خبر فوری:

فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۱۷۰۰۰۱

یک مدیر خوب باید معلم خوبی باشد!

یک مدیر خوب باید معلم خوبی باشد!

مدیریت یک دانش است که عده زیادی آن را در دانشگاه فرا می‌گیرند تا برای مدیریت یک بنگاه کوچک یا بزرگ آماده شوند. با این وجود بنگاه‌های زیادی وجود دارند که مدیران آن‌ها فارغ‌التحصیل‌های رشته مدیریت نیستند. از بین هستند مدیران خودآموخته‌ای که در کارشان موفق باشند. در مقابل دانش‌آموختگانی هستند که با وجود نمره‌های

مدیریت یک دانش است که عده زیادی آن را در دانشگاه فرا می‌گیرند تا برای مدیریت یک بنگاه کوچک یا بزرگ آماده شوند. با این وجود بنگاه‌های زیادی وجود دارند که مدیران آن‌ها فارغ‌التحصیل‌های رشته مدیریت نیستند. از بین هستند مدیران خودآموخته‌ای که در کارشان موفق باشند. در مقابل دانش‌آموختگانی هستند که با وجود نمره‌های خوب در دانشگاه، در دنیای واقعی موفق عمل نمی‌کنند. از جمله صفاتی که می‌تواند به موفقیت یک مدیر کمک کند، توانایی او در تدریس است. در این مقاله توضیح می‌دهیم که چرا یک مدیر خوب معلمی خوب است. البته الزامی وجود ندارد که معلم‌های خوب، مدیرانی خوب باشند.

باید بتوانید خوب توضیح بدهید

از مهم‌ترین وظایف یک مدیر این است که حرف‌هایی را که در ذهن دارد، به دیگران منتقل کند. اگر او نتواند در کوتاه‌ترین شکل ممکن تمام منظورش را منتقل کند، کارایی در سازمان پایین می‌آید. ممکن است او دقیقا بداند مشکل چیست و بداند برای رفع مشکل هرکس باید چه کار کند. اما نتواند موضوع را برای دیگران توضیح دهد. در مقابل یک معلم خوب در انتقال مفاهیم مهارت دارد.

یک معلم خوب با صبر و حوصله موضوع را بسط می‌دهد، مثال می‌زند و با اجرای نمونه عملی موضوع را به بهترین شکل جا می‌اندازد.

با وجود مهارت بالا در انتقال مفاهیم، ممکن است یک یا چند کارمند به هر دلیل نتوانند حرف مدیر را بفهمند. یک معلم خوب در این شرایط با صبر و حوصله موضوع را بسط می‌دهد، مثال می‌زند و با اجرای نمونه عملی موضوع را به بهترین شکل جا می‌اندازد.

باید عامل زمان را درک کنید

شاید خود شما در انجام برخی از وظیفه‌ها خیلی خوب باشید. اما نمی‌توانید تمام وظایف سازمان را بر عهده بگیرید. لازم است که این وظایف را به دیگران بسپارید. اما طبیعی است که آن‌ها در اولین تلاش مرتکب اشتباه‌های زیادی شوند.

یک معلم خوب درک می‌کند که انسان‌ها برای یادگیری به زمان نیاز دارند. آن‌ها نمی‌توانند ده یا بیست وظیفه جدید را در یک روز یاد بگیرند و آن‌ها را به بهترین شکل اجرا کنند. مدیر خوب باید رفته‌رفته اطلاعات را منتقل کند، به کارمندان فرصت تمرین بدهد و اشتباهات آن‌ها را بپذیرد. او درک می‌کند که پیشرفت به زمان نیاز دارد.

پاداش و تنبیه باید موثر باشد

نظام آموزشی فعلی بر اساس پاداش و تنبیه بنا شده است. البته به این نظام نقدهای زیادی وارد است و هستند کسانی که این پاداش‌ها و تنبیه‌ها را دلسردکننده و بی‌اثر می‌دانند. اما یک معلم خوب می‌داند که چه زمان چه کسی را با چه روشی تشویق کند. همچنین او بلد است که تنبیه‌هایی طراحی کند که بجای دلسرد کردن و رنجاندن شاگرد، به فرایند یادگیری کمک کند.

