از قراردادهای نفت و گاز ایران چه میدانیم؟
صنعت نفت و گاز یکی از بزرگترین و پیچیدهترین صنایع جهان است. نفت از سال 1901 وارد زندگی انسانها شد. در همان سال در شرق تگزاس از آن برای تولید برق استفاده میکردند. در سالهای بعد قطارها و کشتیها برای سوخت خود از نفت استفاده کردند. این روند تا سال 1950 گردش منابع نفت و
صنعت نفت و گاز یکی از بزرگترین و پیچیدهترین صنایع جهان است. نفت از سال 1901 وارد زندگی انسانها شد. در همان سال در شرق تگزاس از آن برای تولید برق استفاده میکردند. در سالهای بعد قطارها و کشتیها برای سوخت خود از نفت استفاده کردند. این روند تا سال 1950 گردش منابع نفت و گاز را به حدود یک تریلیون بشکه در سال رساند. به دلیل اینکه نفت بهصورت گسترده در تمام کرهزمین وجود ندارد، در کشورهایی که با فقدان این منبع مواجه بودند، تقاضایی برای نفت و فرآوردههای آن به وجود آمد. در نتیجه کشورها به مبادلات نفتی پرداختند. همین موضوع کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده را درگیر پیچیدگیهای قراردادهای نفت و گاز کرد. موضوعی که در این مقاله میخواهیم به آن بپردازیم.
نفت و گاز، بزرگتر از ابعاد یک کشور
در صنعت نفت و گاز هزاران بنگاه با اندازههای مختلف فعالیت میکنند. یک شرکت نفتی تمام درآمد خودش را بهطور تقریبی از طریق تولید نفت و گاز به دست میآورد. در سالهای اخیر در صنعت نفت، شرکتهای نفتی اندکی بهصورت عمودی با هم تلفیق شدهاند و به تولید و پالایش و بازاریابی 100 درصد از محصولاتشان میپردازند.
فعالیتهای مربوط به صنعت نفت از زمان اکتشاف آغاز شده و به توزیع منتهی میشود و در این میان معمولا یک کشور نمیتواند، تمام این فرآیندها را پوشش دهد.
نکتهای که وجود دارد، این است که برای بهبود فعالیتهای صنعت نفت و گاز در هر کشوری به منابع مالی زیادی نیاز است. از سوی دیگر عدم اطمینان ، عنصر همراه با این صنعت است. فعالیتهای مربوط به صنعت نفت از زمان اکتشاف آغاز شده و به توزیع منتهی میشود و در این میان معمولا یک کشور نمیتواند، تمام این فرآیندها را پوشش دهد.
بازیگران صنعت نفت و گاز
همانطور که گفته شد، شرکتهای زیادی در این صنعت فعالیت میکنند. در سطح جهانی، صنعت نفت و گاز چهار بازیگر اصلی دارد که در ادامه آنها را معرفی میکنیم:
1- شرکتهای نفتی ائتلافی (Integrated Oil Company): این شرکتها، شرکتهایی هستند که بهعنوان شرکتهای بزرگ نفتی شناخته میشوند. شرکتهایی چون BP، کونوکو فیلیپس، اکسون موبیل، شل و توتال در این دسته قرار میگیرند.
2- شرکتهای نفتی بینالمللی (International Oil Company): این شرکتها، شرکتهای نفت و گازی هستند که بیرون از یک کشور فعالیت میکنند، مانند شرکت BP.
شرکت بیپی یکی از ده شرکت بزرگ در دنیا است.
3- شرکتهای نفتی و گازی کوچک (Junior Oil Company): این شرکتها روزانه بین 50 تا 10000 بشکه نفت تولید میکنند و در مقیاس اندک به فعالیت میپردازند.
4- شرکتهای ملی نفت (National Oil Company): این شرکتها را دولتها برای مدیریت ذخایر هیدروکربنی کشور ایجاد میکنند و از طریق این شرکتها سیاستهای خود را پیش میبرند. شرکتهایی چون گازپروم و یا پتروپارس از این دسته هستند. این شرکتها به مثابه بازوهایی برای دولت بهحساب میآیند. برخی از این شرکتها تنها در کشور خودشان فعالیت میکنند اما برخی دیگر در کشورهای خارجی نیز به فعالیت میپردازند.
5- علاوه بر موارد ذکرشده، شرکتهای بزرگ نفت و گازی نیز وجود دارند که بهصورت خصوصی و عمومی کار میکنند. پتروچاینا (چین)، سین اوپک (روسیه)، پتروبراس (برزیل) و آنی (ایتالیا) ازایندست شرکتها هستند.
