فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۱۶۴۲۰۲

عدم تقارن اطلاعات: چیزهایی هست که نمی‌دانید!

عدم تقارن اطلاعات: چیزهایی هست که نمی‌دانید!

کمتر کسی است، که از اهمیت اطلاعات در زندگی‌اش آگاه نباشد. ما برای اینکه تصمیم‌گیری عاقلانه و درستی داشته باشیم، نیازمند به اطلاعاتی دقیق و شفاف هستیم. این اطلاعات از خریدن یک پاکت شیر شروع و به خرید خانه و سهام و هر چیزی که لازمه زندگی است، ختم می‌شود. بسیاری از صاحب‌نظران انقلابِ اطلاعات

کمتر کسی است، که از اهمیت اطلاعات در زندگی‌اش آگاه نباشد. ما برای اینکه تصمیم‌گیری عاقلانه و درستی داشته باشیم، نیازمند به اطلاعاتی دقیق و شفاف هستیم. این اطلاعات از خریدن یک پاکت شیر شروع و به خرید خانه و سهام و هر چیزی که لازمه زندگی است، ختم می‌شود. بسیاری از صاحب‌نظران انقلابِ اطلاعات را چیزی شبیه انقلاب صنعتی می‌دانند و اساسا انقلاب اطلاعات بعد از رنسانس، پنجمین انقلاب علمی بشر به‌حساب می‌آید. یکی از موضوعاتی که در حوزه اقتصاد در سال‌های اخیر بسیار مطرح بوده، اقتصاد اطلاعات است. البته که اقتصاد اطلاعات با فناوری اطلاعات متفاوت است.

آغازِ شکل‌گیری اقتصاد اطلاعات شاید با زیر سوال بردن فرضِ آگاهی کامل خریداران و فروشندگان در بازار رقابت کامل باشد. در جهان واقع این اطلاعات کامل و متقارن نیستند و همیشه یک نیمه پنهان وجود دارد. در اقتصاد اطلاعات تلاش می‌شود، که میزان تقسیم شدن این نیمه پنهانِ اطلاعات بین خریداران و فروشندگان مشخص شود.

چرا که این نیمه پنهان موجب شکل‌گیری ناهنجاری‌ها و مخاطره‌های اخلاقی و رفتار سودجویانه و فرصت‌طلبانه در افراد می‌شود، که به نقص و عجز بازار می‌انجامد.

عدم تقارن اطلاعات و استثمار

یکی از مهم‌ترین مباحث در اقتصاد اطلاعات به عدم تقارن اطلاعات (Asymmetric information) است. اطلاعات نامتقارن یعنی من و شما قصد خرید سهام شرکت خاصی را داریم و من بیشتر از شما از روند و نوسان‌های آن سهم اطلاعات دارم. شخصی که برای کار به کارفرما مراجعه می‌کند، نسبت به کارفرما اطلاعات بیشتری از توانایی‌ها و بهره‌وری خود دارد. فروشنده‌ها و تولیدکننده‌ها نسبت به مشتری‌ها اطلاعات بیشتری درباره کیفیت کالا دارند.

فرض کنید من راننده‌ای پرریسک هستم و از سرعت بالا لذت می‌برم. شرکت بیمه شاید نتواند متوجه این خصیصه اخلاقی من شود و همین موضوع هزینه‌هایی را روی دستشان بگذارد.

اطلاعات نامتقارن یعنی من و شما قصد خرید یک چیز را داریم، ولی من بیشتر از شما اطلاعات دارم.

تمامی این‌ها نمونه‌هایی از اطلاعات نامتقارن در دنیای اطراف ما است. همان‌طور که متوجه شدید، ما همواره در معرض عدم تقارن اطلاعات با واقعیت هستیم. ازاین‌رو رفتار ما و به‌طورکلی رفتار عوامل اقتصادی در زمان عدم تقارن اطلاعات به‌طور حتم با تعاملاتِ استراتژیک همراه می‌شود: همگی احساس این می‌کنند که ممکن است سرشان کلاه برود، چراکه این را درک می‌کنند که در حوزه‌ای مشترک ممکن است از بعضی افراد اطلاعات کمتری داشته باشند.

همین اطلاعات نامتقارن کم‌کم در افراد رفتار‌های فرصت‌طلبانه (opportunistic behavior) ایجاد می‌کند و درنتیجه شخصی که اطلاعات بیشتری دارد، سعی می‌کند فردِ نامطلع را استثمار کند.

هنر خوار شد جادویی ارجمند!

این رفتار فرصت‌طلبانه درنهایت باعث از بین رفتن ویژگی‌های خوبِ بازار رقابت می‌شوند. در این حالت بازار ناتوان می‌شود و نمی‌تواند مکانیزم‌هایش را به‌درستی پیش ببرد و مدیریت کند.