مدیر خوب معلم

تنبیه‌های خشن اقتدار معلم را از بین می‌برد.

نظام پاداش و تنبیه در محیط کار هم وجود دارد. اما گاهی تشویق یک کارمند دیگران را می‌رنجاند یا تنبیه می‌تواند ادامه کار را برای عده‌ای تلخ و عذاب‌آور کند. یک مدیر خوب با طراحی درست پاداش‌ها و تنبیه‌ها، از این ابزارها در راستای افزایش بهره‌وری استفاده می‌کند.

معلم کسی را اخراج نمی‌کند

البته که گاهی در مدرسه برخی از دانش‌آموزان اخراج می‌شوند. اما اخراج دانش‌آموز وظیفه معلم نیست. معلم خوب سعی می‌کند دانش‌آموزان ضعیف‌تر را درک کند. مشکلات آن‌ها را بررسی کند. برای آن‌ها وقت بیشتری بگذارد و سعی کند تمام کلاس را به هدف برساند.

اخراج کردن کارمند ضعیف ساده‌ترین انتخاب است. اما این انتخاب ساده می‌تواند به تلف شدن منابع منجر شود. کارمندهایی که وارد سازمان می‌شوند، زمان و منابعی برای تربیت آن‌ها صرف می‌شود و با رفتنشان تمام این منابع به هدر می‌رود. از طرف دیگر اخراج کارمندهای ضعیف، باعث می‌شود دیگران احساس ناامنی کنند. یک مدیر خوب سعی می‌کند با طراحی یک محیط امن، مسیر روشن آینده را برای تیم خود ترسیم کند.

باید دوستی مهربان باشید

یک معلم خوب می‌تواند دانش‌آموزان را بخندانند. دانش‌آموزانی که بانشاط سر کلاس حاضر می‌شوند، بهتر می‌توانند یاد بگیرند. کارمندهای بانشاط و خوشحال نسبت به کارمندانی که همیشه در ترس و اضطراب هستند بازدهی بیشتری دارند. مدیر بلد است در نهایت ادب و احترام شوخی کند و محیطی پویا و شاد بسازد.

یک مدیر خوب باید بتواند تنش‌ها، تضادها، ناراحتی‌ها و درگیری‌ها را از محیط کار دور کند.

مهربانی از مهم‌ترین صفات یک معلم خوب است. مدیر خوب هم باید بتواند صبور و مهربان باشد. اگر قرار باشد سر کوچک‌ترین موضوعات از کوره در برود، بعد از مدتی محیطی پر از آشوب و دلهره به وجود می‌آید.

حتما یادتان می‌آید که کلاس درس پرهیاهو با ورود معلم آرام می‌شد. یک مدیر خوب باید بتواند تنش‌ها، تضادها، ناراحتی‌ها و درگیری‌ها را از محیط کار دور کند. نه آن که عاملی باشد برای تشدید یا حتی به وجود آمدن آن‌ها.

باید کار خود را دوست داشته باشید

معلمی کار ساده‌ای نیست. هر روز سروکله زدن با چندین کودک که هرکدام مشکلات خاص خودشان را دارند، بی‌قراری می‌کنند، از مدرسه خوششان نمی‌آید و در آسیب‌پذیرترین سال‌های زندگی‌شان هستند، شاید یکی از دشوارترین کارهای جهان باشد.

اما کار یک مدیر ساده‌تر از شغل معلم نیست. مدیر باید از مدیریت لذت ببرد. البته نه از دستور دادن و نه از احساس قدرت. بلکه از هدایت یک تیم برای رسیدن به هدفی مشخص. رسیدن به این هدف با زور و تحکم ممکن نیست. با داد کشیدن سر یک دانش‌آموز او انتگرال یاد نمی‌گیرد. به همین ترتیب داد زدن سر کارمند و کارگر به افزایش بهره‌وری منجر نمی‌شود. اگر عاشق یاددادن، حمایت کردن نباشید و رهبری گروه نباشید، مدیریت می‌تواند برایتان بی‌اندازه آزاردهنده و خسته‌کننده باشد.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.