شرکتهای بینالمللی: مهره اصلی دولتها در صحنه جهانی
یکی از اتفاقات مهمِ قرن حاضر، پیدایش NOC ها یا همان شرکتهای بینالمللی نفت در کشورها است. شرکتهای BP، اکسون موبیل و شل، جز بزرگترین شرکتهای نفتی جهان هستند که ذخایر کمی دارند. شرکتهای NOC نزدیک به 90 درصد نفت و گاز جهان را کنترل میکنند. در برخی کشورها دولت تنها اجازه فعالیت به شرکتهای ملی را میدهد و وضعیت انحصاری در این زمینه وجود دارد. بهطور مثال ونزوئلا در سال 1970 صنعت نفت خود را ملی کرد و شرکت ملی گاز PDVSA یا Petroleos de Venezuela را در سال 1976 تاسیس کرد.
تا سال 1998 سیوشش شرکت نفتی دیگر نیز در ونزوئلا برنامههای نفتی خود را گسترش دادند. طوری که میزان تولید نفت خام در این سال به سطح 2.9 میلیون بشکه در روز افزایش پیدا کرد. این شرکتها در راستای اهداف سیاسی دولتها گام برمیدارند. بهطور مثال در روسیه شرکت گازپروم شبکههای انتقال لوله را کنترل میکند و روسیه از شرکت ملی گاز خود بهعنوان اهرم سیاستگذاری استفاده میکند. این شرکت در سال 2007 نفت زیادی را به غرب اروپا در راستای اهداف سیاسی دولت روسیه ارسال کرد.
تضاد اهداف در شرکتهای ملی و بینالمللی تولید نفت و گاز
شرکتهای ملی نفت و شرکتهای بینالمللی اهداف متفاوتی را دنبال میکنند. شرکتهای ملی نفت و گاز به دنبال حداکثرسازی اهداف و منافع عمومی کشور هستند، درحالیکه شرکتهای بینالمللیِ نفت و گاز، مسئول تامین انتظارات و نیازهای بخش خصوصی هستند. اکثر شرکتهای بینالمللی به دنبال کنترل هزینههای خود هستند و تلاش میکنند که ارزش سهام خود را در بازارهای بینالمللی حداکثر کنند.
اکثر شرکتهای بینالمللی به دنبال کنترل هزینههای خود هستند و تلاش میکنند که ارزش سهام خود را در بازارهای بینالمللی حداکثر کنند.
بهطور مثال شرکت BP و شل سهامدار خصوصی دارند و تنها در جهت افزایش بازده مالی خود حرکت میکنند نه چیز دیگر. اما شرکتهای ملی نفت اهداف سیاسی یک کشور را دنبال میکنند. در برخی از کشورها شرکتهای مستقل یا غیردولتی نیز فعالیت میکنند. بسیاری از این شرکتها جزء بزرگترین شرکتهای نفت و گاز جهان بهحساب میآیند. این شرکتها معمولا با ریسکهای بزرگی مواجه هستند و از اختراعات و نوآوریهای جدید بسیار استقبال میکنند. بزرگترین شرکتهای استخراجکننده و تولیدکننده مستقل شرکتهای کانادین نچرال (Canadian Natural)، آپاچی (Apache)، دون (Devon)، اُجیایکس (OGX) هستند.
قراردادهای امتیازی
یکی از راههای تامین مالی پروژههای نفتی انعقاد قراردادهای مختلف است. در مورد نفت و گاز چند نوع قرارداد وجود دارد که معمولا به دو گروه عمده؛ سیستمهای امتیازی و سیستمهای قراردادی تقسیم میشوند. در قراردادهای امتیازی دولت که دارنده امتیاز مخازن نفت است، آن را به یک شرکت واگذار میکند و شرکت موظف است تمام عملیات اکتشاف، توسعه، بهرهبرداری و بازاریابی محصول را به عده بگیرد.
در این نوع قراردادها شرکت سرمایهگذاری تمامی هزینههای مربوط به این فرآیند اکتشاف تا فروش را میپذیرد و بهره مالکانه و مالیات به صاحب مخزن که دولت باشد، پرداخت میکند. این قراردادها اگر به نفت نرسند و به عبارتی در مرحله اکتشاف موفق نباشند، 5 تا 6 سال ادامه پیدا خواهند کرد. اما در صورت اکتشاف میدان نفت و گازی معادل عمر میدان، یعنی حدود 25 تا 40 سال دوام دارند. این نوع قراردادها به شکلهایی چون اعطای قرارداد اجازه بهرهبرداری، اعطای پروانه بهرهبرداری و اجاره نیز به کار برده میشوند.
