الفبای تحلیل تکنیکال؛ نمودارهای شمعی
اگر بخواهید در هر حرفهای فعالیت کنید، لازم است با مفاهیم، پایهها و در یک کلام با الفبای آن آشنا باشید. در میان حرفههای فراوانی که در دنیا وجود دارند، بازار سهام به دلیل سوددهی خود، جذابیت زیادی برای بیشتر افراد دارد. یکی از مهارتهای مهم و کاربردی در حوزه بازار سهام، تحلیل تکنیکال است.
اگر بخواهید در هر حرفهای فعالیت کنید، لازم است با مفاهیم، پایهها و در یک کلام با الفبای آن آشنا باشید. در میان حرفههای فراوانی که در دنیا وجود دارند، بازار سهام به دلیل سوددهی خود، جذابیت زیادی برای بیشتر افراد دارد.
یکی از مهارتهای مهم و کاربردی در حوزه بازار سهام، تحلیل تکنیکال است. در میان روشها و ابزارهای متعدد مورد استفاده در تحلیل تکنیکال هم نمودارهای شمعی به دلیل سادگی نمایش اطلاعات مفید، بسیار محبوب هستند. ما در این مقاله میخواهیم نمودارهای شمعی و کاربردهای آنها را در بازار سهام بررسی کنیم.
تاریخچه الگوهای شمعی
الگوهای شمعی را برنجکاران ژاپنی در حدود سال ۱۶۰۰ میلادی برای پیشبینی قیمت برنج استفاده میکردند. یک معاملهگر معروف به نام «هوم ما» دریافت که قیمتها در بسیاری از مواقع، تحت تاثیر احساسات معاملهگران تغییر میکنند.
ازاینروی وی در معاملات خود، نمودار شمعی را مورداستفاده قرار میداد؛ چراکه این نمودار به نحوی نشاندهنده احساسات بازار است. نمودارهای شمعی در سال 1990 موردتوجه آقای استیو نیسون قرار گرفت. وی اولین کسی بود که این نمودارها را به معاملهگران غربی معرفی کرد.
الگوهای شمعی را برنجکاران ژاپنی در حدود سال ۱۶۰۰ میلادی برای پیشبینی قیمت برنج استفاده میکردند.
برای اینکه نشان دهیم چرا نمودارهای شمعی میتوانند احساسات بازار را نشان دهند، بگذارید به نمودارهای دیگر نیز بپردازیم. برای مثال در نمودار خطی، تفاوتی در مناطق مختلف نمودار شاهد نیستیم؛ زیرا فقط قیمت بسته شدن در این نمودارها به هم متصل میشود.
در نمودار میلهای قیمتهای متفاوت از جمله قیمتهای باز و بسته شدن در بازه زمانی موردنظر نشان داده میشود؛ اما تشخیص چنین اطلاعاتی به این راحتی نیست؛ اما دریافت اطلاعاتی همچون قیمت باز شدن، بیشترین قیمت، کمترین قیمت و قیمت بسته شدن در هر بازه زمانی در نمودار شمعی به دلیل شکل منحصربهفرد آن ساده است.
مفهوم OHLC
اگر ما بازار مورد تحلیل خود را به بازههای زمانی متفاوت تقسیم کنیم، آنگاه با قیمتهای متفاوتی مواجه خواهیم شد. از این قیمتها، چهار قیمت برای تحلیلگران تکنیکال اهمیت بسزایی دارد. با درک این چهار قیمت در هر بازه زمانی میتوانیم بازار را روانشناسی کنیم.
تحلیلگران تکنیکال برای بررسی رفتار قیمت، بازار را به بازههای زمانی متفاوت تقسیم میکنند. برای مثال در بازار بورس تهران بازههای روزانه و هفتگی موردتوجه است. بدین معنی که سهم در آغاز معاملات روز، یک قیمت دارد و در پایان معاملات یک قیمت دیگر. در این حین هم، بالاترین قیمت و پایینترین قیمت معامله نیز ایجاد میشود. با ترکیب این چهار قیمت، وضعیت کلی بازار را در آن روز معاملاتی میتوان فهمید و به روانشناسی بازار پرداخت.
