شهامت آسیبپذیری؛ از ازدواج تا رهبری
هر وقت قرار است فرد جدیدی را ملاقات کنیم، وقتیکه میخواهیم وارد اتاق مصاحبه شویم، وقتی قرار است هنر یا اثری خلاقانه را به نمایش بگذاریم، آنگاهکه قصد داریم به فرد موردعلاقه خود پیشنهاد ازدواج بدهیم و وقتیکه میخواهیم کسبوکار شخصی خود را آغاز کنیم، همواره نیرویی درونی ما را به عقب میراند. ما را
هر وقت قرار است فرد جدیدی را ملاقات کنیم، وقتیکه میخواهیم وارد اتاق مصاحبه شویم، وقتی قرار است هنر یا اثری خلاقانه را به نمایش بگذاریم، آنگاهکه قصد داریم به فرد موردعلاقه خود پیشنهاد ازدواج بدهیم و وقتیکه میخواهیم کسبوکار شخصی خود را آغاز کنیم، همواره نیرویی درونی ما را به عقب میراند. ما را از اقدام در آن جهت منع میکند. این احساس بازدارنده «آسیبپذیری» نام دارد و گاهی نیز بهصورت شرم، خجالت و ترس از معرض دید قرار گرفتن بروز میکند.
بیشتر ما سعی میکنیم با این احساس مبارزه کنیم. ما میخواهیم کامل به نظر برسیم؛ اما دکتر برنه براون (Brene Brown) در پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز با عنوان «جرئت بسیار» (Daring Greatly) در دیدگاهی جدید و موثر، ثابت میکند که آسیبپذیری یک قدرت برای نشان دادن خود واقعیمان است. قدرتی که به زندگی ما معنا و هدف میبخشند.
آسیبپذیری چیست؟
واژه آسیبپذیری (vulnerability) به معنای «زخمی کردن» است. برای این واژه دو مفهوم «قابلیت زخمی شدن» و « پذیرای حمله یا جراحت » نیز قیدشده است. از دیدگاه زبانشناسی واضح است که این دو، مفاهیمی کاملا متفاوتاند. میتوان گفت که ضعف، اغلب از عدمآسیبپذیری سرچشمه میگیرد.
آسیبپذیری معادل ضعف نیست
وقتی در شرایطی قرار میگیریم که حس آسیبپذیری بر ما غلبه میکند، احساس میکنیم که بدون حفاظ در مقابل دید دیگران قرارگرفتهایم. احساس عدماطمینان میکنیم. وقتی به خودمان اجازه میدهیم که آسیبپذیر باشیم ازلحاظ عاطفی متحمل ریسک بزرگی میشویم. به همین دلیل فکر میکنیم آسیبپذیری معادل ضعف است و سعی میکنیم بههیچوجه با آن مواجه نشویم.
اما حقیقت این است که حس آسیبپذیری محور همه عواطف و احساسات ماست. احساس کردن یعنی آسیبپذیر بودن. باور این موضوع که آسیبپذیری معادل ضعف است، یعنی باور این موضوع که احساس معادل ضعف است. فرار از احساسات، از ترس گران تمام شدن آن در زندگی، یعنی فرار از همان چیزی که به زندگی هدف و معنا میبخشد.
احساس کردن یعنی آسیبپذیر بودن.
انکار آسیبپذیری اغلب از تداعی کردن آن با احساسات منفی مانند ترس، خجالت، اندوه، غم و ناامیدی سرچشمه میگیرد. اینها احساساتی است که نمیخواهیم مطرحشان کنیم حتی وقتیکه عمیقا نحوه زندگی، عشق ورزیدن، روابط، کار، مدیریت و رهبری را تحت تاثیر قرار میدهند. آنچه بیشتر ما درک نمیکنیم این است که آسیبپذیری در واقع مهد احساسات و تجاربی است که از صمیم قلب آرزویشان را داریم.
پذیرشِ آسیبپذیری، خاستگاه عشق، حس تعلق، نشاط و شادی، شهامت، همدلی و خلاقیت است. منشا امید، مهربانی، حس مسئولیت و اصالت است. اگر به دنبال وضوح بیشتر هدف زندگی یا زندگیهای عمیقتر و معنادارتر هستیم، باید از مسیر آسیبپذیری گذر کنیم.
مواهب پذیرش آسیبپذیری
روانشناسی و روانشناسی اجتماعی شواهدی بسیار متقاعدکننده در زمینه اهمیت تصدیق آسیبپذیری ارائه کردهاند. مطالعات در زمینه روانشناسی سلامت نشان میدهند که پذیرش آسیبپذیری، به معنای توانایی ریسک کردن و در معرض دید قرار گرفتن، بهشدت احتمال پایبندی به برنامهای مثبت و سلامت در زندگی را افزایش میدهد.