در بازار رقابتی همان‌طور که می‌دانید، هر شخص هر کالایی را معادل با هزینه نهایی (MC) آن می‌خرد. اما تصور کنید که شما اطلاعات کاملی ندارید. بنگاهی که کالای موردنظرتان را تولید می‌کند از کیفیت کالای تولیدی‌اش خبر دارد، اما شمایِ خریدار به‌طور کامل از کم و کیف ماجرا آگاه نیستید. بنابراین ممکن است کالا را گران‌تر از هزینه نهایی آن تهیه کنید و این دقیقا چیزی است که با کاراییِ تولید منافات دارد.

عدم تقارن در اطلاعات چین

عدم تقارن اطلاعات به نفع کالاهای بد و به ضرر کالاهای باکیفیت است.

بیاید صحنه این خریدوفروش را از زاویه دیگر ببینیم، علاوه بر اینکه شما قیمت بالاتری پرداخت می‌کنید، به‌طور هم‌زمان این وسوسه برای بنگاه‌دارانِ دیگر ایجاد می‌شود، که از این عدم تقارن در اطلاعات شما استفاده کرده و کالای بدشان را بجای کالای خوب جا بزنند. این فرایند کم‌کم مصرف‌کننده را بدبین کرده و این احتمال را در ذهنش شکل می‌دهد که کالایی که می‌خواهد خریداری کند، ممکن است مانند دفعاتی که فریب‌خورده است، بی‌کیفیت باشد. این روند باعث می‌شود، که تولیدکنندگانِ کالای باکیفیت نیز در شرایط عدم تقارن نتوانند کالای خود را بفروشند. لذا کالای خوب توسط کالای بد از میدان به در می‌شود.

قدرت دست شماست

شما یک تولیدکننده هستید. هرچقدر خریدار شما اطلاعات ناقص‌تری داشته باشد به نفع شماست و قدرتتان بیشتر می‌شود. درنتیجه می‌توانید قیمت را بالاتر از هزینه نهایی قرار دهید و سود بیشتری کسب کنید.

اگر مصرف‌کننده بداند مغازه‌ای دیگر کالایی را که شما به قیمت 10 هزار تومان می‌فروشید، 5 هزار می‌فروشد، دیگر از شما خرید نخواهد کرد. اما اگر از قیمت دیگر رقبا اطلاعی نداشته باشد، ممکن است کالا را به قیمت بالاتر از شما بخرد. به‌طورکلی اطلاعات و دانش قدرت می‌آورد و به‌تبع بی‌اطلاعی هزینه دارد.

زمانی که عدم تقارن اطلاعات پیش می‌آید، رفتار افراد فرصت‌طلبانه می‌شود و به فکر افزایش سود خود می‌افتند.

اگر هر دو طرف دارای اطلاعات ناقص و محدودی داشته باشند، هیچ‌کدام بر دیگری مزیت پیدا نمی‌کند. اما زمانی که عدم تقارن اطلاعات پیش می‌آید، رفتار افراد فرصت‌طلبانه می‌شود و به فکر افزایش سود خود می‌افتند. این اطلاعات نامتقارن باعث بروز دو نوع رفتار انتخاب بد (adverse selection) و مخاطره اخلاقی (moral hazard) در افراد می‌شود. این دو مبحث یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های فعالان اقتصادی است.

انتخاب بد

همان‌طور که گفته شد، انتخاب بد یکی از رفتارهای فرصت‌طلبانه است. در این حالت یک شخص از اطلاعات بیشترش سود می‌برد و دارای مزیت می‌شود. به‌طور مثال یک سری ویژگی‌های غیرقابل مشاهده را فردی می‌داند و با شخصی که این ویژگی‌ها را نمی‌داند قرارداد می‌بندد و از این عدم اطلاع سود می‌برد.

کارمند بد عدم تقارن اطلاعات

به خاطر عدم تقارن در اطلاعات کارمندان می‌توانند در مورد توانایی‌های خود دروغ بگویند.

فرض کنید شرکت بیمه، بیمه‌نامه‌ای عرضه کند که بر اساس آن افراد را در مقابل فوت برای 10 سال بیمه می‌کند. در اینجا سهم بزرگ‌تری از افراد با سلامت کمتر این بیمه‌نامه را خریداری می‌کنند، لذا در این شرایط شرکت بیمه مجبور است که بیشتر پول بیشتری پرداخت کند. در این حالت ممکن است شرکت بیمه یا این خدمت را حذف کند و یا حق بیمه را افزایش دهد. افزایش حق بیمه باعث می‌شود افراد با درجات سلامتی بالاتر از بیمه کردن خود منصرف شوند. در این حالت این شرکت بیمه با انتخاب بد متحمل هزینه می‌شود.