شاه قاجار و اعطای امتیاز نفت و گاز
در ابتدا قراردادهای امتیازی به مدت طولانی 50 تا 100 سال بسته میشدند که منطقه وسیعی را گاه تا 1 میلیون کیلومترمربع با منابع ویژه به دارنده امتیاز واگذار میکرد. نمونه اینگونه قرارداد در کشور ما قرارداد دارسی است. بهموجب این قرارداد شاه قاجار به مدت 60 سال اجازه استخراج و فروش نفت، گاز طبیعی، قیر و موم طبیعی را در تمام وسعت ممالک ایران (بهجز ولایات آذربایجان، گیلان، مازندران، خراسان و استرآباد) به ویلیام ناکس دارسی واگذار کرد.
در گذشته، ایران امکانات لازم را برای اکتشاف، استخراج و فروش نفت در اختیار نداشت.
نکتهای که در مورد این قرارداد وجود داشت، این بود که این قرارداد بر مبنای مقدار فروشِ نفت تنظیم شده بود، نه قیمت آن. به عبارتی ما از نوسانات قیمت نفت منتفع نمیشدیم و تنها مبلغی که در قرارداد مشخص شده بود را دریافت میکردیم.
قراردادهای مشارکت در تولید
همانطور که گفته شد قراردادها به دو دسته امتیازی و سیستمِ قراردادی تقسیم میشوند. سیستم قراردادی خود به دو دسته موافقتنامههای مشارکت در تولید (PSA) و قراردادهای خدماتی، تقسیم میشوند.
قراردادهای مشارکت در شرایط وجود ریسک و عدم وجود ریسک بسته میشوند. در شرایط با ریسک، زمانی که شرکت سرمایهگذار نتواند، منابع نفتی یا گازی را اکتشاف کند و به بنبست برسد، باید کلیه هزینههای سرمایهگذاری شده را بر عهده بگیرد.
قراردادهای مشارکت در تولید نیز از دسته قراردادهای با ریسکِ مشارکت ، هستند. در این قراردادها اگر اکتشاف برای ادامه فرآیند لازم باشد، تمام هزینههای اکتشاف به عهده شرکت خارجی است و در صورت نرسیدن به نفت باید کلیه هزینهها را به عهده بگیرد. در این قراردادها چون بازاریابی برای کشورهای نفتی بهطورمعمول دشوار است، بازاریابی به کشور خارجی سپرده میشود.
شکل دیگری از قراردادهای مشارکت در تولید، قراردادهای مشارکت در سود است. در این قراردادها یک یا چند شرکت سرمایهگذار در هزینههای عملیاتی سهیم میشوند و در پایان کار بهجای تسهیم تولید، سود حسابداری حاصل از فروش را میان خود تقسیم میکنند. قراردادهای مشارکت در سرمایهگذاری نوع پیشرفتهتری از قراردادهای مشارکتی است. بر اساس این قراردادها کشور صاحب نفت و شرکا در تمام سود و ریسک با هم شریک میشوند.
قراردادهای خدماتی
قراردادهای پیمانکاری در دسته قراردادهای خدماتی قرار میگیرند. این نوع قراردادها در طول دهه 1960 بسیار رواج داشتند. بر اساس این قراردادها نفت و گازی که تولید شده است، میان دولت و شرکت سرمایهگذار تقسیم میشود. حقوق مالکانه متعلق به دولت است و شرکت سرمایهگذار باید مالیات پرداخت کند. از قدیمیترین شکلهای روابط قراردادی، این قراردادها هستند. این قراردادها به سه دسته: قراردادهای صرفا خدماتی، قراردادهای خرید خدمات همراه با ریسک و قراردادهای بیع متقابل تقسیم میشوند.
در قراردادهای پیمانکاری حقوق مالکانه متعلق به دولت است و شرکت سرمایهگذار باید مالیات پرداخت کند.
قرارداد خرید خدمات با ریسک، معمولا کاربرد کمتری دارند و تنها زمانی که ریسک مربوط به کشف میادین نفت و گاز در میان باشد، مطرح میشوند و اگر کشفی صورت نگیرد قرارداد بهصورت خودکار لغو میشود اما اگر به نفت برسد، شرکت باید آن را به مرحله تولید برساند. بعد از پایان کار تولید در اختیار صاحب مخزن قرار میگیرد و شرکت سرمایهگذار یا مبلغی که از پیش تعیین شده است را دریافت میکند و یا بر اساس درآمد حاصل از میزان نفت تولیدشده پس از کسر مالیات سهم خود را میبرد.
