورم در ایران 9 درصد بود و در آمریکا 1.2 درصد. قیمت دلار در 14 شهریور آن سال 3562 تومان بود. با این نظریه قیمت امروز دلار باید 3839.8 تومان میشد. اختلاف 1 درصدی از قیمت 3880 تومان برای پیشبینی قیمت ارز در یک سال خیلی خوب است.
نتایج پیشبینی نرخ ارز
لازم است بگوییم برای این دقت 1 درصدی تا حد زیادی خوششانس بودیم. هزار اتفاق ممکن است پیش بیاید که نرخ ارز از پیشبینی ما فاصله بگیرد. مثلا اگر کره شمالی به آمریکا حمله کند، نمیشود شرایط را مثل سال قبل فرض کرد. از طرف دیگر اگر قیمت سال گذشته با قیمت تعادلی فاصله زیادی میداشت، پیشبینی ما غیرقابل اتکا میشد.
حتی اگر بتوانیم قیمت را با 100% قیمت پیشبینی کنیم، سودای سود ارزی، رویایی خام است.
یک نتیجه جالب این است که با انبار کردن دلار نمیشود ثروتمند شد. چرا که الزاما رشد قیمت دلار از تورم کوچکتر است. بنابراین رشد واقعی قیمت دلار منفی خواهد بود، مگر آن که تورم در آمریکا منفی باشد. یعنی اگر کسی با یک دلار میتوانست تعداد مشخصی نان بخرد، بعد از یک سال، با پولی که کسب کرده به تعداد کمتری نان دسترسی خواهد داشت. حتی اگر بتوانیم قیمت را با 100% قیمت پیشبینی کنیم، سودای سود ارزی، رویایی خام است.
قیمت دلار باید بالا باشد یا پایین؟
هستند کسانی که میگویند دلار ارزان فقط برای کسانی خوشایند است که میخواهند کالاهای خارجی بخرند. برای حمایت از تولید داخلی باید دلار گران شود. اگر قیمت دلار بالا برود، کالاهای ایرانی برای خارجیها ارزان میشود و صادرات توسعه پیدا میکند.
پرسش اول: آیا دلیل این که کشورهای دنیا از ژاپن خودرو میخرند، قیمت بالای دلار در ژاپن است؟ آیا آلمان سعی میکند قیمت یورو بیاندازه پایین بیاید تا فروش مرسدس و بیامو معقول به نظر برسد؟ البته که کشورهای اروپایی دوست ندارند قیمت یورو آنقدر بالا برود (دلار ارزان شود) که خرید از آنها توجیه نداشته باشد. ولی آیا اروپا برای کم شدن مداوم ارزش یورو برنامه دارد؟
سوال دوم: آیا با بالا بردن قیمت دلار میشود از صنعت دفاع کرد؟ وقتی قیمت مواد اولیه و ماشینآلات صنعتی زیاد شود اما کالای فروختهشده ارزان باشد، آیا صنعتگر رشد میکند و پا میگیرد؟
سوال سوم: آیا برای هر کالایی ما نمونه داخلی داریم؟ آیا مردم میتوانند کامپیوتر، موبایل و دیگر کالاهای فنّاورانه را از بازار داخل تهیه کنند؟ یا تنها از محصولات با کیفیت به سمت کالاهای چینی سوق داده میشوند؟
بالا رفتن قیمت ارز از خودروسازان چینی حمایت کرد.
سوال چهارم: آیا ما باید همهچیز را خودمان تولید کنیم؟ آیا بهتر نیست در تولید کالاهایی که مزیت داریم متخصص شویم و مابقی نیاز خود را وارد کنیم؟ به هر حال امکانات تولید ما محدود است و اگر بخواهیم تمام نیازهای خود را خودمان تولید کنیم برای برخی کالاها به مشکل بر میخوریم. اما اگر به تولید کالاهایی بپردازیم که در آنها تخصص داریم میتوانیم با بزرگ کردن مقیاس تولید، حاشیه سود تولیدات ملی را بالا ببریم.
سود از آن سوداگران نیست!
معنی حرفهایی که زدیم این نیست که کم شدن قیمت دلار الزاما برای ما خوب است. اگر به شکل مصنوعی قیمت دلار را پایین نگه داریم، ممکن است حتی تولید کالاهایی که در آنها مزیت داریم هم صرفه نداشته باشد. اگر قیمت ارز ثبات داشته باشد، تغییرات قیمت آن فقط به نرخ تورم بستگی داشته باشد، ریسک سرمایهگذاری خارجی در ایران کاهش پیدا میکند. در این صورت میتوانیم بهره ریالی سرمایهگذاری را از نرخ تغییرات ارز کم کنیم و به سرمایهگذاران خارجی سود بر مبنای قیمت دلار را اعلام کنیم. برنده این بازی مردم خواهند بود نه دلالان ارز.
بحث اصلی این نیست که قیمت بالا بهتر است یا قیمت پایین. مشکل وقتی پیش میآید که سعی کنیم نرخ ارز را دستکاری کنیم. در این صورت ممکن است نرخ ارز پایینتر یا بالاتر از قیمت تعادلی آن باشد. این اختلاف میتواند فساد ایجاد کند. به خصوص کسانی که از افزایش قیمت مصنوعی ارز خبر دارند و ارز را به شکل اسکناس یا کالای خارجی انبار میکنند. نرخ ارز یک قیمت است و قیمتگذاری دولتی با هدف حمایت در بیشتر موارد شکست میخورد.
نظرات