روانشناسان اجتماعی که در زمینه تاثیر و متقاعدسازی و نحوه تاثیرگذاری تبلیغات و بازاریابی روی مردم کار میکنند، مطالعاتی در مورد آسیبپذیری انجام دادند.
آنها دریافتند شرکتکنندههایی که تصور میکردند در مقابل تبلیغات فریبنده تاثیرپذیر و آسیبپذیر نیستند، در واقع بیش از همه آسیبپذیر بودند. توجیه محققان درباره این پدیده دربرگیرنده کل مطلب است: «توهم آسیبپذیر نبودن نهتنها سپری محافظ نیست؛ بلکه واکنشی را هم که باعث محافظت واقعی میشود، تضعیف میکند.
دوستی، اعتماد و آسیبپذیری دو روی یک سکه هستند.
ما دوست داریم شاهد خودِ واقعی و افشاگری احساسات در دیگران باشیم، ولی از اینکه دیگران شاهد خود واقعی ما باشند واهمه داریم. ما از این میترسیم که خود واقعیمان کافی و کامل نباشد. پذیرش آسیبپذیری اعم از اینکه در قالب تلفن زدن به دوستی باشد که واقعیتهای غمبار را پشت سر گذاشته، یا راهاندازی کسبوکار شخصی، یا احساس ترس و به دنبال آن احساس رهایی کردن، همیشه مستلزم داشتن شهامت است.
پذیرش آسیبپذیری زمانی با شکست مواجه میشود که مردم بهجای پذیرش آسیبپذیری خود، از این خصوصیت برای مقابله با نیازهای برآورده نشده، جلبتوجه، یا رفتارهای شوکآور و اعجاببرانگیزی استفاده میکنند. این رفتارها در فرهنگ امروزی بسیار شایع است. برای اینکه آسیبپذیری خود را به کسی نشان دهیم باید به او اعتماد کنیم و برای اینکه اعتماد کنیم باید در مقابل او آسیبپذیر باشیم. اعتماد و آسیبپذیری در هر رابطهای دو روی یک سکه هستند.
احساس خجالت و آسیبپذیری
احساس خجالت یکی از شایعترین انواع آسیبپذیری است. خجالت، احساسی همگانی و یکی از ابتداییترین احساساتی است که بشر تجربه میکند. کسانی که خجالت را احساس نمیکنند افرادی هستند که همدردی و ارتباطات را هم احساس نمیکنند؛ بنابراین نباید از مواجهه با آسیبپذیری ناشی از موقعیتهای خجالتآور فرار کرد.
احساس خجالت قاتل مخفی نوآوری است. هر بار کسی ایده جدیدی را به زبان نمیآورد، بازخورد لازم را در مقابل مدیر خود نشان نمیدهد و میترسد در مقابل مشتری حرف بزند، میتوانید مطمئن باشید احساس خجالت در این میان نقش ایفا میکند.
ترس عمیقی که همه ما از خطا کردن، تحقیر شدن در مقابل دیگران و احساس حقارت داریم، همان چیزی است که مانع انجام ریسکهایی میشود که هر شرکتی برای پیشرفت نیاز دارد. احساس خجالت به ترس تبدیل میشود. ترس به اجتناب از ریسک میانجامد و اجتناب از ریسک قاتل نوآوری است.
احساس خجالت قاتل مخفی نوآوری است.
احساس خجالت اشباح تردید را به سراغمان میفرستد و مغزمان را با پیامهایی منفی پر میکند: «جرئتش را نداری! بیعرضهای! پایت رو از گلیمت درازتر نکن!».
برای غلبه بر احساس خجالت باید این اشباح تردید را بشناسیم، چون همیشه نمیتوانیم برای شناساییشان به لحظهای خاص یا به فرد دیگر متکی باشیم.
گاهی احساس خجالت از بازپخش صفحات قدیمی مغز که در دوران کودکی در مغزمان برنامهریزیشده یا فرهنگ جامعه آن را به ما القا کرده، آغاز میشود. احساس خجالت از سکوت قدرت میگیرد. اگر آنقدر آگاهی داشته باشیم که بتوانیم درباره احساس خجالت صحبت کنیم و آن را به زبان بیاوریم، در واقع آن را بهزانو درآوردهایم.
چهار وجه پذیرش احساس خجالت
منظور از پذیرش حس خجالت این است که هنگامیکه دچار احساس خجالت میشویم بتوانیم اصالتمان را حفظ کنیم، بتوانیم بدون فدا کردن ارزشهایمان از آن عبور کنیم و باشهامت، همدلی و ارتباط بیشتر، زمانی که دچار آن شدیم به سمت دیگر تجربه این احساس برسیم. پذیرش خجالت یعنی عبور از این حس و رسیدن به حس همدلی که پادزهر واقعی احساس خجالت است.