مخاطرات اخلاقی

تفاوت مخاطره اخلاقی با انتخاب بد این است، که در این حالت شخص رفتارش بعد از وضع قرارداد تغییر می‌کند. به عبارتی تمایز این دو بین « ویژگی مشاهده نشده » با « اقدام مشاهده نشده » است.

کارمندان در صورتی که نظارتی بر آن‌ها نباشد، کم‌کاری می‌کنند. افراد بعد از بیمه از موضوعات و اموال بیمه‌شده مراقبت نمی‌کنند. این اقدام‌ها موجب نقص و ناتوانی بازار می‌شود.

فرض کنید که شما یک شرکت بیمه دارید و خودرو دو گروه از افراد ناشناس با ریسک بالا را بیمه می‌کنید. یکی از گروه‌ها چه بیمه بشوند چه نشوند، با سرعت بالا رانندگی می‌کنند. قوانین را رعایت نکرده و احتمال وارد شدن خسارت به خودروشان بالاست. به عبارتی در این گروه یک ویژگی مشاهده نشده وجود دارد. بیمه کردن این افراد منجر به انتخاب بد می‌شود.

اما گروه دوم افرادی هستند، که تا قبل از بیمه شدنِ وسیله نقلیه‌شان به‌درستی رانندگی می‌کردند و راننده پرخطری نبودند. اما بعد از بیمه شدن در جاده‌ها تخته‌گاز می‌روند، قوانین را رعایت نمی‌کنند و به‌طورکلی رفتارشان تغییر می‌کند. این اقدام مشاهده نشده آن‌ها برای شرکت شما مخاطره اخلاقی به‌حساب می‌آید و شما را متحمل هزینه می‌کند.

بیمه کسب‌وکار من است

من تصمیم می‌گیرم خانه‌ام را با وسایلش بیمه کنم. زمانی که بیمه‌گر برای ثبت اثاثیه منزل من و ارزش ملک مراجعه می‌کند، با فهرستی از لوکس‌ترین کالاها از تابلو فرش‌های گران‌قیمت گرفته، تا مبلمانِ لویی شانزدهم خارج می‌شود.

بعد از خروج او من این اثاثیه را که کرایه کرده بودم، پس می‌دهم. در برنامه‌ای از پیش تعیین‌شده، در حادثه‌ای خانه من آتش می‌گیرد. شرکت بیمه باید خسارت مرا بدهد و قطعا متحمل هزینه هنگفتی برای جبران خسارتی می‌شود که وارد نشده است.

بیمه آتش‌سوزی عدم تقارن اطلاعات

آتش‌سوزی‌های ساختگی سالانه میلیاردها دلار به شرکت‌های بیمه زیان می‌زند.

من فردی با مخاطره اخلاقی بوده‌ام (البته فقط در مثال و نه در واقعیت!) که برای کسب سود و با توجه به عدم تقارن اطلاعات شرکت بیمه، چنین عمل منافی اخلاقی را مرتکب شده‌ام.

اگر شرکت‌های بیمه و به‌طورکلی عاملان اقتصادی نتوانند، مخاطرات اخلاقی اشخاصی چون بنده را تشخیص دهند و پیش‌بینی کنند، قطعا به مشکل بزرگی بر می‌خورند.

راه‌حل چیست؟

همان‌طور که متوجه شدید، وجود رفتارهای فرصت‌طلبانه باعث عجز بازار و وارد شدن خسارت بر عاملان اقتصادی می‌شود. برای حل مشکل انتخاب نامناسب معمولا یا باید رفتار فرصت‌طلبانه را محدود کنیم و یا به برابرسازی اطلاعات (equalizing information) میان طرفین مبادله بپردازیم.

برابرسازی اطلاعات در راستای کاهش و یا از بین بردنِ عدم تقارن اطلاعاتی اتفاق میافتد. دو روش برای برابرسازی اطلاعات معمولا استفاده می‌شود. این دو روش عبارت‌اند از؛ غربال کردن (screening) و علامت دادن (signaling).

در روش غربال کردن، فرد نامطلع نقش اصلی را بازی می‌کند. اما در روش علامت دادن فرد مطلع به از بین رفتن عدم تقارن اطلاعات کمک می‌کند.