در نمودارها، چهار قیمت سهم نمایش داده میشوند: اولین قیمت (Open)، بیشترین قیمت (High)، کمترین قیمت (Low) و قیمت بسته شدن (Close).
در مورد انتخاب بازه زمانی، عواملی همچون نوسانات قیمت، عمق بازار و ساعاتی که اجازه معامله داریم، بسیار تاثیرگذار است. در بازارهایی که نوسانات بسیار شدیدی دارند و زمان فعالیت در آنها بیش از شش یا هفت ساعت است، از بازه زمانی یکساعته و یا حتی نیمساعته میتوان استفاده کرد. در نمودارها، چهار قیمت سهم نمایش داده میشوند: اولین قیمت (Open)، بیشترین قیمت (High)، کمترین قیمت (Low) و قیمت بسته شدن (Close).
ازآنجاییکه قیمتها از مکانیسم عرضه و تقاضا به وجود میآیند، این چهار قیمت میتوانند متفاوت از هم و یا کاملا منطبق بر هم باشند. حتی این امکان وجود دارد که اولین قیمت با کمترین قیمت یا بیشترین قیمت برابر باشد. این سناریو برای قیمت بسته شدن نیز صادق است.
انواع نمودارهای مورداستفاده در تحلیل تکنیکال
در نمودارهای مورداستفاده در تحلیل تکنیکال محور عمودی نشاندهنده قیمت و محور افقی نشاندهنده زمان است. هر دو محور این نمودار قابلتحلیل هستند و شیوههای متفاوتی برای تحلیل هرکدام از اینها وجود دارد.
الگوهای شمعی تشکیلدهنده قیمت هستند. ما برای تحلیل قیمت در نمودارها باید به شناخت زیرساختها بپردازیم. علاوه بر نمودارهای شمعی دو نوع نمودار دیگر نیز وجود دارند.
1- نمودار خطی
در نمودار خطی (Line chart) فقط آخرین قیمتهای بازه زمانی موردنظر، اهمیت دارد. برای مثال اگر در بازار بورس تهران فعالیت کنیم و بازه زمانی ما روزانه باشد، آخرین قیمتی که سهام موردنظر در ساعت دوازده و سی دقیقه دارد، برای رسم نمودار به کار میرود. برای رسم نمودار خطی، در هرروز معاملاتی آخرین قیمتها را به دست آورده و آنها را به هم متصل میکنیم.
نمودار خطی
2- نمودار میلهای
تفاوت عمده نمودار میلهای (Bar chart) با نمودار خطی در این است که در نمودار میلهای چهار قیمت مهم یعنی اولین قیمت، بیشترین، کمترین و آخرین قیمت لحاظ میشوند. اگر بازهم به بررسی روزانه بازار بورس تهران بپردازیم، قیمت هرروز سهام شامل چهار وجه است که در نمودار میلهای نمایان میشوند. در این نمودار روزها به تفکیک در محور افقی دیده میشوند.
نمودار میلهای
3- نمودار شمعی
نمودار شمعی (Candlestick chart) ساختاری مانند نمودار خطی دارد؛ اما ازنظر بصری امکان تشخیص بازه معاملاتی مثبت یا منفی را ساده میکند. برای تحلیلگران فهم این موضوع حائز اهمیت است که آیا با فشار خرید روبهرو هستیم یا فشار فروش و نمودارهای شمعی این تشخیص را برای ما راحت میکند.
نمودار شمعی
کاربرد نمودارهای شمعی
نمودارهای شمعی دو کاربرد اساسی دارند. روانشناسی بازار و یافتن الگوها .