اگر بتوانیم با کسی درد دل کنیم که با همدلی و درک به ما پاسخ دهد خجالت پایدار نخواهد بود. در ادامه به چهار عامل در رابطه با پذیرش خجالت اشاره میکنیم.
- شناختن احساس خجالت و درک عوامل محرک آن: احساس خجالت در بیولوژی و پیشینه ذهنی شکل میگیرد. آیا میتوانید وقتی دچار این احساس میشوید، آن را از لحاظ جسمی در خود حس کنید، مراحل آن را تشخیص دهید و متوجه شوید کدام پیامها و انتظارات به آن دامن زدهاند؟
- ایجاد آگاهی منتقدانه: آیا میتوانید پیامها و انتظاراتی را که به ایجاد احساس خجالت در شما دامن زدهاند واقعبینانه ارزیابی کنید؟ آیا با آنچه میخواهید باشید یا با توقعات و خواستههای دیگران از شما در ارتباط هستند؟
- ارتباط برقرار کردن: آیا ماجرای خود را با فردی معتمد در میان گذاشتهاید؟ درصورتیکه با دیگران ارتباط برقرار نکنیم نمیتوانیم از آنها انتظار درک و همدلی داشته باشیم.
- صحبت درباره احساس خجالت: آیا درباره نحوه احساستان صحبت میکنید و خواستههای خود را هنگامیکه دچار این احساس میشوید مطرح میکنید؟
پذیرش خجالت راهکاری است برای محافظت از روابط ما با خودمان و افرادی که برایشان اهمیت قائل هستیم. ولی این پذیرش مستلزم شناخت و تفکر است و اینجاست که احساس خجالت از امتیاز بزرگی برخوردار میشود.
شهامت آسیبپذیری و وارد میدان شدن
تئودور روزولت شهامت آسیبپذیری را به زیبایی در این عبارت بیان کرده است: «مهم نیست چه کسی انتقاد میکند. مهم نیست چه کسی علل شکست بزرگان را مطرح میسازد یا به این موضوع اشاره میکند که مردم کجا میتوانستند کارهایشان را بهتر انجام دهند. مهم کسی است که همیشه در میدان است، کسی که چهرهاش را غبار و عرق و خون پوشانده است. کسی که شجاعانه تلاش میکند، اشتباه میکند و بارها و بارها با نقایص کار خود مواجه میشود.
چون هیچ تلاشی بهاشتباه و کاستی نیست؛ ولی کسی که تلاش میکند، کسی که اشتیاق را میشناسد، کسی که ایثار میکند و خود را وقف هدفی والا میسازد، همان کسی است که در بهترین حالت طعم پیروزی را بیش از دیگران میچشد و در بدترین حالت و در صورت شکست، حداقل پردل و جرئت شکست میخورد».
روابط بخش اساسی از هر کسبوکاری را تشکیل میدهند و آسیبپذیری نقشی تعیینکننده در هر کسبوکاری ایفا میکند.
آسیبپذیری به معنای شناخت پیروزی یا شکست نیست، بلکه به معنای درک ضرورت هر دو است. به معنای درگیر شدن با تمام وجود است. آسیبپذیری به معنای ضعف نیست؛ عدم اطمینان، ریسک و احساساتی که هر روز با آن مواجه هستیم انتخابی نیستند. یگانه انتخابی که داریم نوع درگیر شدنمان در زندگی است. نقاط آسیبپذیرمان تعیینکننده عمق شهامت و وضوح هدف ماست.
برای اینکه وارد میدان زندگی شویم در انتظار کامل شدن و ضدضربه شدن میمانیم، غافل از اینکه در طی این انتظار روابط و فرصتها را به نحوی جبرانناپذیر از دست میدهیم، وقت با ارزشمان را تلف میکنیم و موهبتهایی را که در اختیارداریم و نقشی را که ایفای آن فقط از دست ما ساخته است نادیده میگیریم.
آسیبپذیری در کسبوکار
ازآنجاییکه روابط بخشی اساسی از هر کسبوکاری را تشکیل میدهند آسیبپذیری نقشی تعیینکننده در تجارت، فروش و هر کسبوکاری ایفا میکند؛ اما آسیبپذیری در کسبوکار چه معنایی دارد؟ آیا آسیبپذیری بدان معناست که اگر مشتری درباره محصولی از ما (بهعنوان یک فروشنده تازهکار) سوال کرد و ما پاسخ را نمیدانستیم، هر چیزی را که فکر میکنیم به زبان بیاوریم و مثلا بگوییم: من تازه در اینجا مشغول به کار شدهام و واقعا نمیدانم چه باید بکنم؟
عدم تمایل به نشان دادن آسیبپذیری اغلب به بهانه آوردن، طفره رفتن از سوال، یا در بدترین حالت، به چرندگویی منتهی میشود.