غربال کردن

در این روش فرد نامطلع سعی می‌کند، که با انجام کارهایی به تمام و یا بخشی از اطلاعاتی که فرد مطلع دارد، دست یابد. در مورد خرید کالای دست‌دوم این اتفاق رایج است. به‌طور مثال شما قصد خرید یک خودرو دست‌دوم را دارید. قطعا اطلاعات شما نسبت به شخص فروشنده بسیار محدود است و حتی ممکن است او با ظاهرسازی‌هایی عیوب خودرو را پنهان کند که بتواند آن را به قیمت بالاتر به شما بفروشد. اما شما می‌توانید با استفاده از روش غربال کردن این عدم تقارن را از بین ببرید.

در این روش فرد نامطلع سعی می‌کند به اطلاعات دست یابد.

به‌طور مثال می‌توانید چند بار سوار ماشین شده و رانندگی کنید تا از کیفیت و کارکرد موتور و اجزای آن مقداری اطلاعات کسب کنید و یا ماشین را پیش فرد متخصصی ببرید تا از وضعیت فنی آن آگاه شوید. در این روش فرد نامطلع سعی می‌کند که از طریق غربال کردن اطلاعات بیشتری کسب کند و عدم آگاهی‌اش از ویژگی‌های مشخص نشده را از بین برد.

تست غربالگری

شرکت‌های بیمه برای اینکه دچار انتخاب بد نشوند و عدم تقارن اطلاعاتی خود را از بین ببرند، سعی می‌کنند با انجام اقداماتی اطلاعات خود را افزایش دهند. به‌طور مثال برای بیمه‌های سلامت و پزشکی از افراد تست‌های مختلفی می‌گیرند که بتوانند با آن‌ها اطلاعات ناقضشان را کامل کنند. بررسی اینکه آیا فرد ورزش می‌کند یا خیر؟ دخانیات مصرف می‌کند یا نه؟ سابقه بیماری‌های خاص و جوان‌مرگی در خانواده‌اش وجود دارد یا خیر؟ اقدامات مخاطره‌آمیز انجام می‌دهد یا نه؟ همگی اطلاعاتی هستند که شرکت‌های بیمه با بررسی آن‌ها اطلاعات خود را افزایش می‌دهند.

البته این کار هزینه‌های را نیز به همراه دارد و شرکت بیمه تا جایی که نفع نهایی با هزینه نهایی برابر شود، به این کار ادامه می‌دهد.

علامت دادن

این عمل برعکس غربال کردن، توسط فرد مطلع انجام می‌شود. شخص مطلع سعی می‌کند با اقداماتی اطلاعاتی را که شخص کمتر مطلع از آن بی‌خبر است، به او منتقل کرده تا از انتخاب بد جلوگیری کند. در خرید کالاها فروشندگان سعی می‌کنند که با دادن علامت‌ها، خریداری که از کیفیت کالا باخبر نیست را مطلع کنند و یا کارگران سعی می‌کنند با اقداماتی این باور را به کارفرما منتقل کنند که افرادی توانمند هستند.

گوشی موبایل عدم تقارن اطلاعات

وقتی کسی از ویژگی‌های مثبت یک محصول می‌گوید می‌خواهد عدم تقارن اطلاعات را از بین ببرد.

علامت‌دهی در مصاحبه کاری

همه ما می‌دانیم که برای شرکت در یک مصاحبه کاری لازم است که یک سری اصول را رعایت کنیم. اما رعایت این اصول چه ضرورتی دارند و چه کمکی می‌کنند؟

ما می‌د‌انیم که در جلسه مصاحبه باید ظاهری مرتب و موجه داشته باشیم، سروقت حاضر شویم، آدامس نجویم، با ارائه مدارک معتبر از سوابق تحصیلی و کاری خود بگوییم. تمام این کارها را انجام می‌دهیم که کارفرما را مجاب کنیم که ما آن «انتخاب بد» نیستیم. ما می‌دانیم که کارفرما به‌قدر خودمان از توانایی‌ها و استعدادهای ما مطلع نیست. لذا تلاش می‌کنیم با علامت‌دهی (از روش‌های مختلف) او را قانع کنیم، که شخص خوبی را انتخاب خواهد کرد.

اعتبار شفافیت

البته غربالگری و علامت‌دهی زمانی معتبر هستند، که دقیق و قابل‌اعتماد باشند. در غیر این صورت همچنان عدم تقارن اطلاعات مشکل‌ساز می‌شود.

برای برطرف کردن رفتارهای فرصت‌طلبانه، پیش‌گیری از مخاطرات اخلاقی و محدود کردن آن از انواع قراردادها استفاده می‌کنیم. اما بازهم رسیدن به تقارن کامل در اطلاعات غیرممکن است. بله، ما نمی‌توانیم همه‌چیز را بدانیم. اما دست‌کم حالا می‌دانیم که «چیزهایی هست که نمی‌دانیم».

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.