روانشناسی بازار
همانطور که گفتیم نمودارهای شمعی برای یافتن واقعیت بازار به وجود آمدهاند. بهطور مثال اگر به روال سطور پیشین بازه زمانی را روزانه در نظر بگیریم، برای سرمایهگذاران و فعالین بازار بسیار اهمیت دارد که در پایان روز کفه تقاضا بیشتر بوده یا کفه عرضه، خریداران از قدرت بیشتری برخوردار بودند یا فروشندگان. نمودار شمعی تا حدودی میتواند این پیشبینی را به ما بدهد که فردای بازار به چه شکل خواهد بود.
برای فهم این نکات مهم، لازم است که شکل نمودارهای شمعی را بهخوبی درک کنیم. در ادامه ابتدا نمودار میلهای را ترسیم خواهیم کرد. سپس نمودار شمعی را موردبررسی قرار داده و در آخر به وجه تمایز نمودار شمعی و میلهای میپردازیم.
نمودار میلهای
در نمودار میلهای قیمت بازگشایی (Open) در سمت چپ میله و قیمت بسته شدن (Close) در سمت راست میله قرار دارد. درنتیجه یک روز معاملاتی مثبت و منفی در نمودار میلهای به این شکل خواهد بود.
واضح است که در روز معاملاتی مثبت خریداران از قدرت بیشتری برخوردارند و قیمتهای بالاتری را تقاضا میکنند. در روز معاملاتی منفی نیز فروشندگان قدرت غالب بازار هستند و بهطور پیوسته قیمتهای پایینتری عرضه میکنند.
نمودار شمعی
نمودارهای شمعی از سه جز بدنه، سایه بالایی و سایه پایینی تشکیلشدهاند. بدنه شمع یا کندل میتواند مثبت یا منفی باشد. در نمودار شمعی بدنه مثبت معمولا به رنگ سفید یا سبز نشان داده میشوند و بدنه منفی به رنگ قرمز و یا مشکی. همچنین در این نمودارها سایه بالایی نشاندهنده فشار فروش و یا تقاضای پاسخدادهشده و سایه پایینی نشاندهنده فشار خرید و مانعی برای عرضه بیشازحد است.
بهعنوانمثالی از کندل مثبت یا سبز در شکل بالا، فرض کنید برای سهام فولاد در آغاز روز معاملاتی، اولین معامله با قیمت 200 تومان انجام میشود (اولین قیمت). بعد از گذشت یک ساعت از معاملات، فشار فروش در بازار زیاد شده و قیمت تا 198 تومان افت میکند (کمترین قیمت). اما ناگهان به دلیل انتظارات مثبت یا حتی اخباری پیرامون سهم، خریداران وارد بازار میشوند و با فشار خرید خود قیمت را دوباره به سطح 200 تومان بازمیگردانند (سایه پایینی).
در ادامه کماکان فشار خرید زیاد و قدرت خریداران باعث میشود که قیمتهای بالاتری نیز تقاضا شوند و قیمت تا سطح 207 تومان افزایش یابد (بیشترین قیمت). اما در ساعات پایانی بازار، فروشندگان به خریداران اجازه نمیدهند که قیمتهای بالاتری تقاضا کنند و با فشار فروش خود، قیمت را به 205 تومان کاهش میدهند (سایه بالایی) و بازار در همین قیمت بسته میشود. پسازآن نیز دیگر امکان معامله وجود ندارد (آخرین قیمت).
این روانشناسی یک روز معاملاتی بازار است که بهراحتی از کندلها هویدا میشود. در سناریو واضح است که برآیند کلی معاملات به نفع خریداران است و خریداران در بازار قدرتنمایی میکنند (کندل مثبت).
همین تحلیل برای یک روز معاملاتی منفی نیز قابل استناد است. بزرگترین کمکی که کندلها به ما میکنند در وهله اول روانشناسی معاملات است. ما بهراحتی با نگاه کردن به یک کندل میتوانیم کل اتفاقات بازار را رصد کنیم. درواقع اصلیترین وجه تمایز نمودارهای شمعی با نمودارهای میلهای سادگی تشخیص و زیبایی آنهاست.