قراردادهای بیع متقابل
در قراردادهای بیع متقابل ، شرکت سرمایهگذار تمامی هزینههای نصب تجهیزات، راهاندازی و انتقال فناوری را بر عهده میگیرد و پس از راهاندازی به کشور میزبان واگذار میکند. علت قرار گرفتن قراردادهای بیع متقابل در گروه قراردادهای خرید خدمت این است که انجام بازپرداخت اصلی و سود سرمایهگذار از محل مایعات گازی، نفت خام و فرآوردههای نفتی تامین میشود.
این قراردادها در کشورهایی همچون ما که قوانینمان هیچگونه مالکیت خصوصی یا خارجی را بر صنعت نفت نمیپذیرد، استفاده میشود. در این قراردادها سرمایهگذار وظیفه تامین مالی طرح، مسئولیت اجرایی، مسئولیت سفارشها، ساخت و نصب، تصویب خواهی از کشور میزبان بهوسیله کمیته مشترک مدیریت، انتقال فناوری، آموزش و راهاندازی و تحویل میدان پس از توسعه را به کشور میزبان دارد و همه مراحل یادشده با نظارت فنی و مالی کشور میزبان صورت میگیرد.
داستان قراردادهای بیع متقابل در ایران
برای اولین بار در تبصره 34 قانون بودجه سال 1371 مصوب بهمنماه 1370 از واژه قراردادهای بیع متقابل (Buy-Back Contract) استفاده شد. در این قراردادها شرکت سرمایهگذاری کلیه هزینههای نصب، راهاندازی، انتقال فناوری را به عهده میگیرد و پس از اتمام این فرآیند همهچیز را به کشور میزبان واگذار میکند.
همانطور که گفته شد، این قراردادها در کشورهایی که هرگونه مالکیت بخش خصوصی یا خارجی را بر صنعت نفت برنمیتابند، مناسب است. قرادادهای بیع متقابل در ایران بهصورت 3 نسل اجرا شد که بهصورت خلاصه بهمرور آنها میپردازیم.
الگوی نسل اول قراردادهای بیع متقابل
در نسل اول قراردادهای بیع متقابل به این شکل توافق شد که یک قرارداد دوساله با شرکتهای خارجی بسته شود و اگر در مدتزمان مذکور شرکت سرمایهگذار به نفت رسید که هزینههایش را پرداخت میکنیم ولی اگر در مدتزمان مذکور به نفت نرسید، هزینههایش از دست رفته است و مبلغی به او پرداخت نخواهد شد.
این قرارداد در مجلس رای آورد و تصویب شد، اما هیچ شرکتی حاضر نشد با این شرایط در ایران سرمایهگذاری کند.
این قرارداد در مجلس رای آورد و تصویب شد اما هیچ شرکتی حاضر نشد با این شرایط در منابع نفت و گازی ما سرمایهگذاری کند. درنتیجه این اتفاق باعث بازنگری در مفاد این قراردادها شد.
الگوی نسل دوم قراردادهای بیع متقابل
در بازنگریای که بر روی این قراردادها انجام گرفت، تنها مدتزمان اکتشاف تغییر کرد و از دو سال به پنج سال افزایش یافت اما همچنان شرایط به شکل نسل اول بود و اگر در مدت 5 سال شرکت طرفِ قرارداد به نفت نمیرسید، باید بدون دریافت هزینههایش از کشور خارج میشد.
الگوی نسل سوم قراردادهای بیع متقابل
بعدازاینکه با افزایش مدتزمان اکتشاف به 5 سال باز هم شرکتی برای قرارداد با ما وارد مذاکره نشد، متوجه این شدیم که علت این اتفاق، پوشش ندادن ریسک در نسلهای قبلی قراردادها است. درنتیجه در قراردادهای نسل سوم این شرایط اضافه شد که اگر شرکت سرمایهگذار به نفت نرسید، خسارتش جبران میشود و اگر به نفت هم رسید دوباره با او قرارداد را تمدید میکنیم تا بهنوعی انگیزه لازم برای بستن قرارداد را در آنها ایجاد کنیم.
از طرفی برای اینکه مشکلی از نظر انفال به وجود نیاید، ایران مشخص میکند که به چه کسی نفت فروخته شود. به دیگر سخن بازاریابی و فروش به عهده ایران خواهد بود. در حال حاضر نسل جدید و یا شاید چهارم قراردادهای بیع متقابل، قراردادهای IPC یا Iran Petroleum Contracts هستند که دارای مخالفان و موافقان زیادی هستند که در مقالات آینده بهطور مفصل به بررسی آن خواهیم پرداخت.
نظرات