این پاسخ به نحوی هم مثبت و هم منفی است. در این مورد آسیبپذیری به معنای درک و پذیرش چیزی است که دربارهاش نمیدانید. شاید بهتر است در چشمان مشتری نگاه کنید و بگویید: «پاسخ سوالتان را نمیدانم، ولی آن را بر ایتان پیدا خواهم کرد. میخواهم مطمئن شوم اطلاعات درستی به شما میدهم.»
عدم تمایل به نشان دادن آسیبپذیری اغلب به بهانه آوردن، طفره رفتن از سوال، یا در بدترین حالت، به چرندگویی منتهی میشود. این در هر رابطهای مهلک است زیرا با توجه به گفتههای بسیاری از فروشندگان موفق، فروشندگی فقط به معنای برقراری ارتباط است.
نقش آسیبپذیری در کارآفرینی
برعکس تصور رایج که کارآفرینان و رهبران شرکتها باید صرفا اقتدار و کمال و نه آسیبپذیری خود را به نمایش بگذارند، حقیقت این است که وقتی بهعنوان یک کارآفرین، آسیبپذیری خود را کتمان میکنید، در واقع فرصتهای بسیاری را از دست میدهید.
کارآفرینی یعنی نشان دادن آسیبپذیری؛ یعنی توانایی پذیرش و مدیریتِ عدم اطمینان. مردم دائما در حال تغییر هستند، بودجهها و هیئتهای مدیره عوض میشوند و رقابت یعنی توانایی تیزهوشی و نوآوری. باید نگرشی خلق کنید و به آن پایبند باشید. هیچ نگرشی هم بدون آسیبپذیری، پایدار نخواهد بود.
رهبران جهان ریسک میکنند، آسیبپذیری خود را نشان میدهند و با شهامت عمل میکنند.
موفقیت در کسبوکار مستلزم ایجاد شبکههای حمایتی قوی و مشاوران خوب است. باید یاد بگیرید چطور سروصداهای اضافی را خاموشکنید تا بتوانید به احساسات و افکار واقعیتان پی ببرید. در این صورت است که کار دشواری را انجام دادهاید.
بدون تردید همه اینها در ارتباط با موضوع آسیبپذیری قرار دارند. خصوصیاتی که انتظار داریم در کارمندانمان ببینیم، پذیرش مسئولیت، ریسک کردن و داشتن روحیه کارآفرینی است. کریستین دی (Christine M. Day)، مدیرعامل شرکت لولولمون (Lululemon Athletica)، در یک مصاحبه تلویزیونی میگوید: «ما به افرادی نیاز داریم که جادوی خودشان را وارد محیط کارشان میکنند. ورزشکاران نمونههایی عالی در این زمینه محسوب میشوند. آنها همانطور که به بردن عادت دارند به باختن هم عادت کردهاند. آنها میدانند چطور شکست را مدیریت و جبران کنند».
آسیبپذیری در رهبری
آسیبپذیری برای رهبران اغلب با احساس ناخوشایندی همراه است. ست گودین (Seth Godin) در کتاب خود «قبیلهها: شما باید ما را رهبری کنید» (Tribes: We Need You to Lead Us)، نوشته است: «رهبر واقعی کمیاب است، چون کمتر کسی زیر بار زحمت رهبری میرود. همین کمیاب بودن، رهبری را ارزشمند میکند. به پا خاستن در مقابل عدهای بیگانه کار دشواری است. ارائه پیشنهادی که ممکن است با شکست مواجه شود دشوار است. زیر سوال بردن وضعیت موجود کار سادهای نیست. مقاومت در مقابل حس سروسامان گرفتن و جا افتادن سخت است. با پذیرش این سختیها است که خود را در جایگاه رهبر قرار میدهید. اگر در کارتان بهعنوان رهبر با سختی مواجه نیستید قطعا بدانید که به پتانسیل خود بهعنوان یک رهبر دست نیافتهاید».
ما بهعنوان رهبران باید خودمان را نشان دهیم، یاد بگیریم و الهامبخش باشیم. ما ذاتا برای ارتباط، کنجکاوی و تعهد برنامهریزیشدهایم. بهعنوان یک رهبر، نیاز به هدف، خلق و مشارکت در ما ریشه عمیقی دارد. ما باید ریسک کنیم، آسیبپذیری خود را نشان دهیم و با شهامت عمل کنیم.
نظرات