اسامی الگوهای نمودارهای شمعی
نمودارهای شمعی با توجه به آرایشی که میگیرند اسامی متفاوتی دارند؛ مثلا نمودارهای شمعی با بدنه بلند شکل متفاوتی با نمودارهایی با بدنه کوتاه و سایه بلند دارند و برای تشخیص بهتر، اسامی متفاوتی به آنها دادهشده است.
1- کندل مارابوزو
کندل مارابوزو الگوی شمعی با بدنه بسیار بلند و عمدتا بدون سایه است که نشان از قدرت روند و قطعیت تصمیمگیری خریداران و فروشندگان دارد. هرچه بدنه یک کندل بلندتر باشد نشاندهنده قدرت خریدار یا فروشنده است.
2- کندل دوجی
کندلهای دوجی، کندلهایی با سایه بلند و بدنه بسیار کوتاه هستند که حالت تعادل، سکون و موازنه قدرت بین خریداران و فروشندگان را نشان میدهند. کندل دوجی حکایت از وضعیت دودلی و بی تصمیمی در بازار دارد. این الگوها عموما در انتهای یک روند رخ میدهد و نشان از پایان روند دارد.
در شکل بالا دوجی پایهبلند نشان از برابری قدرت خریدار و فروشنده است. دوجی سنجاقک نشاندهنده فشار خرید زیاد در مقابل عرضه سنگین فروشندگان است. دوجی سنگقبر نشان از فشار فروش سنگین در مقابل تلاش خریداران است. دوجی چهار قیمت عمدتا در بازارهایی که دامنه نوسان دارند شکل میگیرند و معمولا نشاندهنده صف خرید یا صف فروش است.
3- کندل فرفره
فرفره هم مانند دوجی نشان از بی تصمیمی در بازار دارد و تفاوت آن با دوجی، بدنه بلندتر آن است.
یافتن الگوها
الگوهای شمعی از کنار هم قرار گرفتن چند کندل تشکیل و به دو نوع کلی تقسیم میشوند:
- الگوهای شمعی ادامهدهنده
- الگوهای شمعی بازگشتی
الگوی شمعی ادامهدهنده
الگوی شمعی ادامهدهنده نشاندهنده ادامه روند بازار هستند. برای مثال در شکل زیر که روند افزایشی نشان میدهد، مادامیکه قیمت بسته شدن و یا سایه کندلها بالاتر از یکدیگر قرار میگیرند روند صعودی ادامه پیدا خواهد کرد.
در شکل زیر نیز که نشاندهنده یک روند نزولی است، مادامیکه قیمت بسته شدن و یا سایه کندلها پایینتر از یکدیگر قرار میگیرند، روند نزولی ادامهدار خواهد بود.
الگوهای شمعی بازگشتی
این الگوها در انتهای یک روند قرار میگیرند و موجب بازگشت روند میشوند. الگوهای بازگشتی به دو دسته تقسیم میشوند:
- الگوی بازگشتی خرسی که در انتهای روند صعودی قرار میگیرند و موجب بازگشت روند به نزولی میشوند.
- الگوی بازگشتی گاوی که در انتهای روند نزولی قرار میگیرند و موجب بازگشت روند به صعودی میشوند.
در شکل زیر این دو الگوی بازگشتی را آوردهایم.
در ادامه میخواهیم هرکدام از این دو نوع الگوی بازگشتی را بررسی کنیم.
الگوهای بازگشتی خرسی
1- الگوی ستاره شامگاهی
الگوی ستاره شامگاهی (Evening Star) در انتهای روند صعودی شکل میگیرد و موجب برگشت قیمت میشود. قیمت با یک فاصله (Gap) نسبت به روز قبل قرار دارد، در این الگو در بالاترین نقطه یک فرفره یا دوجی تشکیل میشود (مثبت یا منفی بودن آن چندان اهمیت ندارد). قیمت روز بعد پایینتر از کندل دوجی قرار میگیرد. درواقع قیمت بسته شدن روز سوم باید از نیمه کندل روز اول پایینتر باشد.
2- الگوی ستاره دنبالهدار
الگوی ستاره دنبالهدار (Shooting Star) در انتهای روند صعودی قرار میگیرد و موجب بازگشت روند میشود. این الگو میتواند به شکل مثبت هم ظاهر شود اما از اعتبار کمتری برخوردار خواهد بود.
3- الگوی مرد دار آویز
الگوی مرد دار آویز (Hanging man) در انتهای روند صعودی شکل میگیرد و از نشانههای برگشت روند است. این الگو میتواند به شکل مثبت هم ظاهر شود اما از اعتبار کمتری برخوردار است.
4- الگوی ابر سیاه پوششی
الگوی ابر سیاه پوششی (Dark cloud cover) در انتهای روند صعودی شکل میگیرد و باعث بازگشت روند میشود. در این الگو کندل دوم باید به نیمه کندل اول نفوذ کند.
۵- الگوی پوششی نزولی
الگوی پوششی نزولی (Bearish Engulfing) در انتهای روند صعودی شکل میگیرد و باعث بازگشت روند میشوند. الگوی شمعی روز قبل بهطور کامل در بدنه الگوی شمعی روز بعد قرار میگیرد. در این الگو بدنهها از اهمیت بیشتری نسبت به سایهها برخوردارند.
۶- الگوی هارامی نزولی
الگوی هارامی نزولی (Bearish Harami) در انتهای روند صعودی شکل میگیرد و باعث بازگشت روند میشود. الگوی شمعی دوم بهطور کامل در بدنه کندل قبل قرار میگیرد. مثبت یا منفی بودن کندل قبل اهمیت چندانی ندارد.
الگوهای بازگشتی گاوی
1- الگوی ستاره صبحگاهی
الگوی ستاره صبحگاهی (Morning star) در انتهای یک روند نزولی رخ میدهد و موجب بازگشت روند میشود. یک کندل دوجی یا فرفره با فاصله در انتهای روند دیده میشود. کندل بعدی یک کندل مثبت باید باشد که بالاتر از کندل دوجی قرار میگیرد. قیمت بسته شدن کندل آخر باید از نیمه کندل اول بالاتر باشد.
2- الگوی پوششی صعودی
الگوی پوششی صعودی (Bullish Engulfing) در انتهای یک روند نزولی پدید میآید و موجب بازگشت روند میشود. در این الگو کندل دوم کندل قبلی خود را بهطور کامل پوشش میدهد. پوشش بدنه از اهمیت بیشتری برخوردار است.
3- الگوی هارامی صعودی
الگوی هارامی صعودی (Bullish Harami) در انتهای یک روند نزولی قرار میگیرد و موجب بازگشت روند میشود. الگوی شمعی دوم بهطور کامل در بدنه کندل اول قرار میگیرد.
4- الگوی شمعی چکش
الگوی شمعی چکش (Hammer) در انتهای روند نزولی قرار میگیرد و از نشانههای برگشت روند است. این کندل میتواند به شکل منفی هم در انتهای روند ظاهر شود اما از اعتبار آن کاسته میشود.
پیش از پایان مطلب خوب است به این دو نمودار واقعی از بازار برای درک هر چه بهتر نمودارهای شمعی توجه کنید. الگوهای مختلفی را که در این مقاله گفتیم، در این نمودارهای میتوان دید.
مثال ۱ مثال ۲
نتیجهگیری
شناخت کندلها، نمودارهای شمعی و الگوهای نمودارهای شمعی برای سرمایهگذاری و تحلیل هر بازاری لازم است اما کافی نیست. ترکیب این بخش از تحلیل تکنیکال با سایر مباحث تکنیکال میتواند نتایج حیرتآوری داشته باشد. زمانی که ما بهعنوان سرمایهگذار اشراف بیشتری نسبت به سرفصلهای تحلیل داشته باشیم، مطمئنا سود بیشتری هم کسب خواهیم کرد.
علاوه بر اینها میتوان بسیاری از عوامل بنیادی تاثیر گذار بر بازار را در نمودارها یافت. اگر اتفاقی در بازار رخ دهد، میتوان رد پای این اتفاقات را در نمودارهای شمعی رصد کرد.
نظرات